ملاحظاتی در باب شکلگیری نماد | هانا سیگل
ملاحظاتی در باب شکلگیری نماد[۱]
درک و تفسیر نمادگرایی ناهشیار یکی از ابزارهای اصلی روانشناس است. او اغلب با وظیفه درک و بازشناسی معنای نه تنها نمادی خاص، که نیز تمام فرایند شکلگیری نماد[۲] روبهروست. این امر به ویژه شامل کار با بیمارانی است که در شکلدهی یا استفاده آزاد از نمادها اختلال یا بازداری نشان میدهند، که فیالمثل در مورد بیماران سایکوتیک و یا اسکیزوئید چنین است.
دو مثال بسیار ابتدایی از دو بیمار خواهیم داشت. یکی (که او را الف خواهم خواند) اسکیزوئیدی در بیمارستانی روانی بود. یک بار پزشکش از او پرسیده بود که چرا از ابتدای بیماریاش دست از نواختن ویولن کشیده بود. با میزانی خشونت[۳] پاسخ داده بود: «چطور؟ ازم انتظار دارید در جمع خودارضایی کنم؟»
بیمار دیگر، ب، در خواب دیده بود که با دختر جوانی دونوازی ویولن میکنند. او تداعیهایی در نسبت با فیدلنوازی[۴]، خودارضایی و… داشت که به روشنی از دلشان آشکار شد که ویولن بازنماینده آلت تناسلی وی بود و نواختن ویلن بازنماینده فانتزی خودارضایی رابطهای با آن دختر بود.
ملاحظاتی در باب شکلگیری نماد[۱]
درک و تفسیر نمادگرایی ناهشیار یکی از ابزارهای اصلی روانشناس است. او اغلب با وظیفه درک و بازشناسی معنای نه تنها نمادی خاص، که نیز تمام فرایند شکلگیری نماد[۲] روبهروست. این امر به ویژه شامل کار با بیمارانی است که در شکلدهی یا استفاده آزاد از نمادها اختلال یا بازداری نشان میدهند، که فیالمثل در مورد بیماران سایکوتیک و یا اسکیزوئید چنین است.
دو مثال بسیار ابتدایی از دو بیمار خواهیم داشت. یکی (که او را الف خواهم خواند) اسکیزوئیدی در بیمارستانی روانی بود. یک بار پزشکش از او پرسیده بود که چرا از ابتدای بیماریاش دست از نواختن ویولن کشیده بود. با میزانی خشونت[۳] پاسخ داده بود: «چطور؟ ازم انتظار دارید در جمع خودارضایی کنم؟»
بیمار دیگر، ب، در خواب دیده بود که با دختر جوانی دونوازی ویولن میکنند. او تداعیهایی در نسبت با فیدلنوازی[۴]