به ادعای رَنک، ایدهی جاودانگی روح در واکنش به ترس پنهان ما از مرگ به وجود آمد. ادیان توحیدی، که وعدهی زندگی پس از مرگ را میدهند، از این تکانش ظاهر شدند. این ایده چندان اصیل نیست، اما رَنک فراتر میرود. او ادامه میدهد که نیروهای ناخودآگاه مانع از تفکر افراد در مورد مرگ میشوند.
جامعه مکانیسمها و اشکالی از انطباق فرهنگی ایجاد کرده، که قرار است از آگاه شدن مردم نسبت به طبیعت حیوانی خود -و به تبع آن، میراییشان- جلوگیری کنند. تابوهای اجتماعی و خصوصیسازی نیازهای بیولوژیکی از این واقعیت ناشی میشوند که ما –درست مانند سگ همسایه- یک دستگاه هاضمه و یک رانهی جنسی داریم. هر چیزی در مورد ما که ممکن است متضمن حیوانیت و میرایی باشد با یک «سپر» فرهنگی پوشانده میشود.
بخشهایی از مقالهی «چگونه فرهنگ بر اضطراب مرگ غلبه میکند.»