skip to Main Content
سقوط به خودکشی

سقوط به خودکشی

سقوط به خودکشی

سقوط به خودکشی

عنوان اصلی: The descent into suicide
نویسنده: جان تی. مالتسبرگر
انتشار در: نشریه‌ی بین‌المللی روانکاوی
تاریخ انتشار: 2004
تعداد کلمات: 6360 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 36 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی مجله‌ی تداعی
پیش از مطالعه: اگر در موقعیتی هستید که ممکن است به خودتان آسیب بزنید و با جستجوی عنوان این مقاله به این‌جا رسیده‌اید، لطفاً اینجا را ترک کنید و اگر در ایران هستید با شماره‌های ۱۲۳ یا ۱۱۵ و اگر در خارج از ایران هستید با اورژانس محل زندگی‌تان تماس بگیرید. اگر در چنین موقعیتی نیستید ولی اخیراً افکار آسیب به خود در شما بیشتر شده است، بهتر است ابتدا از یک روانپزشک و سپس از یک رواندرمانگر کمک حرفه‌ای بگیرید.

سقوط به خودکشی

فروپاشی منجر به خودکشی مستلزم این است که حمله به خود (ایگو) را مورد توجه قرار دهیم، زیرا نیروهای پرخاشگر توسط سوپرایگو علیه آن از بند رها شده‌اند، اما توجه به مراحل تجزیه‌ی خود (واپس‌روی ایگو) بعد از آن نیز لازم است. در ادبیات روانکاوی به واپس‌روی ایگو در خودکشی توجه کمتری شده تا حمله به ایگو با دستور سوپرایگو؛ این مقاله به آثار ناکامی ایگو و انفصال بازنمایی خود می‌پردازد. مطالعه‌ی بالینی بیماران متمایل به خودکشی چهار جنبه از فروپاشیِ منجر به خودکشی را نشان می‌دهند، به طوری که ایگو ضعیف می‌شود: طغیان عاطفی، مانوور ناامیدانه برای مقابله با وضعیت اضطرار روانی ناشی از آن، از دست دادن کنترل به طوری که خود شروع به از هم پاشیدن می‌کند، و برنامه‌ریزی جادویی و بلندپروازانه‌ای برای بقای روانی وقتی که بازنمایی خود دچار انفصال می‌شود و رهایی از بدن موجه می‌شود. این آثار به صورت نظری و از لحاظ تنظیم عاطفه‌ی ناموفق، درماندگی ایگو، تسلیم نارسیسیستیک، فروپاشی دنیای بازنمودی و از دست دادن واقعیت‌آزمایی مورد بحث قرار می‌گیرند.

تئوری روانکاوی از آغاز برای توضیح خودکشی، بر حمله‌ی نیروهای ویرانگر به ایگو، تعدیل‌شده توسط سوپرایگو، تأکید کرده‌اند (فروید، ۱۹۱۵). تجزیه‌ی خود که در پی این حمله می‌آید، توجه کمتری را جلب کرده است، هرچند گلاور (۱۹۳۰) در کنگره‌ی اینسبروک ۱۹۲۷، درباره‌ی اهمیت واپس‌روی ایگو در خودکشی اظهارنظر کرد. بدون‌شک فروپاشی منجر به خودکشی را می‌توان تا حدی ناشی از حمله‌ی توان‌فرسای سوپرایگو به خود دانست، اما این به تنهایی شرح مختصری از پیامدهای فاجعه‌باری است که بعدها برای خود روی می‌دهد و می‌توان آن را واپس‌روی ایگو دانست. جمع‌آوری داده‌های تجربی مربوط به تجربیات ذهنی بیماران وابسته به خودکشی در سال‌های اخیر، مخصوصاً آنهایی که به عاطفه‌ی تحمل‌ناپذیر مربوط می‌شوند، و تکامل تئوری روانکاوی، توجهی دوباره را به موضوع تجزیه‌ی خود در خودکشی می‌طلبد. بررسی حالات عاطفی شدید در تحقیقات تجربی روانپزشکی مربوط به بیش از بیست سال گذشته، پیوستگی زیادی بین اضطراب و اندوه و خودکشی تحقق‌یافته نشان داده‌اند (فاسِت، ۲۰۰۱). این نظریه که پریشانی شدید ذهنی می‌تواند تأثیر آسیب‌زا و ویرانگری بر تنظیم ایگو داشته باشد، موضوعی آشنا در روانکاوی است و الگویی برای فروپاشی خود در چنین حالاتی ارائه می‌دهد (فروید، ۱۹۲۶).

من الگویی از فروپاشی منجر به خودکشی پیشنهاد می‌کنم که شامل چهار جنبه یا بخش در هم تنیده است. نباید تصور شود که این جنبه‌ها به ترتیب یکی بعد از دیگری می‌آیند ، هرچند ممکن است دیده شود که بیمار از یکی به دیگری پیش یا پس می‌رود، به طوری که بتوان این تغییر جهت را در طول زمان مشاهده کرد. بعضی بیماران یک بخش را بیشتر از دیگری، یا بیش از یک بخش را در یک زمان به تصویر می‌کشند، اما وقتی خودکشی نزدیک می‌شود، بخش‌های سوم و چهارم انحطاط خود در آنها بیشتر دیده می‌شوند. من این چهار جنبه را پیشنهاد می‌کنم: در اولین جنبه که می‌تواند با طغیان مقایسه شود، بیمار در انبوهی از احساسات دردناک و تحمل‌ناپذیر غوطه‌ور می‌شود. این جنبه را «سیل عاطفه» می‌نامیم. در جنبه‌ی دوم، «تلاش برای مهار طغیان عاطفی»، بیمار در حال تلاش برای چیره شدن بر احساسات دردناک و مهار آنها است، گاهی موفق است، گاهی فرو می‌رود، و دست و پا می‌زند تا به طریقی شناور بماند. وقتی دیگر نمی‌تواند این کار را انجام دهد، حرکت به سمت جنبه‌ی سوم اتفاق می افتد که می‌توان آن را به غرق شدن تشبیه کرد و بیمار خود را خارج از کنترل و ناامید حس می‌کند. جنبه‌ی سوم «از دست دادن کنترل و از هم پاشیدگی» نامیده می‌شود. در جنبه‌ی چهارم، بیمار، در حالی که ایگوی او به خاطر واقعیت‌آزمایی ناموفق فلج شده، برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای حفظ خود طرح‌ریزی می‌کند که ممکن است شامل رهایی از جسمش باشد. این جنبه «بقای بلندپروازانه و رهایی از جسم» نامیده می‌شود.

در سال ۱۸۴۲، ادگار آلن پو داستان «سقوط به دل گرداب» را منتشر کرد که استعاره‌ای بود برای فروپاشی منجر به خودکشی. پو تجربه‌ی ماهیگیری (که من آن را نمادی از ایگوی تقریباً فلج‌شده می‌بینم) را حکایت می‌کند که قایقش (در معنای خود) در جریان‌های (عواطف) فاجعه‌باری گرفتار شده و آنقدر به سمت پایین می‌چرخد و می‌چرخد که می‌شکند و نابود می‌شود، در حالی که ماهیگیر با درماندگی تماشا می‌کند. از آنجا که این داستان بسیار برانگیزاننده است، من گزیده‌هایی از آن را در متن آورده‌ام.

ابتدا پدیدار‌شناسی تجزیه‌ی خود تشریح خواهد شد و بحث نظری در قسمت بعدی این مقاله خواهد آمد.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات سایکوپاتولوژی شدید
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search
error: این محتوا محافظت‌شده است.
×