سیاست در اتاق درمان
سیاست در اتاق درمان
مصاحبهی پیشرو، بخش کوتاهی از مصاحبهای طولانی با آدام فیلیپس است پیرامون سیاست در روانکاوی و نگاه روانکاوی به مسائل اجتماعی. بخشهای دیگر این مصاحبه، در هفتههای آتی به فراخور پیشرفت ترجمه، منتشر خواهد شد. |
دِوورا باوم: به نظر شما روانکاوی تعریفی کاربردی از سیاست یا امر سیاسی دارد؟
آدام فیلیپس: احتمالاً تعاریف گوناگونی وجود دارد، بسته به رویکردی که به آن تعلق دارید. در روانکاوی همواره سؤالی دربارهی اینکه سیاست تا چقدر مهم است وجود داشته است، که البته عجیب است چراکه به نوعی زندگی ضرورتاً سیاسی است. زندگی تنها به شکل گروهی وجود دارد و ناگزیر مصالحه با ادعاهای رقیب. بنابراین، محتوای روانکاوی صرفاً میتواند سیاسی باشد چراکه تماماً در مورد مردم است و دربارهی زندگی آنها و نحوه زندگی آنها با هم و مواردی از این دست است.
اما فکر میکنم روانکاوی از یک سو به مثابه گریزگاهی از سیاست تلقی شده است، و از سوی دیگر، بهنظرم بیش از حد سیاسی شده است، در حدی که چیزی را در مورد آن کمرنگ کرده است. بهطور خاص در رویکردی که من در آن آموزش دیدهام، از اینکه روانکاوی به یک ایدئولوژی متعهد شود نگرانی وجود داشت -گویی خطر این بود که نسخهای از اردوگاههای آموزشی مائوئیستی باشد، اما به ظریفترین شکل ممکن، که مبتنی بر تاریخچهی زندگی شخصی افراد است، برای نوعی کنش سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. ممکن است بگویید «برای چه چیز دیگری میتوان از آنها استفاده کرد؟» اما فکر میکنم که هدف، حداقل در آن شکل از روانکاوی که من یاد گرفتم، این بود که محیط روانکاوی جایی بود که مردم میتوانستند در مورد این چیزها اظهارنظر کنند و نوع متفاوتی از مباحثه را داشته باشند، مباحثهای که خصوصی بود. بنابراین در واقع اینطور نبود که محیط روانکاوانه گریزگاهی از زندگی سیاسی باشد، بلکه ممکن است جایی باشد که میتوانید به سیاست بازگردید ولی با حسی متفاوت از آنچه میتواند دربارهی آن باشد.
باوم: پس ایده این است که سیاست خود را تغییر ندهید، بلکه درک خود را از چیستی سیاست تغییر دهید؟
فیلیپس: بله، اینطور فکر میکنم، و همینطور حضور شما در زندگی اجتماعی. چراکه زندگی ضرورتاً اجتماعی است.
باوم: من واقعاً به این ایده علاقهمندم که مردم به گریزگاهی از زندگی سیاسی یا درک اجتماع به مثابه امری ذاتاً سیاسی احساس نیاز میکنند.
فیلیپس: بدیهی است که هر فردی متفاوت خواهد بود. اما برای بسیاری از مردم، جهان سیاسیْ نامفهوم، بسیار غامض و ترسناک به نظر میرسد. و با این حال، همه احساس میکنند که در آن دخیل هستند یا درگیر آن هستند، حتی اگر مشارکت آنها یک عقبنشینی و کنارهگیری باشد. بنابراین یکی از راههای متصور شدن روانکاوی، مکانی است که میتوان برای گفتوگوهایی بدون وقفه در زندگی سیاسی به آنجا رفت. به عبارت دیگر، مکانی که افراد کمتری وجود دارد، دیدگاههای کمتری برای در نظر گرفتن وجود دارد، و نیز جایی است که میتوان به حرفهای شما گوش داد، در حالی که در هر گروهی که بیش از دو نفر در آن وجود دارد، مدعیان مخالف بسیار زیادی نیز وجود دارد. از منظر روانکاوانه، ناتوانی در تحمل مازاد سیاست را میتوان بهمثابه نوعی فرافکنی تلقی کرد از بیمیلی به تحمل پیچیدگی ذهن خود فرد، کثرت ادعاها و علایق رقیب و لحنها و وسوسههایی که توسط شما ساخته شده است. ممکن است برای در نظر گرفتن همه اینها به مکانی همدلانه و کمتر متشنج نیاز داشته باشید.
بنابراین یکی از چیزهایی که روانکاوی آن را نهادینه کرده است، امکان شنیدن درازمدت است. این امر بسیار منحصربهفرد و خارقالعاده است. اما شما همچنین میتوانید بگویید که اگر ما دارای تفکر دموکراتیک بودیم، یکی از چیزهایی که باید در آن آموزش ببینیم، توانایی گوش دادن و ظرفیت تحمل دیدگاههای متضاد است. بنابراین به نظر من یکی از کارهایی که روانکاوی برای انجام آن خلق شد این بود که مردم را قادر سازد که صرفاً سوژهها یا اُبژههای مطیع نباشند.
باوم: پس روانکاوی کاراکتری ضد استبدادی و برانداز دارد؟
فیلیپس: بله. کاراکتری ضد تعصب. در برخی نظریههای رشدی که به من آموزش داده شد، این سوال بود که: چگونه میتوان به این نقطه رسید که بتوان تصدیق کرد که بهواقع افراد دیگری نیز در جهان وجود دارند؟ دستیابی به این امر بسیار دشوار است. هنگامی که تصدیق کردید که افراد دیگری نیز در جهان وجود دارند، باید با این واقعیت کنار بیایید که نمیتوانید سایر افرادی را که به نحوی به آنها وابسته هستید کنترل کنید. وقتی به این امر واقف شوید، آنگاه زندگی را سیاسی میبینید. احتمالاً پایان عزلت، آغاز سیاست است.
باوم: این ایده من را یاد تأملات امانوئل لویناس فیلسوف میاندازد که اشاره میکند رابطه اخلاقی بین دو نفر اتفاق میافتد، اما لحظهای که پای سه نفر در میان باشد، شما در حوزه عدالت، سیاست، مذاکره و سازش هستید. با بازگشت به ایدهی دو نفر، اگر به روانکاوی به مثابه گریزگاهی از سیاست فکر کنیم فکر کنیم جالب میشود.
فیلیپس: این ایده زمانی میتواند معنادار باشد که باور داشته باشید در روانکاوی ضرورتاً دو نفر وجود دارند، حالیکه در فانتزی، و لاجرم در واقعیت، همیشه یک ضلع سوم وجود دارد. ممکن است من و شما در این اتاق نشسته باشیم، اما دنیایی در اینجا وجود دارد شامل همهی افرادی که ما به شکلی با آنها مرتبط هستیم و مواردی از این دست. بنابراین شما هیچگاه یک زوج محض ندارید. کاری که میتوانید انجام دهید این است که مصنوعات یک زوج را ایجاد کنید که در آن افراد دیگر به طور متفاوتی فکر میکنند.
باوم: هنگامی که در دوران دشوار زندگی میکنیم، همانطور که در حال حاضر در آن هستیم، به سختی میتوان ایدهای جذابتر از روانکاوی بهمثابه گریزگاهی از سیاست در نظر گرفت. این ایده میتواند ما را به جهات مختلفی هدایت کند. یکی از آنها این است که به روانکاوی به عنوان فضایی فکر کنید که در نهایت با کسی هستید که هیچ دستورالعمل مفروضی ندارد.
فیلیپس: بله، اگرچه این وضع ریسک هم دارد. وقتی واقعیت بیرونی غیرقابل تحمل میشود، مردم شروع به ساختن جهانهای درونی بسیط میکنند. بنابراین خطر زندگی در زمانهای عذابآور سیاسی این است که نوعی عقبنشینی رخ میدهد، که بهذات خود-ویرانگر است. به بهای مشارکت در عرصه سیاست، فرد میتواند برای خودش جذاب شود.
اما در واقعیت غیرممکن است که با فردی بدون دستورالعمل ملاقات کنید، حتی اگر دستورالعمل او این باشد که بدون دستورالعمل باشد. هر کسی که به دیدن یک روانکاو میآید، به تاریخ شخصی آن روانکاو نیز قدم میگذارد – نه به وضوح، اما هیچکس نمیتواند خود را فراسوی یک نقطه مشخص پنهان کند. بنابراین به عنوان بیمار، روانکاوی برای شما فرصتیست تا بفهمید از خود چه انتظاری دارید: فرصتی برای اینکه به این فکر کنید دستورالعمل این شخص چه خواهد بود. و این میتواند مفید، جالب و آشکارکننده باشد.
البته که روانکاو دستور کار هم دارد. روانکاو حسی از این دارد که چه چیزی در آن لحظه خوب است. اما در بهترین حالت میتوان آن را مورد مذاکره یا بحث قرار داد یا از جنبههای مختلف در نظر گرفت. به عنوان مثال، روانکاو شما ممکن است بر این باور باشد که این یک حسن اخلاقی و عاطفی است که بتوانید تداعی آزاد کنید، اینکه بتوانید ببینید چگونه بخشی از ذهنتان فعالانه شما را محدود میکند. برای اینکه بتوانید ببینید چگونه بخشی از شما به رشد و پیشروی حمله میکند. بنابراین روانکاوی هرگز نمیتواند فضایی خنثی باشد، اما میتواند نوع متفاوتی از گفتگو ایجاد کند.
باوم: جایی برای مناظره نیست.
فیلیپس: دقیقاً. حضور یک روانکاو به اندازهی کسی که در یک میخانه یا در یک مهمانی شام ملاقات میکنید نیست. اما یکی از چیزهایی که روانکاو ممکن است در صدد کشف آن باشد این است که از دیدگاه بیمار، مهربانی با آنها چگونه است. بدیهی است که همه ما ایدههای خودمان را در مورد مهربانی داریم، اما آنچه که یک فرد خاص مهربانی را از دیدگاه آنها میفهمد، اساساً یک چیز سیاسی است.
باوم: تصور میکنم تعداد کمی از افرادی که به روانکاوی میآیند، تلاش دارند موضعی را بیان کنند که فکر میکنند نمیتوانند آن را در جای دیگری اعلام کنند، بدون اینکه به خاطر داشتن چنین فکری در سرشان منفور یا تبعید شوند.
فیلیپس: بله، درست است. و سنجش از طریق دیدگاه روانکاو، فرار به سمت برتری درونی، تلافی یا بدبینی نیست. بنابراین بیمار میتواند به این واقعیت تکیه کند که شما قادر خواهید بود آنچه را که آنها میگویند، هر چه که باشد، بپذیرید، و با صحبت در مورد آن و به آن از جنبههای مختلف بدون قضاوت پیشگیرانه بنگرید و دربارهی آن فکر کنید و آن را در نظر بگیرید. اما بیمار همیشه باید با چیزی کنار بیاید که خود روانکاو طاقت شنیدن آن را ندارد، درست مانند والدینش. روانکاوان، مانند والدین ما، زاده تاریخچههای سیاسی و احساسی خود هستند.
مفهوم تداعی آزاد این است که قبل از اینکه حرفی بزنیم یا واقعاً چیزی احساس کنیم، قضاوت پیشگیرانه زیادی در جریان است. و بنابراین فکر میکنم هر چه فرهنگ ظالمانهتر، تنبیهکنندهتر و اجباریتر باشد، مردم بیشتری از روانکاوی به عنوان گریزگاه استفاده میکنند و مردم اغلب به صراحت این را میگویند: «من نمیتوانم این را به هیچکس دیگری جز تو بگویم».
باوم: این واقعاً نشانه رنجش است، اینطور نیست؟ داشتن این حس قوی که ساکت شدهاید و حس اینکه کسانی که ساکت میشوند چه کسانی هستند؟
فیلیپس: و فکر میکنم از افرادی که از شما میخواهند جلوی خود را بگیرید یا از شما میخواهند که خود را مهار کنید، محتاط، مراقب و مؤدب باشید متنفر خواهید بود- مگر اینکه با افرادی که به شما ظلم میکنند همانندسازی کرده باشید تا ترس خود از آنها را مدیریت کنید.
این مقاله با عنوان «Politics in the Consulting Room» در وبسایت GRANTA منتشر شده و توسط تیم تداعی ترجمه و در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ در بخش مجلهی وبسایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است. |