همهی ما جنبههای نزیستهای در زندگی خود داریم که از وقایع اولیهی زندگیمان نشات گرفتهاند و تجربهی آنها برایمان بسیار دردناک است. این رویدادهای زندگی نشده به صورت محدودیتهایی در شخصیت ما باقی میمانند.
این محدودیتها را در وجوه مختلفی از زندگی تجربه میکنیم، مثلا در سخاوت و شفقت یا در عشق ورزیدن به همسر، فرزندان، والدین، دوستان، بیماران و دانشآموزانمان یا در کمک به افرادی که آنها را نمیشناسیم امّا اگر عشقی را در درونمان تجربه کنیم میتوانیم به آنها اهدا کنیم.
معتقدم که ما همیشه در عمل رؤیاورزی درگیر کار روانشناختی ناهشیاری هستیم (چه در بیداری و چه در خواب، چه به تنهایی و چه با دیگران) که به ما کمک میکند بهتر بتوانیم جنبههای نزیسته پیشین زندگیمان را دربربگیریم.
بخشهایی از مقالهی «تأملاتی در باب انجام روانکاوی»