ملانی کلاین: زندگینامه و کارهای علمی | بخش دوم
ملانی کلاین: قسمت دوم
تحلیل با فرنتسی
در آن زمان، آرتور با برادر فرنزی در دفتر یک کارخانهی کاغذ کار میکرد، در حالی که پسر امیلی، اتو پیک، دندانپزشک فروید در وین بود. چنین پیوندهایی میان روشنفکران یهودی در وین و بوداپست رواج زیادی داشتند. تحلیل ملانی با فرنزی، شاید گاه به گاه و با فواصل نامنظم، در طی جنگ جهانی اول به وقوع پیوست.
او پس از جدایی یونگ از جنبش روانکاوی در حول و حوش سال ۱۹۱۳ به مرد دست راست فروید تبدیل شد. فرنزی در بوداپست (در نیمهی دیگر امپراطوری اتریش-مجارستان) کار میکرد و انجمن روان-تحلیلی مجارستان را در سال ۱۹۱۳ بنیان نهاد، که نخستین انجمن بدین صورت در خارج از وین بود. او ارنست جونز را تحلیل کرد، و بعد از جنگ بر کرسی ریاست انجمن روان-تحلیلی بینالمللی نشست.
جنگ جهانی اول عمل روانکاوی را مختل ساخت، اما فرصت منحصر به فردی برای پروراندن نظریات فرایندهای ناهشیار و آثار تروما بر سلامت روانشناختی فراهم کرد. درک و درمان روانکاوانهی شوک جنگی، نسبت به تمام نظریات یا اعمال روانشناختی دیگر به عنوان راهی برای درک این شکل از «نِوروز جنگ»، بسیار جلوتر بود.
نخستین مواجهه ملانی کلاین با تحلیل کودک
در آن ایام، رابطه میان تحلیلگر و تحلیلشونده بسیار غیررسمی بود، و فرنزی ملانی کلاین را تشویق کرد تا علاقهای روانکاوانه به کودکان خود پیدا کند. به آن معنا، احتمالاً برای جهان روانکاوی خوشیمن بود که او به تحلیل با فرنزی وارد شد نه با فروید.
فرنزی متوجه مهارتهای مشاهدهای تند و تیز ملانی در مورد کودکان شده بود، و او را گرچه تعلیم ندیده بود به سمت دستیار بالینی منصوب کرد تا با او در انجمن تحقیقات کودکان کار کند. بدینترتیب او به راحتی از جایگاه بیمار به جایگاه یاور روانکاوی ترفیع یافت.
رانهی او برای اینکه مانند پدرش باشد مشابه با رانهی آنا فروید بود، و ممکن است همین عامل مؤثری در کشمکشهای رقابتآمیز بعدی آنها باشد. در سال ۱۹۱۹ او مقالهای در مورد رشد و آموزش کودک به انجمن روان-تحلیلی مجارستان داد که مبتنی بر مشاهدات و بحثهای او با کودکان خودش بود. او بر مبنای این مقاله به عنوان یک روانکاو پذیرفته شد. در این زمان، او دخترش ملیتا (که پانزده سال داشت) را نیز به جلسات انجمن میبرد.
با توجه به سرخوردگی ملانی در بلندپروازی خود برای اینکه در مقام دکتر پا جا پای پدرش بگذارد، شاید او جایگزینی در جهان روانکاوی یافت.
مورد هانس کوچک
تحلیل کودکان خود روانکاو، متد وسیعاً مورد پذیرشی در میان تحلیلگران بود که میخواستند سهم بیشتری در نتایج مورد «هانس کوچک» فروید ایفا کنند.
وقتی این «تحلیل» در سال ۱۹۰۸ رخ میداد، فروید تازه نظریهی خود را در مورد پیشرفت کودک از خلال مراحل گوناگون –دهانی، مقعدی و تناسلی- برای رسیدن به دورهی پیش از نوجوانی (مرحلهی نهفتگی که در حدود سه یا چهار سالگی آغاز میشود)، با جزئیات از کار درآورده بود.
مکالمات هانس کوچک برای بررسی این مراحل بودند و آنها را با قوت برای فروید تأیید کردند. او سپس به همکارانش برای اطلاعات بیشتر در مورد رشد کودکی از مشاهدهی مستقیم کودکان واقعی متوسل شد.
نوشتههای اولیه دربارهی تحلیل کودک
سایر تحلیلگران عاقبت آثار مشابهی در مورد کودکان منتشر کردند. به ویژه جالبتوجه است که ساندور فرنزی یکی از آنها بود. تحلیلگر آلمانی پیشگام و بااهمیتی به نام کارل آبراهام نیز دستاوردی در این زمینه داشت.
ملانی کلاین نکتهی اصلی مقالهی خود در سال ۱۹۱۹ به نام «رشد کودک» را با جزئیات زیاد به سرمنزل مقصود رساند. او تأثیر همهجا حاضر سرکوب در پرورشی بازداشته شده را نشان داد.
این مقاله بخشهایی از کتاب «ملانی کلاین، یک راهنمای تصویری» نوشتهی رابرت هینشلوود است که توسط تیم تداعی ترجمه و در بخش آموزش وبسایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است. |