بخش‌هایی از اسکریپت ویدئوی شاندور فرنتسی:

برای مطالعه شاندور فرنتسی و درک اهمیت فرنتسی، باید دوباره به تکه‌ای از تاریخ آثار فروید برگردیم

اثری که تاکنون به آن نپرداخته‌ایم

من دارم درباره بسط این مفهوم فروید که «تئوری اغوا» نامیده می‌شد و رد و بازبینی بنیادین آن صحبت می‌کنم

پس اینجا یک چارت داریم، فروید نمی‌خواست پزشک باشد، او آموزش دید که عصب‌شناس شود

مجبور بود مدرک پزشکی بگیرد زیرا یهودستیزی اجازه نمی‌داد که بخواهد استاد پزشکی دانشگاه وین شود

پس مجبور بود که مدرک پزشکی بگیرد و برای این کار بایستی تخصص پیدا می‌کرد

او مطالعه درمانی سیستم‌های عصبی را کنار گذاشت

با این تصور که اگر روی سیستم‌های عصبی کار کنم، شاید یک عصب‌شناس شوم و در بیماری‌های سیستم عصبی تخصص یابم

پس شروع به کار کرد

حدود ۵۰ درصد از افرادی که در اتاق انتظار او هستند هیچ مشکلی عصب‌شناختی ندارند، پس چرا آن‌ها اینجا هستند؟ زیرا آن‌ها عصبی هستند

و قرار است پیش یک دکتر اعصاب بروند، یک عصب‌شناس. به عبارت دیگر، آن‌ها فروپاشی عصبی دارند

به عبارت دیگر آن‌ها اضطراب دارند، هیستریک هستند، سه نوع هیستری داریم: هیستری تبدیلی مانند سندرم  بی‌حسی دستکشی که تابع مسیرهای عصبی دست نیست، بلکه بی‌حسی مربوط به مفهوم ذهنی دست است.