تجدید نظر در همجنسگرایی
تجدید نظر در همجنسگرایی
این مقاله رابطهی رو به گسترش میان روانکاوی و همجنسگرایی را مورد بحث قرار میدهد، ده سال پس از آنکه انجمن روانکاوی امریکا یک سیاست عدم تبعیض در ارتباط با گرایش جنسی اتخاذ کرد. مقالهی حاضر سه بخش دارد: (۱) فرایند تغییر سیاست و از بین بردن بیعدالتی؛ (۲) روند سوگیری تحلیلی و بیمارانگاری همجنسگرایی پس از مرگ فروید، کشمکشها برای غلبه بر این انحرافات و درسهایی که میتوان از این تاریخ آموخت، و در نهایت (۳) جستجویی که در دههی پیشرو، برای درکی جدید از همجنسگرایی و همهی جوانب تمایلات جنسی خواهد بود.
این رویداد یادآور دهمین سالگرد تصمیم تاریخی انجمن روانکاوی امریکا برای خاتمه دادن به تبعیض علیه همجنسگرایان در سازمان ما و نهادهای وابسته به آن است. بنابراین تصمیم گرفتم دربارهی رابطهی اغلب خصمانه اما رو به تغییر میان همنجسگرایی و روانکاوی سخن بگویم.
این لحظه شخصاً برای من باور نکردنی است. این دعوت به سخنرانی برای شما در یک جلسه عمومی مستقیماً با چیزی در ارتباط است که تقریباً شصت سال است فکر میکردم باید به عنوان یک راز به دقت حفظ شود، مبادا زندگیام را، خانوادهام را و حرفهام را ویران کند. از قضا، دعوت شدنم به سخنرانی برای شما در این روز نتیجهی مستقیم فاش شدن همان راز است که پنج سال پیش اتفاق افتاد. برداشتن این گام خطیر خودشناسی، این آزادی و گشودگی را به من بخشیده که در تغییرات نفسگیری که با تجدیدنظر ما در مفاهیم همجنسگرایی و پذیرش کامل مردان و زنان همجنسگرا به عنوان کاندیدا و اعضای خودمان، در زندگی سازمانی ما رخ میدهد مشارکت کامل داشته باشم. همه ما به نوعی فرایند برونآیی (come out of the closet) را تجربه کردهایم. بعضی از ما از پستوهای شخصی ترس و شرم بیرون آمدهایم؛ در کنار اینکه به عنوان یک سازمان، همگی از پستوی بزرگ ترس و نادانی بیرون آمدیم – آن ترس و نادانی که ما را به انزوا کشیده بود، که ما را در تفکر انعطافناپذیر کرده بود و موجب نوعی بیگانههراسی در ما شده بود که تلاش داشتیم آن را کنترل کنیم. آن نادانی که موجب شده بود به هرکس که شبیه ما نبود مشکوک بودیم و پذیرش او ما را مجبور به تفکر خارج از چارچوب تنگ و سختگیرانهمان میکرد. اکنون زمان یک شروع جدید فرا رسیده است.
ده سال پیش -دقیقاً در نهم ماه می ۱۹۹۱- شورای اجرایی ما به اتفاق آرا سیاست گزینش کاندیدا برای آموزش روانکاوی را تصویب کرد که در آن منصوب کردن افراد در کلیه درجات دانشگاهی مؤسسات بر اساس عواملی تعیین میشد که به عملکرد شخص به عنوان روانکاو مربوط میشوند، نه بر اساس گرایش جنسی فرد (صورتجلسه ۱۹۹۱ الف). یک سال بعد، در یک اصلاحیه پذیرش روانکاوان برای آموزش و سوپرویژن در عبارت «کلیه درجات دانشگاه» مشخص شد (صورتجلسه ۱۹۹۲).
در مرور صورتجلسات آن نشستها، متوجه شدم که در همان جلسه می ۱۹۹۱، شورای اجرایی یک آییننامهی اصلاحی را نیز تصویب کرده است که الزام گرفتن اعراض از حق را برای پذیرفته شدن به عنوان کاندید لغو میکرد. و در نشست بعدی در ماه دسامبر، یک آییننامهی اصلاحی دیگر تصویب شد که بر اساس آن صلاحیت به عنوان لازمه عضویت حذف شد (صورتجلسه ۱۹۹۱ ب).
بنابراین سیاستگذاری دربارهی همجنسگرایی صرفاً یک حرکت مجزا به سوی تنوع (diversity) نبود، که به ادعای برخی، تحت فشار یک سری فعال همجنسگرا به ما تحمیل شده باشد. برونآیی ما از پستوی دگرجنسگراسالاری، با وجودی که تاریخ متمایز خودش را دارد، یکی از سه تغییر عمدهای است که طی یک سال در مشخصات جمعیتشناختی عضویت ما ایجاد شد. این تغییرات درهای این کلوپ اختصاصی یعنی انجمن روانکاوی امریکا – گروهی از روانکاوان دارای صلاحیت، در حیطه طب، و دگرجنسگرا، اکثرا مردان سفیدپوست با موهای خاکستری- را باز کرده و آن را در عصر افزایش تنوع و گشودگی و دموکراسی هدایت کرد.
پذیرش افراد لزبین و گی بخشی از یک موج بزرگتر تغییرات بود که با نتایجی وسیع ادامه یافته است. از یک انجمن تخصصی در بند استانداردها، به سرعت به سازمانی تبدیل شدیم که از همهی افراد با پیشینههای مختلف استقبال میکند، و در عین حال در آموزش و اجرای روانکاوی سختگیری مقتضی را حفظ میکند.
اما من در اینجا قصد دارم روی ابعادی از این موج تغییرات تمرکز کنم که به تجدیدنظر ما دربارهی همجنسگرایی و پذیرش مردان و زنان همنجسگرا در خانوادهی روانکاویمان اختصاص دارد. اولاً، به طور خلاصه مروری خواهم کرد بر فرایندی که از آن طریق ما رسماً تبعیض را از بین بردیم. ثانیاً، به چند پرسش خواهم پرداخت: چطور شد که ما این همه مدت، تا این اندازه در اشتباه بودیم؟ چرا نتوانستیم به نحوی دربارهی همجنسگرایی نظریهپردازی کنیم که مبنای آن آسیبشناسی روانی نباشد؟
و در پایان، به شرح کارهایی خواهم پرداخت که توسط مجموعهای از مشارکتکنندگان در حال تحریر است، افرادی که عمدتاً روانکاوانی هستند که خودشان لزبین یا گی هستند و تحصیلات روانکاویشان را طی این دهه گذشته گذراندهاند. اگر آن قدم مهم در می ۱۹۹۱ برداشته نمیشد، شاید بعضی از این مشارکتکنندگان اکنون روانکاو نبودند.
این نشانی از پیشرفت ماست که نقطهنظر افراد همجنسگرا دربارهی تمایلات جنسی به طور روزافزونی منحصربه فرد و ارزشمند نگریسته میشود نه اینکه بیدلیل به منزلهی ]عقاید[ حق به جانب و مغرضانه رد شود. نظریه و گفتگوی ما تا اندازهای سراسر غرق در هنجارها و ارزشهای دگرجنسگرا شده بود که شاید تنها آنهایی قادر به تشخیص این سوگیری ذاتی بودند که با آن هنجارها مطابقت نداشتند. چیزهای زیادی دربارهی «همجنسگرایی» -یا دقیقتر بگویم، دربارهی علل و درمانهایش – نوشته شده است، اما تا همین اواخر از سوی روانکاوان تقریباً هیچ توجهی به تجربه بزرگ شدن به عنوان یک فرد همجنسگرا و مسیر بهنجار زندگی زنان و مردان همجنسگرا نشده بود (کوربت ۱۹۹۶؛ لینگیاردی ۲۰۰۱).
اکنون که پذیرای همکاران محترم جدیدی هستیم که نظریهپردازی دربارهی این تجربه را آغاز میکنند، باید لحظهای درنگ کرده و بیعدالتی و دردی را تصدیق کنیم که ما روانکاوان برای چندین نسل به زنان و مردان همجنسگرا ایجاد کردهایم. تعداد نامعلومی از آنها مرعوب تبعیض شده و کاندید نمیشدند. بعضی درخواست میدادند و وقتی اعلام میکردند که همجنسگرا هستند، رد میشدند. افراد دیگری در دوران من بودند که دست به از خود گذشتگیهای درونی دردناکی میزدند تا روانکاو شوند؛ ما بهای حفظ یک وجهه غلط را با کاهش اصالت و سرکوب خلاقیت ناشی از آن، پرداخت کردیم.
چندین سال پیش، با گروهی از روانپزشکان همجنسگرا در انجمن روانپزشکی امریکا ملاقات کردم تا سیاست جدید عدم تبعیضمان را برایشان شرح دهم و انتظار داشتم این خبر خوبی برای آنها باشد. اما درد و خشم در بعضی از آنهایی که یک روز میخواستند روانکاو شوند، شدید بود. چنانکه یک مرد، در حالی که به سختی اشک و خشم خویش را کنترل میکرد، گفت: «شما باید بفهمید؛ زندگی انسانها متأثر شده بود.»
حرفهی ما نیز تحت تأثیر قرار گرفته بود. به محرومیت غمانگیزی فکر کنید که فرصت مشارکت در روانکاوی را از افراد شایسته دریغ کردیم، فقط به این خاطر که همجنسگرا بودند. حتی وقتی در حرفهی ما اندیشههای بسیار غلطی دربارهی رشد زنان وجود داشت، ما زنان را از روانکاو شدن محروم نکرده بودیم. در عوض، پیش از دهه ۱۹۹۰، در میان اعضای ما عملاً هیچ صدایی از همجنسگرایان وجود نداشت که خطاهای ما را به چالش بطلبد – تنها صدای معترضان از روی کاناپههایشان بود که به راحتی تحت عنوان مقاومت رد میشد.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۳۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.تجدید نظر در همجنسگرایی