چرا روانکاوها از کاناپه استفاده میکنند؟
ناتان کراویس[۱] میگوید؛ دراز کشیدن هنگام صحبت با درمانگر تجربهای قدرتمند است، اما دلایل آن هنوز روشن نیست.
در سال ۱۹۹۱ متروی نیویورک در تسخیر پوسترهای خیلی بزرگ کاناپه بود. این بخشی از کمپین تبلیغاتی سراسقفنشین[۲] نیویورک بود. زیر عکسها نوشته شده بود (بعضیها به انگلیسی و بقیه به اسپانیایی): «بعضیها همین آرامش ذهنی را با نشستن روی نیمکت [کلیسا] تجربه میکنند. عید پاک را به خانه برگردید. سراسقفنشین کاتولیک نیویورک».
من که آن موقع یک روانپزشک جوان و کاندیدای روانکاوی در حال آموزش در منهتن بودم، چهار بار در هفته با مترو به مطب روانکاوم میرفتم تا روی اینچنین کاناپهای دراز بکشم. مسلماً هدف این تبلیغات یک کارآموز روانکاوی مثل من نبود. اما برایم جالب بود که بدانم مخاطب هدف این تبلیغات چه کسانی هستند؟ و چرا کلیسا آنقدر مطمئن بود که مسافران مترو بهراحتی میتوانند تصویر را رمزگشایی کنند و ربط بین کاناپه و نیمکت را بفهمند؟
کاناپه بهعنوان نماد دروننگری و التیام ماندگار شده است. در کارتونها و فیلمها نشانهی درمان است؛ حتی زمانی که محبوبیت درمان روانکاوی رو افول نهاده بود. میشود گفت که کاناپه از خود شاخهی روانکاوی سالمتر مانده است، و باید اضافه کنم که این وضعیت نمادین کاناپه در فرهنگ عمومی در تضاد با نظری است که بین روانکاوان معاصر در حال شایعتر شدن است، خیلی از آنها به آن بهعنوان عتیقهای به جا مانده از دوران اقتدارگرایی نگاه میکنند، یک موقعیت قدرت از سوی روانکاو که ظاهراً راه درگیری عاطفی اصیل را سد میکند. آیا حق با آنهاست؟ تحقیقی در این زمینه انجام نشده و بنابراین نمیتوانیم بدانیم کاناپه برای کدام بیماران رهاییبخش و برای کدامشان ناراحتکننده است.
گفتهی مشهور فروید این بود که بیمارانش را به این خاطر روی کاناپه میخواباند که نمیتوانست تحمل کند که کل روز به او خیره شوند؛ اما او هیچوقت توضیح نداد که چرا وضع لمیده بهتر است و نمیتوان صرفاً صندلیها را طوری چید که روانکاو و بیمار رودررو نباشند. روی کاناپهی فروید، پر از قالیچه و بالش و پتو بود و دور آن کلکسیون بزرگ عتیقههایش چیده شده بود و بیشتر شبیه تختهای دیوان[۳] ترکی بود. کاناپهی فروید بهوضوح نشاندهندهی سلیقه و علایق صاحبش بود. بیشتر روانکاوهای معاصر کاناپهای سادهتر مانند آنهایی که در کارتونها و تصویرسازیهای امروزی دیده میشود را ترجیح میدهند. حتی روانکاوهایی که دیگر از کاناپه استفاده نمیکنند هم آن را بهعنوان دکور، گوشهای از مطبشان نگه داشتهاند.
جای تعجب دارد که دربارهی ریشهی استفاده از کاناپه، که اینچنین نمادی ماندگار شده، به طور کامل کاوشی صورت نگرفته است، ادبیات روانکاوی بهطرز عجیبی در این مورد ساکت است. به تبعیت از فروید کاناپه بخش ثابت مطب روانکاوان شد؛ ولی به نظر نمیرسد کسی بداند چرا.
اگر روانکاوان نمیتوانند پیشنهادی برای بینش در اینباره بدهند، شاید تاریخ اجتماعی بتواند. وقتی تحقیق دربارهی سنتها و رسوم یونانی و رومی را شروع کردم پی بردم که لم دادن جدای از تسلیم نمادین در برابر پزشک، تا مدتها در زمینهی اجتماعی بهعنوان تظاهر آزادی، لذت، تجمل و صمیمیت تلقی میشده است. اما از قرن نوزدهم به این سو کاری کمتر اجتماعپسند بهحساب آمده است.
حتی امروز هم نمیتوانیم با درجهای از اطمینان بدانیم که استفاده از کاناپه در طول درمان برای چه کسانی مناسب است –بااینحال من آن را به بیشتر بیمارانم توصیه میکنم. اما اصرار نمیکنم و سعی میکنم اول تمایلشان را بسنجم.
بهطور ایدهآل، هم روانکاو و هم بیمار وقتی از اشارههای اجتماعی معمول در ارتباط رودررو به دور باشند میتوانند به لایههای عمیقتری از فکرها و احساسات دسترسی داشته باشند، اما فقط امتحان کردن راه بهتر را نشان میدهد. تکنیک تحلیلی خوب نیاز به انعطافپذیری و حساسیت دارد نه پافشاری جزمی روی این یا آن حالت. بااینحال انصاف این است که بگوییم لم دادن هنگام صحبت با درمانگر برای بسیاری از مردم تجربهای قدرتمند و منحصربهفرد است که جای دیگر پیدایش نمیکنند.
این مقاله با عنوان «Why do psychoanalysts use the couch» در سایت psychologytoday منتشر شده و توسط تیم تداعی ترجمه شده و در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ در بخش مجله وبسایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است. |
[۲] Archdiocese[۱] Nathan Kravis
[۳] Divan