skip to Main Content
بحثی پیرامون عشاق دردسرساز و اجتنابی

بحثی پیرامون عشاق دردسرساز و اجتنابی

بحثی پیرامون عشاق دردسرساز و اجتنابی

بحثی پیرامون عشاق دردسرساز و اجتنابی

عنوان اصلی: UNDERSTANDING ATTACHMENT THEORY
انتشار در: مدرسه زندگی
تعداد کلمات: 798
تخمین زمان مطالعه: 5
ترجمه: تیم ترجمه تداعی

زمانی می‌رسد که عشاق متوجه می‌شوند بدون داشتن درک اندکی از نظریه‌ی ‌دلبستگی – و گفتگوی متقابل درمورد آن – نمی‌توان انتظار داشت هر رابطه‌ای موفقیت‌آمیز باشد. نظریه‌ی دلبستگی برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ در انگلستان توسط جان بالبی و مِری اینزورث بیان شد. طبق این نظریه، «نزدیک» شدن یا «وابسته» شدن به یک فرد، همواره درجه‌ای از ترس و احساس خطر ایجاد می‌کند.

«عشق» مستلزم آن است که استقلال عاطفی خود را رها کنیم. یک شریک عاطفی ممکن است از طریق بی‌تفاوتی یا خودخواهی به ما آسیب برساند، یا به ما خیانت کند. ما می‌توانیم عمیقاً به شریک عاطفی‌مان وابسته شویم و او ناگهان انتخاب کند که ما را رها کند.

تقریبا ۵۰ درصد افراد آنقدر خوش‌شانس بوده‌اند که در دوران کودکی، از عشق و علاقه‌ی بی‌قید و شرط و پایدار والدین خود بهره‌مند شوند. این افراد نیز همواره تا حدی در معرض خطرات وابستگی قرار دارند، با این حال، وابستگی آنها قابل کنترل است. افرادی که «سبک دلبستگی ایمن» دارند، در صورت مواجهه با شک و تردید می‌دانند چگونه قبل از اینکه این شک و تردیدها غیرقابل تحمل شوند، بدون ترس از تحقیر یا تمسخر و با آرامش، آنها را بیان کنند.

با این حال، بالبی و اینزورث دو دسته‌ی دیگر از عشاق را شناسایی کردند که همه چیز برای آنها چندان آسان نخواهد بود. این افراد از مراقبان اولیه‌ی خود عشق و علاقه‌ی بی‌قید و شرط و پایدار دریافت نکرده‌اند. مهمتر از همه، هرگز به طور کامل متوجه این موضوع نشده‌اند یا اقداماتی برای تسکین یا کاهش اثرات بعدی آن انجام نداده‌اند. بالبی و اینزورث معتقداند ۲۵ درصد از ما جزو این دسته از افراد هستیم که «سبک دلبستگی اجتنابی» دارند. سبک دلبستگی اجتنابی الگویی‌ست که در آن وقتی به کسی نزدیک می‌شویم، یک خطر درونی بسیار شدید حس می‌کنیم و در پاسخ، از چالش‌های پیش رو «اجتناب» می‌کنیم؛ یعنی تبدیل می‌شویم به فردی سرد، بیش از حد مستقل، و جدا از دیگران.

افرادی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند، در صورت مواجهه با شک و تردید در روابط عاطفی خود (آیا هنوز برای شریک عاطفی‌ام عزیز هستم؟) قدرت درونی لازم برای پذیرفتن ترس‌ها و به اشتراک گذاشتن احساسات خود (با آرامش) را نخواهند داشت. آنها به سادگی دیواری به دور خود می‌کشند، ادعا می‌کنند سرشان بسیار شلوغ است، و اعلام می‌کنند که نیاز دارند فاصله بگیرند. کاری که آنها مطلقاً انجام نمی‌دهند این است که دوستانه توضیح دهند احساس می کنند رها شده‌اند و به شدت به «در آغوش گرفته شدن» نیاز دارند. برای این افراد بسیار آسان‌تر است که به اتاق دیگری بروند و یک فیلم سینمایی طولانی تماشا کنند!

دسته‌ی دیگر عشاقِ دردسرساز، افرادی هستند که «سبک دلبستگی اضطرابی» دارند. این افراد بسیار شبیه به افراد اجتنابی هستند، با این تفاوت که در مواجهه با تهدید عاطفی به جای سرد شدن، عصبانی می‌شوند؛ یعنی زمانی که حقیقتا غمگین‌اند یا ترسیده‌اند، بداخلاق، عیب‌جو و اتهام‌زننده می‌شوند. آنها شریک عاطفی خود را به هر نوع نقصی متهم می‌کنند، در حالی که به دقت تلاش می‌کنند تنها موضوعی که ذهن‌شان را درگیر کرده را پنهان کنند. این افراد ادعا می‌کنند حضور شریک عاطفی‌شان سودی ندارد، یا او فردی «خسته‌کننده» است. افرادی که سبک دلبستگی اضطرابی دارند ترجیح می‌دهند شریک زندگی خود را تحقیر کنند، اما با این  با این فکر تلخ و وحشتناک مواجه نشوند: اینکه شریک زندگی خود را عمیقا دوست دارند، و نگران‌اند که شریک‌شان آنها را به همان اندازه دوست نداشته باشد.

هر دو الگوی رفتاری اضطرابی و اجتنابی، طوفان‌هایی قابل پیش‌بینی به وجود می‌آورند. اکثر شریک‌های عاطفی با حس کردن سردی یا عصبانیت عزیزان‌شان  عقب‌نشینی می‌کنند، از رابطه کنار می‌کشند، و دوره‌ها/چرخه‌هایی از پریشانی، اندوه و اتهام متقابل از خود بر جای می‌گذارند.

اگر عشاق بتوانند بدون احساس شرم بپذیرند که مستعد چنین رفتارهایی هستند، و از همان ابتدا توضیح دهند که در مواجهه با ترس رهاشدگی، وسوسه می‌شوند رفتارهای عجیب و غریبی از خود بروز بدهند، خطرات مرتبط با پاسخ‌های اجتنابی یا اضطرابی به شدت کاهش پیدا می‌کند. اما در واقع، این افراد نمی‌توانند به ترس‌های خود اعتراف کنند، بدون اینکه برون‌ریزی کنند و در این ترس‌ها غرق شوند.

نیازی نیست که شریک عاطفی‌مان  عاری از هرگونه خطا باشد یا سبک دلبستگی ایمن داشته باشد. چیزی که همواره به آن نیاز داریم، تعهد متقابل به خودآگاهی، کنجکاوی درمورد روان‌ انسان، عذرخواهی مداوم، و تصویری قابل اطمینان از جنون انسانی‌ست.

این مقاله با عنوان «UNDERSTANDING ATTACHMENT THEORY» در وب‌سایت مدرسه‌ی زندگی منتشر شده و توسط تیم تداعی ترجمه و در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۲ در بخش مجله وب‌سایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است.
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search