مادر مرده: روشِ کار آندره گرین
مادر مرده آندره گرین
آندره گرین تأثیر قابل توجه و چشمگیری بر روانکاوی فرانسوی، انگلیسی و اخیراً آمریکایی داشته است. او شهرت جهانی دارد. تا همین اواخر، وقتی ادبیات تحلیلی آمریکا را دنبال میکردید، به سادگی ممکن بود که از تفکرات گرین و این حقیقت که او بیش از چهل سال در مرزهای علم روانکاوی مشغول به کار بوده است، غافل بمانید. کار او به وضوح با ویژگی امتیازدهی و تصریح پیچیدگی و مرکزیت امر منفی مشخص میشود.
معرفی گرین به عالم روانپزشکی در ۱۹۵۳، در زمانی اتفاق افتاد، که موفق به کسب جایزهی کونکورز شد که او را به «سنت آنه»، «مکهی روانپزشکی فرانسوی» آورد. یکی آمد تا درک کند که چگونه، در بیشتر موارد، پایان در ابتدا آشکار میشود، همانطور که او زمانی به سوپروایزر مشهور خود «هنری ای[۱]» اعلام کرد که او «یک روانپزشک نیست». روانپزشکی در یک بافت منفی زیست میکند، چیزی که او نبود. گرین آغاز به تعریف آنچه که او به زودی تبدیل به آن میشود کرد؛ یک روانکاو.
در سال ۱۹۵۸ گرین به لکان معرفی شد و خیلی زود تحت تأثیر زیرکی، خوش قلبی و در نهایت انحراف او اغوا شد. او خود را در رابطهی مثلثی ایجاد شده توسط لکان یافت، گرین در این رابطه غالباً ابژهی ترجیح داده شده بود. با این حال توانست خود را خلاص کند و در نهایت در سال ۱۹۶۷ با لکان قطع رابطه کرد. یکی از بزرگترین انتقادهای گرین به لکان این بود که لکان در ادعای خود مبنی بر بازنمایی بازگشت به فروید، فریبکاری میکند. «او همه را فریب داد… بازگشت به فروید فقط بهانهای برای ورود به لاکان بود.» (ص۲۴)
در بحبوبهی تفکر و سیاست روانکاوی فرانسوی و علیه بافتار لکانی بود که گرین زمینه را برای ایجاد اثر ماندگار خود بر تغییرات روانکاوی فراهم کرد. استقلال فکری او در همان آغاز وقتی که مشغول پاسخ دادن به رنه دیاتکین بود نشان داده شد. او به شدت از لکان به خاطر تاکید بر ساختاریابی ضمیر ناهشیار به عنوان یک زبان و آسیبی که این ایده به نظریه روانکاوی زده بود انتقاد کرد. علاقه گرین به حفظ ماهیت ضروری رانهها در روانشناسی انسان منجر به مبدل شدن این ایدهها به کتاب «گفتار زندگی[۲]» شد که خشم لکان را برانگیخت. این کتاب درباره تاثیرات آغازین رشد گرین است که در آن به تفکر انتقادی روانکاوی پرداخته شده است.
او معتقد بود با توجه به این که روانکاوی به شدت تحت سلطهی روانشناسی ایگوی آمریکایی و تاکید آن بر انطباق است، «کاری باید انجام شود». گرین، عمل متقابل متمرکزی را پیشنهاد داد که مبتنی بر بازفهمی فرامین فرویدی رانهها، نفی، جنسیت و روابط ابژهای بود. «ریشههای بیولوژیکی ذهن» پایه و اساس کار گرین هستند، زیرا او بارها با محدودیتهای مکاتب فکری، به خصوص تاثیر مخرب نهیلیسم روانکاوانه لکان، که تهدیدی برای نادیده گرفتن این امر لاینفک روانکاوی فرویدی است، مواجه شده است. با وجود این، در تمام این مدت، گرین از ایدههای در حال ظهور به عنوان مکانیسمهای دیالکتیکی برای تأملات فرویدی خودش بهرهبرداری میکند. دو تحلیلگر انگلیسی (و نه فرانسوی!) مبنای این تحولات هستند: بیون و وینیکات.
گرین نشان میدهد که روانکاوی بر مبنای امر منفی است، که بسیار شبیه به ناهشیار، غایب، از دست رفته و همیشه پنهان است. سرکوب و بازنمایی، متغیرهای حیاتی هستند، و به این ترتیب گرین، عناصر پایهای و کنشهای ذهنی فروید را برای توضیح مدل خودش به کار میگیرد. برای گرین، امر منفی یک جنبهی عادی و ضروری برای رشد است، که تفکر او را به علاقه وینیکات به غیاب مادر به طرق معمول، و استفاده بیون از بازنمایی دربرگیرندهی[۳] مادرانه برای غلبه بر جدایی، شبیه میسازد.
این مدل هنجاری، زمینه را برای مقاله اصلی گرین به نام «مادر مرده» آماده میکند. برخلاف مادر از دست رفته، در اینجا مادر در حالی که از نظر فیزیکی زنده است، از نظر روانی مرده، و در نتیجه کودک گیج و وحشتزده میشود. گرین این مواجههی پویا و بسیار آشنا را بر اساس چارچوب کار وینیکات در مورد ابژههای انتقالی، فضا، و ضمیمهی باارزش گرین، زمان– یا چنانکه وی عنوان میکند، سفر- بنا میکند. گرین (بر خلاف مسعود خان که مرجعی شناخته شده در مورد آثار وینیکات است) مدعی است، که امر منفی، در هر دو معنای لغویاش، یعنی بد و نا-حاضر[۴]، حتی اگر به وضوح تصریح نشده باشد، در آثار وینیکات یافت میشود. گرین، به شکلی کنایی، عدم سرمایهگذاری بیجان این شکل از مادر را توسط فرزندش به زندگی فرامیخواند. عدم حضور مادر به یک ابژه بدل میشود، ابژهای که مصرانه موضعی مرکزی را در روان کودک اشغال میکند. بنابراین به طور متناقضی، عدم وجود به شدیدترین تجربه روانشناختی کودک بدل میشود. کودکی که حالا بیمار است و هزاران مساله بالینی در پی آن ایجاد میشود.
مقاله گرین مانند بسیاری از نوشتهها و تفکراتش در مورد حالتهای مرزی و هیپوکندریا، با استعارهها و انتزاعها به طرقی که اغلب خواننده را از نشاط فکری بی چون و چرا دور میسازند، تقویت و یا حتی مشخص شده است. مادر مردهی «کوهن»[۵] به این مقالهی گرین و به طور کلی به اندیشهی او بسیار وامدار است. این کتاب در درجهی اول برای خواننده، ملاقاتی با گرین یا ایدههای نزدیک به آن فراهم میکند. کوهن و نویسندگانش، هم در نقش خودشان، هم در نقششان به عنوان میانجی، بین خواننده و گرین، راویان جذابی هستند. کتاب با خود گرین شروع میشود و پایان مییابد. شروع یک بحث آزاد بین کوهن و گرین است، و پایان، مقاله او با عنوان «شهود امر منفی» در بازی و واقعیت است.
هماهنگی کاملی بین خودانگیختگی گرین در آغاز و بحث روانکاوی مستدل او در انتها وجود دارد. او به طرز شگفتانگیزی صادق و همیشه به لحاظ فکری محرک است، و به همین دلیل خوانندهای که مشتاق دستیابی به تفکر اوست باید به قدر کافی روی متنش توجه و تمرکز داشته باشد. تجربهی مطالعهی کل آثار گرین نشان میدهد که این کار، مستلزم باز اندیشی و مرور مداوم ایدهها و عقاید است که کدامشان تقویت میشوند و کدام نیاز به گسترش اندیشه دارند. نه این که فرد هرگز با گرین مخالفت نمیورزد (به عنوان مثال، من خودم مخالف با رد غریزهی مرگ به نفع مفهومی که او آن را «کارکرد ابژهزدایی»[۶] مینامد، هستم. مشخصاً به این دلیل که برای گرین این کارکرد با پرخاش مشخص نمیشود – در حالی که غریزه مرگ، با نفی لیبیدو چنین است) یا میبیند که درک نظری خودش را گرین به عنوان یک کشف مطرح کرده است (برای مثال، پارادوکس ذاتی در ابژهی انتقالی، که به آنچه نیست، به اندازهی آنچه که هست، مربوط است. به نظر من راهی ساده و بدیهی برای کار با پدیدههای انتقالی و مفهومپردازی آنهاست، چه مدفوع باشند، چه شست یا پتو).
همهی اینها به سادگی نشان میدهند که گرین، خواننده را در یک گفتگوی مداوم و زنده با خود نگه میدارد. فرد برای دنبال کردن تلاش میکند، از پیش رفتن خوشحال میشود، و همیشه میخواهد برگردد و ببیند که آیا در مسیر درست حرکت میکند یا نه. این نوع تبادل زمانی رخ میدهد که یک متفکر روشنفکر و یک معلم مشتاق حضور داشته باشد. یک نشانه از این جنبه از کار گرین این است که او سه تحلیل دارد و این مطمئناً نشان کسی است که نیاز دارد بداند. افرادی که نیاز به دانستن دارند معمولاً میخواهند دیگران در جستجوی دانش به آنها بپیوندند. مشارکتکنندگان به وضوح از این نیاز و نتیجهی آن تحریک میشوند.
یک کتاب متشکل از مقالات نویسندگان متعدد، در مورد کار شخصی دیگر، اغلب با شکست مواجه میشود؛ کتابی حول محور علائق خاص کسانی که اغلب غیر مستقیم و حتی اندک مشارکت میکنند، با توجه به نویسندهای که مشهور شده است. در این مورد عکس این صادق است، به طوری که مقالات مکمل یکدیگر و مثل خود «مادر مرده» هستند. مقالات براساس دادههای بالینی بسیار، تاریخ روانکاوی، تعدد فرهنگی، و تفکر فلسفی ارائه شدهاند. برگمان، بولاس، کوهن، لوسیر، مدل، آگدن، پارسونز، پرلبرگ، فیلیپس، و سکوف [۷]هر کدام یک مقاله به ارزش یک کتاب نوشتهاند: در حالی که به طور گسترده کاربردی و در تعامل مداوم با ایدههای اندره گرین است.
همانطور که در عنوان کتاب بیان می شود، مقصود تحقق یافته آنها همنوایی با بیش از یکی از مقالات اوست، حتی مقالهای که چنین جایگاه مهمی در ادبیات ما دارد. و این ویژگی کتاب هم متناظر با بدنه آثار گرین است، و یا شاید بهتر باشد بگوییم، مانند یک قطعه اریگامی، در خودش آشکار میشود، و هر طرف بخش جالب و جذابی از کل را نشان میدهد. آنها او را معرفی میکنند، او را بزرگ میکنند، او را اصلاح میکنند، و با او بازی میکنند. مقالات آنها، پیش از مصاحبهی کوهن، راه را برای سفر بالینی و نظری گرین هموار میکنند.
کتاب «مادر مرده: روشِ کار آندره گرین»، سردبیر و نویسندگان آن، عدالت را در حق آثار او با بیان و توضیح دادن ادا میکنند: سندرومها و عقدهها[۸]، زنانگی[۹]، مرگ به عنوان معکوس زندگی[۱۰]، اصلاحکنندگان و توسعهدهندگان[۱۱]، پدران مرده[۱۲]، و درجهبندی زندگی[۱۳]، و اشتیاق برای زندگی و مرگ[۱۴]. به جای خلاصه کردن کتاب در بخشهای جزیی آن، من پیشنهاد میکنم که خواننده خودش روش منحصر به فردی که نویسندگان به آن افزودهاند را پیدا کند؛ و سپس وضوح گشتالت روانکاوی را درک کند و آن چه که در نتیجه این تبادل پدیدار میشود را به چالش بکشد.
و در نهایت آنچه در مورد یک کتاب خوب است انجام شود این است که به جای آن که تحتالشعاع قرار بگیرد، برجسته شود. بنابراین یک مرور کتاب از این نوع، شاید با بازگشت به خود گرین به بهترین وجه تمام شود. مقالهی او که فصل آخر کتاب است شامل رابطهی بالینی گرین با یک بیمار است و (همانطور که گرین در نهایت درک میکند) دربارهی مقالهی وینیکات در زمینهی پدیدههای انتقالی در بازی و واقعیت نوشته شده است. این ایدههای وینیکات، آنهایی هستند که در این بخش «بازی» میکنند (بیشتر شبیه نویسندگان فوق با ایدههای خود در سراسر کتاب)، به ایجاد لذت ملموس در خواننده، هیجان فکری، حس امتیاز، و نمایش خیرهکننده خلاقیت روانکاوی کمک میکند. این برجستگی عاطفی و هوش هیجانی او است که آنچه در مورد کار آندره گرین بهترین کار است، کسانی را تشویق میکند که به خواندن، نوشتن، تمرین، و رویای روانکاوی و به طور مداوم به چالش رابطه تحلیلی وارد شوند.
این مقاله با عنوان «The Dead Mother: The Work of André Green-Book Review» در دیویژن ۳۹ منتشر شده و توسط مریم وحیدمنش ترجمه و در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۷ در مجله روانکاوی تداعی منتشر شده است. |
[۱] Henri Ey
[۲] Le Discours vivant
[۳] container
[۴] not-present
[۵] The Dead Mother اثر Gregorio Kohon
[۶] Disobjectualizing function
[۷] Bergmann, Bollas, Kohon, Lussier, Modell, Ogden, Parsons, Perelberg, Phillips, and Sekoff
[۸] syndromes and complexes
[۹] femininity
[۱۰] death as an inversion of life
[۱۱] modifiers and extenders
[۱۲] dead fathers
[۱۳] gradations of aliveness
[۱۴] gradations of aliveness
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
متن کامل کتاب به فارسی ترچمه نشده؟
خیر این کتاب ترجمه نشده است.