همانندسازی فرافکنانه در فرآیند درمانی
همانندسازی فرافکنانه در فرآیند درمانی
مقالات اخیر لووالد (۱۹۶۰) و سرلز (۱۹۶۳) که مربوط به جنبههای خاصی از فرآیند درمانی است، ما را بر آن داشته است تا آنچه را که معتقدیم ممکن است پایه و اساس اثر درمانی در روانکاوی باشد، بررسی کنیم. به نظر ما، مفهوم همانندسازی فرافکنانه را میتوان به طور مثمر ثمری برای درک فرآیند درمانی به کار برد. تلاش خواهیم کرد تا مفهوم همانندسازی فرافکنانه را تشریح کنیم و سپس به هدف شفاف سازی فرآیند درمانی در پرتو آن، ارتباط این ایده با رشد بهنجار و بیمارگونه را مورد بحث قرار دهیم.
اصطلاح همانندسازی فرافکنانه نخستینبار توسط ملانی کلاین (۱۹۴۶) مورد استفاده قرار گرفت و هدف آن اشاره به فرآیندی بود که در آن بخشهایی از خود چندپاره شده و به یک اُبژهی بیرونی یا اُبژه جزئی فرافکنی میشود. هانا سیگل (۱۹۶۴) بیان میکند:
همانندسازی فرافکنانه نتیجهی فرافکنی بخشهایی از خود به یک اُبژه است. ممکن است منجر به این شود که اُبژه اینگونه درک شود که دارای کیفیات بخش فرافکنی شدهی خود است، اما همچنین میتواند منجر به همانندسازی خود با اُبژهی فرافکن شود.
همانندسازی فرافکنانه در فرآیند درمانی
مقالات اخیر لووالد (۱۹۶۰) و سرلز (۱۹۶۳) که مربوط به جنبههای خاصی از فرآیند درمانی است، ما را بر آن داشته است تا آنچه را که معتقدیم ممکن است پایه و اساس اثر درمانی در روانکاوی باشد، بررسی کنیم. به نظر ما، مفهوم همانندسازی فرافکنانه را میتوان به طور مثمر ثمری برای درک فرآیند درمانی به کار برد. تلاش خواهیم کرد تا مفهوم همانندسازی فرافکنانه را تشریح کنیم و سپس به هدف شفاف سازی فرآیند درمانی در پرتو آن، ارتباط این ایده با رشد بهنجار و بیمارگونه را مورد بحث قرار دهیم.
اصطلاح همانندسازی فرافکنانه نخستینبار توسط ملانی کلاین (۱۹۴۶) مورد استفاده قرار گرفت و هدف آن اشاره به فرآیندی بود که در آن بخشهایی از خود چندپاره شده و به یک اُبژهی بیرونی یا اُبژه جزئی فرافکنی میشود. هانا سیگل (۱۹۶۴ . . .