تعداد مشخصی از رویاها هستند که، حتی اگر روزها به تداعی آزاد در خصوص آن رویا گوش دهید، پیام رویا به خودی خود به واسطه تداعیها تعمیق نخواهد شد. تنها تداعیهای موازی وجود خواهد داشت. محتوای آشکار رویا خودش عمیقترین لایه رویا در آن موارد معدود است – من به آنها «رویاهای وضعیت خویشتن (self state dreams)» میگویم – که در آنها رویا تنها این که خواب بیننده، حتی پیش از آن که خودش به آن پی ببرد، دربارهی خودش چگونه فکر میکند را به تصویر میکشد.
یک نفر یک هفته پیش از این که افسرده شود خواب شهرهای سوخته و محلههای متروکه و غیره، یا خواب یک منظره زمستانی با پرندگان بی پرِ یخ زده، یا چیزی از این قبیل را میبیند. شما با تداعی نمیتوانید به اعماق این رویا برسید. بهترین چیزی که میتوانید به بیمار بگویید این است که «فکر میکنم در خصوص افسرده شدن نگران هستید. شما احساس میکنید که خلق شما در حال پایین آمدن است.» یا برعکس. بیماری را به یاد دارم که یکی دو هفته پیش از پشت سر گذاشتن افسردگی، خواب پرندگان بیپر را -من آن تصویر را به این شکل درک کردم- در منظرهای برفی میدید. اما یک پرنده در میان آنها بود که بال داشت و به قدرت پر میزد و رنگی بود. شما نمیتوانید تداعیهایی به دست آورید که شما را از اینجا به عقده ادیپ ببرد. تنها چیزی که میتوانید از آن بیرون بکشید این است که احساس میکنید شروع کردهاید به کمی سرحالتر شدن یا احساس میکنید کمی بهتر شدهاید.
بخشهایی از مقالهی «روانشناسی خویشتن و جنبش روانکاوانه: مصاحبهای با دکتر هاینتس کوهوت»