skip to Main Content
مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی (فصل اول) | گلن گابارد

مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی (فصل اول) | گلن گابارد

مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی (فصل اول) | گلن گابارد

مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی (فصل اول) | گلن گابارد

عنوان اصلی: Boundaries and Boundary Violations in Psychoanalysis
نویسنده: گلن گابارد
انتشار در: American Psychiatric Association Publishing
تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
تعداد کلمات: ۶۵۰۰ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۵۴ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

مرز[۱] معمولاً اصطلاحی جغرافیایی است که دقیقاً سرحدات شهر، کشور یا موجودیت دیگری را تعریف می‌کند. واژگان حد و مرز به معنای فیزیکی کلمه قابل جانشینی هستند، که حدودی را نشان می‌دهند که فعالیت یا عملکرد خاصی ورای آن نمی‌تواند یا نباید روی دهد. در شاخه‌ی روانکاوی، اصطلاح مرز دارای سابقه‌ای طولانی است و برای اشاره به حد فاصل میان اجزای «خود» و اُبژه در جهان درون-روانی، مرز میان امر بیولوژیکی و روان‌شناختی، ابعاد ایگو، و جزئی از فرآیند روانکاوی استفاده شده است. در این کتاب (مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی)، من بر مفهوم مرزها از بُعد بین فردی در محیط تحلیلی تأکید خواهم کرد. با این حال، ارتباط بینافردی به طور جدایی‌ناپذیری با امر درون‌روانی پیوند دارد، و نشان خواهم داد که چگونه ممکن است مرزهای درونی تأثیر قابل توجهی بر مرزهای بیرونی داشته باشند.

در سال‌های اخیر شایع‌ترین استفاده از اصطلاح مرزها به مفهوم «مرزهای حرفه‌ای» بین تحلیل‌گر و بیمار مربوط بوده (Celenza، ۲۰۰۷؛ Gabbard، 2009a؛ Gabbard و Hobday، ۲۰۱۲؛ Gutheil، ۲۰۱۴)، که بازتاب بسط و گسترش این مفهوم است. در فرایند تعریف این مفهوم برای گنجاندن مرزهای درون فضای تحلیلی میان بیمار و تحلیل‌گر، این اصطلاح ارتباط نزدیکی با تعدادی از منازعات عمده در روانکاوی، از جمله مسائل پرهیز، خنثی بودگی، کامیابی بهینه، مقررات انتقال متقابل، و خودافشاگری از سوی تحلیل‌گر، و همچنین خودِ انگاره‌ی انتقال پیدا کرده است.

بسیاری از دغدغه‌های اخیر در مورد مرزهای حرفه‌ای یا تحلیلی، از زنگ خطر در موارد فاحش تخطی از مرزها که اغلب پوشش گسترده‌ای در رسانه‌ها دریافت می‌کنند، و به اعتبار روانکاوی به عنوان یک حرفه صدمه می‌زنند پدید آمده است. با تعریف چارچوب تحلیلی و مرزهای تحلیلی در فرایند، تلاش می‌کنم وضعیت مطلوب روانکاوی را نیز تعریف کنم. علاوه بر این، ملاحظات چارچوب و مرز، ظهور اُبژه‌ی تحلیلی را تسهیل می‌کند؛ تحولی حیاتی اما عمدتاً مغفول‌مانده در گفتمان تحلیلی. از این رو، این بحث را با تعریف چارچوب و مرزهایی که ساختار چارچوب را تشکیل می‌دهند، به مثابه راهی برای هدایت مستقیم به ملاحظه‌ی ماهیت اُبژه‌ی تحلیلی، آغاز می‌کنم.

مرز[۱] معمولاً اصطلاحی جغرافیایی است که دقیقاً سرحدات شهر، کشور یا موجودیت دیگری را تعریف می‌کند. واژگان حد و مرز به معنای فیزیکی کلمه قابل جانشینی هستند، که حدودی را نشان می‌دهند که فعالیت یا عملکرد خاصی ورای آن نمی‌تواند یا نباید روی دهد. در شاخه‌ی روانکاوی، اصطلاح مرز دارای سابقه‌ای طولانی است و برای اشاره به حد فاصل میان اجزای «خود» و اُبژه در جهان درون-روانی، مرز میان امر بیولوژیکی و روان‌شناختی، ابعاد ایگو، و جزئی از فرآیند روانکاوی استفاده شده است. در این کتاب (مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی)، من بر مفهوم مرزها از بُعد بین فردی در محیط تحلیلی تأکید خواهم کرد. با این حال، ارتباط بینافردی به طور جدایی‌ناپذیری با امر درون‌روانی پیوند دارد، و نشان خواهم داد که چگونه ممکن است مرزهای درونی تأثیر قابل توجهی بر مرزهای بیرونی داشته باشند.

در سال‌های اخیر شایع‌ترین استفاده از اصطلاح مرزها به مفهوم «مرزهای حرفه‌ای» بین تحلیل‌گر و بیمار مربوط بوده (Celenza، ۲۰۰۷؛ Gabbard، 2009a؛ Gabbard و Hobday، ۲۰۱۲؛ Gutheil، ۲۰۱۴ . . .

محدودیت دسترسی
دسترسی ویژه

برای دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی بایستی اشتراک ویژه تهیه کنید.

با فعال‌سازی اشتراک ویژه، امکان مطالعهٔ آنلاین تمام مقالات تداعی—از نظریات روانکاوی تا تکنیک‌های بالینی—برای شما فراهم می‌شود.
اشتراک ویژه صرفاً برای مطالعهٔ آنلاین است و دانلود پی‌دی‌اف در آن گنجانده نشده است.

برای فعال‌سازی اشتراک، ابتدا وارد حساب کاربری شوید و سپس در بخش «اشتراک ویژه» پلن موردنظر را انتخاب کنید.

این پست یک دیدگاه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search