خالکوبی: تقویمی بر روی پوست
خالکوبی: تقویمی بر روی پوست
دختر جوان دنبال یک تاتو میگردد و آن را در وبسایتی متعلق به هنر گوتیک پیدا میکند. او با اعتمادبهنفس و با لباسی سراسر سیاه وارد مرکز خالکوبی میشود و مدلی را که انتخاب کرده، به تاتوکار نشان میدهد. تاتوکار به ما میگوید در طول ۲۰ سالی که به این کار مشغول است، هرگز چنین درخواستی از طرف مشتری ندیده است. روی بخشی از شکمش، گرداگرد بند نافی که داستان زندگیاش را بیان میکند، با سبک گوتیک جمله «متولد شده در جهنم» را خالکوبی میکند. او به تازگی تولد پانزده سالگیاش را جشن گرفته است.
خالکوبی به خودی خود نشانه مشکل روانی نیست، ولی قطعاً انجام آن در بین نوجوانان رو به افزایش است. متخصصین تا آنجا پیش رفتهاند که از والدین خواستهاند در مورد فرزندان کمسنتر خود در این مورد اقتدار بیشتری به خرج دهند. علاوه بر این، با رشد بدنشان ممکن است کیفیت این خالکوبیها دچار تغییر شود. انجام خالکوبی بهطور ویژه تحت تاثیر مدلهایی باب شد که در صنعت مد و نمایش حضور پیدا کردند. کافی است یکی از ستارههای سینما هنگام بالا رفتن از پلههای جشنواره فیلم کن طرحی که روی بدنش ایجاد شده را نشان بدهد، و و فردای آن روز نوجوانان و جوانان برای تقلید از او هجوم بیاورند.
بر خلاف بزرگسالان که درباره انتخاب خالکوبیشان بحث میکنند و انگیزهشان را توضیح میدهند، نوجوانان در هنگام اولین مراجعه به مراکز خالکوبی هیچ چیز نمیگویند. به گفته یکی از متخصصین این کار، «آنها نمیدانند چه میخواهند. در حالی که کمی در خودشان فرو رفتهاند، خنثی باقی میمانند و بدون اینکه به روی خودشان بیاورند کار روی بازو یا دیگر قسمتهای بدنشان را به ما میسپارند.» خالکوبیهای دختران بیشتر جنبهی زیبایی دارد، کوچکتر است و همیشه نوعی زیور دانسته میشود که در قسمتهای مرزی بدن قرار میگیرند؛ یعنی بین جاهایی که معمولاً دیده میشود و جاهایی که پنهان است، مثلاً قسمت پایینی کمر یا پایین پا. هدف: برای اینکه بگذارند دیگران حدس بزنند و در یک نگاه آن را ببینند، نه اینکه مثل پسرها با افتخار آن را به طور کامل به رخ بکشند. مدرکی برای اینکه خالکوبی، بر خلاف ادعاهایش، کاملاً عاری از مسائل جنسیتی نیست.
ولی عمدتاً هدف خالکوبی، حک کردن یک رویداد مهم زندگی انسان بر روی پوست است. مردی که الان متاهل و دارای چند فرزند است در جلسه روانکاوی به من گفت فهمیده که پنج خالکوبی بزرگش هر کدام نشانه لحظهای در زندگیاش است که به گفته خودش «در تاریخچه شخصیاش اهمیت اساسی دارد.» پوست به یک تقویم زنده تبدیل میشود که هم آن رویداد را به نمایش میگذارد و هم شکل جسمانی غریبی به آن میدهد. در بعضی موارد نسبتاً نادر، خالکوبی یک موضوع خانوادگی است: پسرها از مدل پدرانه تقلید میکنند تا وابستگیشان به خانواده را نشان بدهند، و پدران، که ارزش تعلق به قبیله را میدانند، این عمل را تشویق میکنند.
مفهوم نقشکوبی نمیتواند در تداعی آزاد اشاره به انواع نقشکوبی نمودهای روانی در ناهشیاری و نیمهآگاهی نداشته باشد که فروید در مطالعه معروفش درباره ناهشیار در سال ۱۹۱۵ مطرح کرد: به نظر میرسد خالکوبی میخواهد جایی بین دو حالت روانی باقی بماند و همزمان از هردو حالت سرکوبی کامل (ناهشیاری) و آگاهی کامل دوری کند.
با این حال، این دوگانگی شدید همچنان وجود دارد: خالکوبی را میشود با لباس پوشاند، ولی در فصل تابستان در زمانهایی که پوشش کمتر است آن را به نمایش گذاشت. تنها همان فردی که خالکوبی کرده به طور ضمنی کارکرد اصلی آن را میداند: خالکوبی، قدرت خودشیفتگی را در خود پنهان کرده است.
دختران نوجوان اغلب سوراخ کردن (گوش و …) را به خالکوبی ترجیح میدهند. به گفته یکی از آنها، «میشود بنا به حس و حال، جواهراتی را که به آن آویزان میشود عوض کرد یا به کلی آنها را درآورد.» این لوازم زینتی، به گفته یکی از روانکاوان، مربوط به ظاهرسازی زنان است. و محلی که برای آن انتخاب میشود نوعی گرایش جنسی را نشان میدهد: لبها، ناف، نرمهی گوش، قوس ابرو و یا به عبارتی همه قسمتهایی است که با لذت ابتدایی همراه بودهاند.
جا دارد مساله اعتیاد به خالکوبی نیز به میان آورده شود. بعضی از کسانی که زمانی خالکوبی کردهاند دوباره دنبال این کار میروند، با این توجیه که لازم است یک طرح دیگر اضافه شود تا اولی را کامل کند. بنابراین، یک داستان بیپایان آغاز میشود، که شاید نشان از میل به جاودانگی دارد و اثری است که هرگز از بین نمیرود. و گاهی خالکوبی کل بدن را فرا میگیرد. و شاید بعدها فرد پیوند ناهشیار بین خود و طرحهایی که انتخاب کرده را درک کند. یکی از بیماران من که جوانی مبتلا به اسکیزوفرنی بود، در یک حرکت نمایشی تاریخ تولد برادر بزرگترش را روی بازویش خالکوبی کرده بود، که بلافاصله ترجمه شد: او در روانکاوی به رشد مهمی دست پیدا کرده بود. یکی از مشکلاتی که او داشت این بود که نمیتوانست محدودیت جسمی و مرزهای بدنی خودش را احساس و تعریف کند؛ یعنی حد فاصل جسم خودش با دیگران را درک نمیکرد. او به معنای واقعی کلمه برادرش را زیر پوست خودش داشت! خالکوبی در نهایت ارتباط عجیبی با بیماری نشان میدهد. یکی از بیماران دیگرم میگوید: احساس عجیبی است، نه دردناک است و نه لذتبخش، بلکه ترکیبی از سوراخ شدن، سوختن و بریدن است که با وجود نامشخص بودنش، کمکم به یک حس خوشایند بیحسی تبدیل میشود. سرزمین احساسی ناشناخته، بین تغییر یافتن پوست و حساسیت آن، به منزله دری به سوی دنیای تخیلات.
این مقاله با عنوان «خالکوبی: تقویمی بر روی پوست» را ژان لوک وانیه نوشته و توسط زینب شاهدی ترجمه و در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۹ در مجلهی روانکاوی تداعی منتشر شده است. |
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با سلام و احترام
بسیار از درج مقالات خرسندم.ممنونم.