skip to Main Content
چرا رواندرمانی کارآمد است؟

چرا رواندرمانی کارآمد است؟

چرا رواندرمانی کارآمد است؟

چرا رواندرمانی کارآمد است؟

عنوان اصلی: Why Psychotherapy Works
انتشار در: مدرسه‌ی زندگی
تعداد کلمات: ۱۱۶۰ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۸ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

وقتی فردی در موقعیت ناخوشایندی قرار می‌گیرد، دنیای مدرن سه منبع اصلی آرامش به او ارائه می‌دهد: داروهای روانپزشکی، CBT و رواندرمانی. هر کدام از این سه منبع مزایا و معایب خاص خود را دارند. دارودرمانی می‌تواند در شرایط بحرانی مثال‌زدنی باشد، در مواقعی که ذهن چنان تحت سیطره‌ی ترس، اضطراب یا ناامیدی است که فکر کردن و مدیریت کردن موقعیت‌ها نمی‌تواند یک گزینه باشد. داروهایی که به درستی تجویز می‌شوند، بدون نیاز به همکاری آگاهانه از جانب ما، با ترکیب شیمیایی مغز ما بازی می‌کنند، به گونه‌ای که به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم روزها را سپری کنیم. ممکن است در این فرآیند بسیار خواب‌آلود باشیم، کمی حالت تهوع داشته باشیم یا کمی خموده شویم، اما حداقل هنوز سرپا هستیم و کم و بیش کار می‌کنیم.

دومین گزینه درمان شناختی رفتاری (CBT)  است که معمولاً توسط روانشناسان و روانپزشکان در جلسات شش تا ده ساعته انجام می‌شود و به ما تکنیک‌هایی می‌آموزد که با اتکا به آن تکنیک‌ها به بحث منطقی با یقین‌های اهریمنی که توسط آزاردهنده‌های درونی ما مطرح شده‌اند بپردازیم. مواردی همچون پارانویا، عزت نفس پایین، شرم و وحشت.

و در نهایت روان‌درمانی وجود دارد که وقتی از دور به آن نگاه می‌کنیم به نظر اشکالاتی دارد. به نظر نمی‌تواند کارایی خود را در آزمایش‌های علمی نشان دهد -و باید ادعا کند که نتایج آن بسیار منحصر به فرد است و نمی‌تواند با مدل‌های ارائه شده توسط آماردانان مطابقت داشته باشد. زمان زیادی را طلب می‌کند و شاید دو جلسه در هفته برای چند سال نیاز داشته باشد – و بنابراین تا حد زیادی گران‌ترین گزینه در منو است. در نهایت، نیاز به مشارکت فعال بیماران و تلاش عاطفی پایدار دارد. با این حال، روان‌درمانی، در موارد خاص، یک انتخاب بسیار مؤثر است که به طور مناسب درد را نه تصادفی یا جادویی، بلکه به سه دلیل مستدل کاهش می‌دهد:

– احساسات ناهشیار ما به ساحت آگاهی می‌آیند.

ایده اساسی رواندرمانی این است که علت اینکه ما از نظر روانی ناخرسند می‌شویم یا دچار فروپاشی یا فوبیا می‌شویم  این است که به اندازه کافی از مشکلاتی که پشت سر گذاشته‌ایم آگاه نیستیم. جایی در گذشته، ما موقعیت‌های خاصی را تحمل کرده‌ایم که آنقدر ناراحت‌کننده یا غم‌انگیز بوده‌اند که از توانایی‌های عقلانی ما فراتر رفته است و ما ناگزیر آنها را از دایره‌ی آگاهی روزمره بیرون رانده‌ایم. به عنوان مثال، ما نمی‌توانیم پویایی واقعی رابطه خود با والدین را به خاطر بسپاریم. ما نمی‌توانیم هر بار که کسی سعی می‌کند به ما نزدیک شود، ببینیم چه می‌کنیم، و همچنین نمی‌توانیم ریشه‌های خودتخریبی یا هراس از رابطه جنسی را پیگیری کنیم. ما قربانیان ناهشیاریم و نمی‌توانیم آنچه را که آرزوی آن را داریم یا از آن وحشت داریم درک کنیم.

در چنین مواردی، همانطور که طرفداران CBT تلویحاً پیشنهاد می‌کنند، نمی‌توانیم به سادگی از طریق بحث منطقی شفا پیدا کنیم، زیرا نمی‌توانیم در وهله اول بفهمیم چه چیزی باعث ناراحتی ما می‌شود. درمان ابزاری برای اصلاح ناآگاهی ماست تا از این طریق به عمیق‌ترین لایه‌های روان دست یابیم. رواندرمانی فضایی را برای ما فراهم می‌کند که در آن بتوانیم با خیال راحت هر چه به سرمان آمده و می‌آید بگوییم. درمانگر از شنیدن روایت‌های ما، منزجر، شگفت‌زده یا بی‌حوصله نخواهد شد. آنها پیشاپیش همه‌چیز را دیده‌اند و با آنها آشنا هستند. در مشارکت فعال درمانگران، ما می‌توانیم احساس قابل قبولی از خود داشته باشیم و اسرارمان را با دلسوزی آشکار کنیم. در نتیجه، ایده‌ها و احساسات حیاتی از ناهشیار بیرون می‌آیند و از طریق قرار گرفتن در معرض تفسیر و ساخت‌دهی بهبود می‌یابند. ما حوادثی را به یاد می‌آوریم که آنها را سرکوب کرده بودیم و با آوردن آنها به جلسات آنها را پردازش می‌کنیم و گاه برای آن‌ها گریه می‌کنیم. ارواح گذشته در نور روز دیده می‌شوند و از این‌رو آرام می‌گیرند.

دلیل دومی هم وجود دارد که رواندرمانی می‌تواند بسیار خوب کار کند:

– انتقال

انتقال یک اصطلاح فنی است که روشی را توصیف می‌کند که به محض پیشرفت درمان، بیمار با درمانگر جوری رفتار می‌کند  که جنبه‌هایی از مهم‌ترین و آسیب‌زاترین روابط گذشته بیمار را منعکس می‌کند. برای مثال، بیماری که والدین تنبیه‌گر و سخت‌گیر داشته است ممکن است احساسی از این داشته باشد که درمانگر او را سرکش یا کسل‌کننده می‌بیند. یا بیماری که مجبور بوده پدر و مادر افسرده‌ی کودکی‌اش شاد نگه دارد، ممکن است احساس کند که هر زمان که موضوعات غم‌انگیز به جلسه می‌آورد، مجبور است آن فضا را با طنز تلطیف کند.

ما همیشه خارج از اتاق درمان به همین شکل عمل می‌کنیم و با دیگران هم به همین شکل انتقال ایجاد می‌کنیم، اما رویدادهای بیرون از اتاق درمان را کنکاش نمی‌کنیم و به درستی با آنها برخورد نمی‌کنیم. ولی درمان یک آزمایش کنترل‌شده است که می‌تواند به ما بیاموزد آنچه را که می‌خواهیم مشاهده کنیم، بفهمیم تکانه‌های‌مان از کجا می‌آیند – و سپس رفتارمان را در جهت‌های کمتر ناگوار تنظیم کنیم. درمانگر ممکن است به آرامی از بیمار بپرسد که چرا فکر می‌کند که از دید درمانگر او منزجرکننده است یا چرا تلاش می‌کند رفتاری منزجر کننده از خود نشان دهد. یا ممکن است درمانگر بیماران را راهنمایی کنند تا ببینند که چگونه استفاده آنها از طعنه‌های طنزآمیز، غم و اندوه و وحشت آنها را می‌پوشاند. بیمار شروع به تشخیص انحرافات در انتظارات خود می‌کند که در تاریخچه او ایجاد شده است – و روش‌های سالم‌تری را برای برخورد با افراد در زندگی ایجاد می‌کند.

و دلیل سوم،

اولین رابطه‌ی خوب

بسیاری از ما، به شدت از میراث روابط بد گذشته آسیب دیده‌ایم. زمانی که ما بی‌دفاع و کوچک بودیم، این امکان را نداشتیم که افرادی را تجربه کنیم که قابل اعتماد باشند، به حرف ما گوش دهند، مرزهای درستی تعیین کنند و به ما کمک کنند تا احساس مشروعیت و لیاقت داشته باشیم.

در اتاق درمان، وقتی همه‌چیز خوب پیش می‌رود، درمانگر به عنوان اولین فرد واقعاً حمایت‌کننده و قابل اعتمادی که تاکنون با آن مواجه شده‌ایم تجربه می‌شود. آنها پدر و مادر خوبی می‌شوند که ما خیلی به آن نیاز داشتیم و هرگز نداشتیم. با مشارکت آنها، ما می‌توانیم به مراحلی از رشد که اشتباه پیش رفته‌اند واپس‌روی کنیم و آنها را با پایان بهتری دوباره زنده کنیم. اکنون می‌توانیم نیاز خود را ابراز کنیم، می‌توانیم به درستی عصبانی و کاملاً ویران باشیم و درمانگران آن را خواهند پذیرفت – در نتیجه سال‌ها درد را جبران می‌کنیم. یک رابطه خوب الگویی برای روابط خارج از اتاق درمان می‌شود. صدای معتدل و هوشمند درمانگر به بخشی از گفتگوی درونی ما تبدیل می‌شود. ما با قرار گرفتن مداوم و مکرر در معرض سلامت روان و مهربانی درمان می‌شویم.

رواندرمانی شاید برای همه کارساز نباشد. فرد باید در ذهن خود در وضعیت مناسبی قرار گیرد، باید به یک درمانگر خوب برخورد کند و در موقعیتی باشد که بتواند زمان و مراقبت لازم را به این فرآیند بدهد. اما همانطور که گفته شد، با یک اظهارنظر منصفانه، رواندرمانی این شانس را دارد که بهترین کاری باشد که تا به حال در زندگی انجام داده‌ایم.

این مقاله با عنوان «Why Psychotherapy Works» در مدرسه‌ی زندگی منتشر شده و توسط تیم تداعی ترجمه و در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۰ در بخش مجله‌ی وب‌سایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است.
این پست یک دیدگاه دارد.
  1. سلام. ممنون برای مطالب خوبتون.
    تجربه ی شخصی من بعد از ۱ سال روانکاوی بسیار شبیه به چیزی است که در ۲ پاراگراف آخر بیان کردید. و صدای معتدل و هوشمند درمانگرم که به بخشی از من تبدیل شده و البته که روان درمانی میتونه بهترین اتفاق زندگی باشه ….

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search