فرصتی برای بد بودن در روابط
فرصتی برای بد بودن در روابط
عجیب به نظر میرسد که یکی از چیزهایی که ممکن است عمیقاً در یک رابطه آرزو کنیم، و به نوعی حتی به آن نیاز داشته باشیم، فرصتی برای «بد بودن» باشد. ما عشق را با مهربانی، رفتار خوب و ادب مرتبط میدانیم. هر چیزی کمتر از این میتواند شک و تردیدهای شدیدی را برانگیزد و نسبت به انواع بدرفتاری در روابط عاطفی، حساسیت زیادی پیدا کردهایم.
با این حال، میتوان تأکید کرد که فرصت پذیرفته شدن در لحظات ناخوشایند (زمانهایی که احساس ترس، خستگی یا شکست میکنیم و نمیتوانیم منطقی یا مطیع باشیم) نیز بخشی از عشق است. همانطور که فشار بیش از حد برای «خوب بودن» میتواند نوعی بیمهری و بیتوجهی به شمار آید.
برای درک این اشتیاق، ارزش دارد که به شیوهای که والدین با فرزندان خود رفتار میکنند نگاه کنیم. یکی از نکات مهمی که والدین آگاه درک میکنند این است که هیچ کودکی — و در حقیقت هیچ انسانی — نمیتواند همیشه فرشتهخو و بیعیب باشد. اصرار بر اینکه فرد باید همواره «خوب» باشد، نوعی انکار واقعیتهای بنیادین انسان است.
والدین خوب در برابر برخی رفتارهای دشوار فرزندان، با آرامش و ثبات رفتار میکنند؛ مثلاً وقتی کودک میگوید که نمیخواهد مادربزرگ را ببیند، یا میخواهد مدرسه را به آتش بکشد، یا از ته دل از برادر کوچکش متنفر است. در این مواقع، والدین بدون وحشت یا عصبانیت، خونسردی خود را حفظ میکنند و به سادگی میگویند: «به نظر میرسد امروز روز سختی برای کوچولوی ما بوده» یا «شاید بهتر باشد فردا صبح دوباره به این موضوع فکر کنیم.» در این شرایط، آنها نشان میدهند که تحمل لحظات دشوار و بیاعتمادی، بخش طبیعی و ضروری از عشق است.
عشق به معنای این نیست که همیشه کسی را با تمام قدرت قضاوت اخلاقی مواجه کنیم، بلکه به معنای توانایی تحمل چیزی کمتر از ایدهآل در لحظاتی خاص است.
در اینجا یک طنز وجود دارد. هرچه در کودکی بیشتر مورد محبت و مهربانی قرار گرفته باشیم، در بزرگسالی کمتر به دنبال آن خواهیم بود. کودکی که مجبور بوده خیلی زود «خوب» باشد، همیشه سکوت کند و بیش از حد شیرین و «بزرگسالگونه» رفتار کند تا مبادا مراقب سختگیر و شکنندهاش را آزرده کند، در بزرگسالی با معضلی جدی روبرو میشود.
این افراد میدانند که مهربانی میتواند توجه دیگران را جلب کند، اما نمیخواهند فقط به خاطر ویژگیهای تحسینبرانگیزشان مورد محبت قرار گیرند. برای اینکه واقعاً احساس کنند مورد مراقبت قرار گرفتهاند و بتوانند محبت واقعی را ابراز کنند، باید پذیرفته شوند با تمام ابعادِ واقعیشان، که شامل لحظات دشوار نیز میشود.
آنها میخواهند بتوانند در لحظات ناامیدی بگویند: «احساس میکنم در این رابطه خفه شدهام و میخواهم بیرون بروم» — نه به این دلیل که این حرف پایان رابطه است، بلکه به این خاطر که یک تعهد عمیق باید با لحظات احساس گرفتاری و تنگنا همراه باشد.
یا ممکن است بخواهند بگویند: «گاهی آنقدر احساس وابستگی میکنم که نمیخواهم حتی یک دوست از تو داشته باشی» — و این نیز حرف نهایی نیست، بلکه لحظهای است ضروری که نیاز به ابراز احساسات کودکانه و وابسته دارد.
میتوان گفت مسیر رسیدن به بلوغ واقعی باید از گذرگاه نابالغی عبور کند. برای رسیدن به مهربانی واقعی، باید در برخی مواقع به خیابانهای فرعیِ خیالپردازیهای خودخواهانه و بدخواهانه اجازه عبور بدهیم. در اینجا منظور از «خیالپردازی» افکار منفی است، نه رفتارهای عملی یا بدخواهانه. این پیشنهاد این است که هیچکس نمیتواند بهطور خودجوش گرم و مهربان باشد، اگر اجازه نداشته باشد گاهی خود را به شدت کلافه و خسته ببیند.
افرادی که هرگز نتوانستهاند بگویند که گاهی میخواهند رابطه را ترک کنند، بیشتر در معرض این خطر قرار دارند که روزی بیصدا چمدانهایشان را ببندند و واقعاً این کار را انجام دهند. کسانی که هیچگاه اجازه نداشتهاند به شکلهای احمقانه، اغراقآمیز یا نادرست صحبت کنند، ممکن است روزی زیر فشار اطاعت کمر خم کنند و تعادل خود را از دست دهند. بزرگترین دفاع در برابر بدی واقعی این است که اجازه دهیم افکار مربوط به بدی در رابطه جریان یابند، بیآنکه فاجعهای به دنبال داشته باشند.
والد خوب دارای جنبهای آرام و غیرقابل تحت تاثیر است. ما به عزیزان خود لطف بزرگی میکنیم اگر این ویژگی را در مواجهات خود با بخشهای ناتمام دوران کودکی آنها به کار گیریم. سوال «در کدام زمینهها آرزو میکنید در سالهای ابتدایی زندگیتان اجازه مییافتید بد باشید؟» اطلاعات زیادی به ما میدهد درباره جایی که فرد مجبور بوده خیلی زود مطیع شود و جایی که ممکن است از بردباری ما پاداشهای زیادی به دست بیاوریم.
یک درجه از مدارا نیز به نظر میرسد که بخشی از هسته عشق باشد.
این مقاله با عنوان «A Chance to Be Bad in Relationships» در سایت مدرسه زندگی منتشر شده و توسط تیم ترجمه گروه روانکاوی تداعی ترجمه و در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳ در بخش مجله وبسایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است. |