استفان گروس
استفان گروس در سال ۱۹۵۲ در ایندیانا متولد شد و در رشته سیاست و روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تحصیل کرد. او بعدا در دانشگاه آکسفورد، جاییکه همچنین رئیس انجمن روانکاوی آن بود، فلسفه، سیاست و اقتصاد خواند.
گروس ابتدا روانکاوی را در ایالات متحده آموخت. سپس دورهی تحلیلی آموزشی خود را در لندن با آمادئو لیمنتانی آغاز کرد. رویکرد بالینی وی همچنین از طریق تعامل با هانا سیگل، اگنس سودره و آن ماری سندلر شکل گرفته است. او یک آموزگار و ناظر تحلیلی در جامعهی روانکاوی انگلیس است.
در سال ۲۰۱۳، استفان گروس اولین کتاب خود، زندگی بررسیشده، مجموعهای از بینشهای روانکاوی است که در طی ۲۵ سال کار بالینی گردآوری شدهاند را منتشر کرد. این کتاب در دو سوی اقیانوس آرام با تحسین روبرو شد. میچییکو کاکوتانی در نیویورک تایمز نوشت: «زندگی بررسی شده… بهترین ویژگیهای ادبی ترغیبکنندهترین کارهای فروید را با ما به اشتراک میگذارد. این کتاب… کتابی غنی و با نگارشی زیباست… مجموعهای از فصلها مختصر و متأثر کننده که گویی ترکیبی از چخوف و الیور ساکساند». الکساندر لینکریتر در آبزرور نوشت که تاریخچهی مراجعان گروس «به صورت داستان کوتاه درآمدهاند، اما واقعی و طوری تکاندهندهاند که هیچ داستان تخیلی نمیتواند اینگونه باشد.[…] طی گردآوری تدریجی این کتاب، گروس نه معنی بلکه اجرایی از هدف روانکاوی را فراهم میآورد؛ اجرایی که هم متواضع و هم عمیق است.» به عنوان یک کتاب پرفروش در سطح بینالمللی، زندگی بررسی شده به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است، در رادیو خوانده شده است و در تئاتر از آن اقتباس شده است.
زندگی بررسیشده به عنون یکی از بهترین کتابهای سال ۲۰۱۳ در نیویورک تایمز (میچیکو کاکوتانی)، ساندی تایمز (جیمز مککاناکی)، آبزرور (لیزا اپیگنانسی)، سالن (اما براکیس)، میل آن ساندی ( کریگ براون)، آبزرور (لوسی لسبریج) و جامعهی روانشناسی بریتانیا انتخاب شد.
استفان گروس روانکاوی را به عنوان فرایندی که در آن مراجع داستانی را دربارهی زندگیاش تعریف و بازگویی میکند و با یک روانکاو برای تغییر این داستان در جایی که دچار گره شده همکاری میکند، مفهومسازی میکند- زمانی که نتوانیم راهی برای تعریف داستانمان پیدا کنیم، داستانمان ما را تعریف میکند. هوشیاری او نسبت به جایگاه مرکزی روایت در روانکاوی، او را با ریشههای روانکاوی در کارهای زیگموند فروید مرتبط میکند. در حقیقت، گروس در ابتدا نه تنها به شدت تحت تاثیر مدل فروید از ذهن بود، بلکه تحت تاثیر روایتگری او نیز قرار گرفته بود. هدف او از استفاده از روایت، به جای اظهارات تئوری، برای انتقال فهمی که در کارهای بالینیاش به دست آورده، این است که هم به همکاران بالینیاش راهی برای تفکر در موقعیتهای مشابه با مراجعانشان ارائه دهد و هم به خوانندگان غیرحرفهای بخشی از کار ظریف، دشوار و خلاق روانکاوی را نشان دهد.
به مدت ده سال، بین سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۹، استفان گروس دورهی سمینار «تاریخچه مراجع» را در مقطع کارشناسی ارشد در مطالعات روانکاوی نظری در دانشگاه کالج لندن تدریس میکرد، که در آن دانشجویان را به بررسی اینکه تاریخچهی مراجع به چه کار میآید و مشکلاتی که نوشتن آنها در بردارد تشویق میکرد. سمینارهای «تاریخچهی مراجع»، از این نظر که در کنار مقالات روانشناسی بر ادبیات، فلسفه و تئوری ادبی تاکید داشتند، مشخصهی کار گروس بودند.
از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳، گروس در یک ستون ماهانه برای مجلهی آخرهفتهی فایننشال تایمز مینوشت، و در آن کار خود به عنوان یک روانکاو را به دقت توضیح میداد. مقالات به سبک معمول او نوشته شدهاند: نثری روان و واضح که تجارب وی از زندگی عاطفی را منتقل میکند: زندگی عاطفی خود و مراجعان. مقالات کوتاه وی بیانگر تجربیات گاه عجیب، گاه دردناک و اغلب تکاندهندهای هستند که هم در زندگی شخصی و هم در اتاق مشاوره با آنها روبرو شده است.
استفان گروس در مورد یک جنبه از کار روانکاوی یقین دارد: روانکاو یک علامهی خردمند نیست که در یک دوره جلسات، مراجعش را از خرد بهرهمند سازد. در واقع، با فاصلهی بسیاری از این ایده که روانکاوان پاسخ همهی مشکلات مراجعان خود را میدانند، او فرایند روانکاوی را «تجربهی باهمدیگر ندانستن» میبیند. او به طور مکرر در نوشتههایش به حقارت و شکنندگی واقع در قلب کار تحلیلی -چه برای مراجع و چه روانکاو- اشاره میکند. در ارائهی تفاسیر، گروس بالینگر و گروس نویسنده توافق دارند، هر دو کاملاً آگاهند که زمانبندی، تن صدا و جملهبندی، همه در شیوهی بازگویی و فهم یک داستان مشارکت دارند.
الانور ساوبریج برتون، ۲۰۱۷
این مقاله با عنوان «استفان گروس» توسط تیم تداعی ترجمه و در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۹ در بخش تاریخ روانکاویِ مجلهی روانکاوی تداعی منتشر شده است. |