سوپرویژن تحلیلی و انواع آن
سوپرویژن تحلیلی و انواع آن
زمانی که تصمیم به تقسیمبندی مدلهای تکنیکی و نظری سوپرویژنهای روانکاوانه میگیریم، پیشاپیش خود را در خطر این قرار میدهیم که دچار دوپارهسازی یا سادهسازی شویم، حالی که در اصل تمام مدلهای نظری و تکنیکی در روانکاوی همواره همپوشانیهای بسیار عمیق و تفاوتهای غالباً جزئی دارند. بنابراین هدف از تقسیمبندی انواع مدلهای سوپرویژن، تلاش پیشاپیش ناممکنی است، در عین حال که میتواند به روانکاو کمک کند که بر اساس تجربهی حرفهای و حسیاش برای انتخاب یک مدل کمک بگیرد.
ابعاد سوپرویژن
برای فهم تفاوت کاربست هر کدام از مدلهای سوپرویژن سه بُعد اساسی وجود دارد که میتوان بین آنها تفکیک ایجاد کرد. بُعدها به قرار زیر هستند:
بُعد اول: اقتدار سوپروایزر
مهمترین ویژگی این بعد حضوری «عینی»، «غیر درگیر» و «بافاصله» سوپروایزر در ارتباط با سوپروایزی و بیمار است. به طور معمول این بعد به جایگاه سوپروایزر در مقام فردی که مفروض است که میداند تأکید دارد. سوپروایزر در این جایگاه «میداند» که چه چیزی برای یک بیمار «درست» است و برای نیل به این هدف چه تکنیکی «درست» کار میکند.
بُعد دوم: تمرکز سوپروایزر
این بعد به تمرکز سوپروایزر به بخشهای مختلف یک جلسهی تحلیلی اشاره دارد. برخی مدلها «بیمار-محور» هستند، تمرکز برخی «روانکاو-محور» است و تمرکز برخی دیگر «فرایند-محور» است. در یک حالت نامناسب نیز میتواند «سوپروایزر-محور» باشد که میتواند نشانهای از یک فرایند سوپروایزری نامناسب باشد.
بُعد سوم: مشارکت سوپروایزر
اینکه یک سوپروایزر کجای یک تجربهی سوپرویژن قرار میگیرد نقطه هدف این بُعد است. آیا سوپروایزر خود را در مقام یک معلم ارائه میدهد؟ یا در مقام یک «منتور»؟ یا در مقام یک پرسشگر سقراطی که فقط در حال پرسیدن سؤال است؟ یا کسی است که به مثابه یک «ظرف» برای عواطف و همانندسازیهای فرافکنانهی روانکاو عمل میکند؟ یا در مقام یک خوداُبژه عمل میکند؟ آیا میتواند مرز بین سوپرویژن و درمان را حفظ کند؟ آیا میتواند تفاوت نظری خود با روانکاو را تاب بیاورد؟ یا تلاش میکند روانکاو را با درک نظری خود همسو کند؟
مدلهای سوپرویژن
حال بر اساس این ابعاد میتوانیم مدلهای مختلف سوپرویژن را مورد بررسی قرار دهیم.
مدل بیمار-محور
مدل بیمار-محور، مدلی است که برآمده از نوع مواجههی فروید با بیمارانش است. با توجه به ابعادی که ذکر آن رفت، در مدل بیمار-محور سوپروایزر مقتدر است. او «میداند» که چه چیزی برای بیمار خاصی که به جلسه آورده شده است «خوب» است و چه تکنیکی برای کار با او «درست» کار میکند. در مواقع خاص ممکن است سوپروایزر از سوپروایزی بخواهد که برخی مسائل را در جلسات تحلیل شخصی خودش حل کند. در این مدل توجه اندکی به دینامیکهای جلسه سوپرویژن میشود و تجارب روانی روانکاوی که بیمارش را شرح میدهد در جلسه سوپرویژن بررسی نمیشوند و به جلسات تحلیل شخصی روانکاو ارجاع داده میشوند. سوپروایزر تلاش میکند تا انتقال متقابل خویش را تا جای ممکن از فرایند سوپروایزری دور نگه دارد و تلاش میکند تعارضاتی که در جلسه سوپرویژن پیش میآید را تا جای ممکن به یک همکاری بدون تعارض تبدیل کند.
مشارکت سوپروایزر در این مدل مشارکت «آموزشی» است. او تلاش میکند تا به سوپروایزی آموزش دهد که در موقعیتهای خاص بایستی چگونه عمل کند.
غالب مدلهای سوپرویژن در رویکردهای کلاسیک روانکاوی مبتنی بر این مدل هستند.
مدل سوپروایزی-محور
در این مدل، وضعیت روانشناختی سوپروایزی به همان نسبت وضعیت روانشناختی بیمار اهمیت دارد و مورد بررسی قرار میگیرد. در این مدل نیز سوپروایزر حضوری نسبتاً آبجکتیو دارد و همچنان سوپروایزر به مثابه داوری تجربه میشود که میداند چه نظریه و تکنیکی «خوب» است و چه چیزی در درمان «درست» کار میکند. اما بر خلاف مدل بیمار-محور، در مدل سوپروایزی-محور، ذهن سوپروایزی در مرکز توجه فرایند سوپرویژن قرار میگیرد. در این مدل سوپروایزر در مقام آموزگار قرار نمیگیرد و فرایند سوپرویژن، ضرورتاً آموزشی نیست. در عوض، سوپروایزر روی مقاومتها، اضطرابها و نیازهای خوداُبژهی سوپروایزی تمرکز میکند.
غالب مدلهای سوپرویژن در رویکردهای روانشناسی ایگو، روانشناسی خود و روابط اُبژهای مبتنی بر این مدل هستند.
مدل ماتریس سوپروایزری-محور
در این مدل، سوپروایزر نقشی فعال دارد. او ظرفیتی روانشناختی فراهم میآورد تا مضامین رابطهی درمانی بین سوپروایزی و بیمارش و نیز سوپروایزی و سوپروایزر و ترکیب این تجارب در محیط سوپرویژن قابل تأمل و پردازش شوند. نقش او بیش از اینکه مربوط به دانش او باشد، مربوط به مشارکت او در فرایند تحلیل میشود. تجارب روانکاو از جلسات با بیمارش، تجارب پردازشناشدهی خود روانکاو و بیمار، رؤیاهای رؤیت نشدهی خود روانکاو و بیمارش در جلسه سوپرویژن میتوانند پردازش شوند. در این بین، خود سوپروایزر نیز به عنوان یک شرکتکنندهی فعال چیزی به جلسات اضافه میکند. مشارکت سوپروایزر میتواند طیف بزرگی را شامل شود از جمله مهیا کردن عملکردهای خوداُبژه و دربرگیرندگی. این مدل رویکردی تجربهگرا به آموزش و یادگیری است.
غالب مدلهای سوپرویژن در رویکردهای ارتباطی مبتنی بر این مدل هستند.
جدول زیر به صورت خلاصه تمام موارد بالا را ارائه کرده است (ممکن است در موبایل بهخوبی نمایش داده نشود).
مدلها | ابعاد | |||
اقتدار سوپروایزر | تمرکز سوپروایزر | مشارکت سوپروایزر | ||
مدل بیمار-محور | سوپروایزر حضوری با فاصله و آبجکتیو دارد. | ذهن بیمار و تکنیکهای درست | آموزشی | |
مدلهای سوپروایزی-محور | روانشناسی ایگو | سوپروایزر حضوری با فاصله و آبجکتیو دارد. | مقاومتهای سوپروایزی | مواجههسازی، آشکارسازی و تفسیر مقاومتهای سوپروایزی |
روانشناسی خود | سوپروایزر حضوری آبجکتیو دارد ولی همچنین یک منبع برای خطای همدلانه است. | حالتهای روانی سوپروایزی و نیازهای خوداُبژهی او | پاسخهای همدلانه به سوپروایزر | |
روابط اُبژهای | سوپروایزر حضوری آبجکتیو دارد، همچنین به مثابه یک ظرف برای حالتهای احساسی القا شده عمل میکند. | اضطرابهای سوپروایزی که از وضعیتهای درمانی با بیمار برآمده است. | تفسیر و نگهداری اضطرابهای سوپروایزی | |
مدل ماتریس سوپروایزری-محور | سوپروایزر حضوری سابجکتیو دارد و یک شرکتکنندهی فعال است. | رویدادهای ارتباطی، شامل تجارب واپسرونده در ماتریس سوپروایزری | مشارکت در مضامین رابطهای علاوه بر سایر شیوههای سوپروایزری |
این مقاله با عنوان «سوپرویژن تحلیلی و انواع آن» برگرفته از کتاب «The Supervisory Relationship: A Contemporary Psychodynamic Approach» است و توسط تیم تألیف تداعی گردآوری شده و در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۲ در بخش آموزش وبسایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است. |
از اینجا میتوانید از سوپروایزرهای تداعی وقت سوپرویژن تحلیلی بگیرید. |
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
چقدر خوب و رسا بیان شده بود. ممنون