skip to Main Content
درباره‌ی مادرت حرف بزن، این‌بار با اسکنرها!

درباره‌ی مادرت حرف بزن، این‌بار با اسکنرها!

درباره‌ی مادرت حرف بزن، این‌بار با اسکنرها!

درباره‌ی مادرت حرف بزن، این‌بار با اسکنرها!

عنوان اصلی: Tell It About Your Mother
نویسنده: Casey Schwartz
انتشار در: نیویورک تایمز
تاریخ انتشار: 24 ژوئن 2015
تعداد کلمات: 5050 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

پیرامون عصب-روانکاوی

آیا اسکن مغز می‌تواند به نجات روانکاوی فرویدی آید؟ 

در سال ۱۹۰۰ زیگموند فروید، متخصص اختلالات عصبی اهل وین شروع به درمان دختر ۱۸ ساله‌ی یکی از آشنایان ثروتمند خود کرد. فروید ۴۴ ساله، در آن زمان به تازگی شروع به کار روانکاوی کرده بود، روشی که بعدها درمان گفتار محور نامیده شد. دختری که بعدها فروید او را «دورا» خطاب کرد، مجموعه‌ای از علائم مبهم و غیر قابل توضیح داشت: خلق‌اش پایین بود و مستعد این بود که هر آن هشیاری‌اش را از دست بدهد. گاهی حتی هفته‌ها صدایی جز نجوایی آهسته از او شنیده نمی‌شد. تشخیص فروید «هیستریا» بود، واژه‌ای که در اواخر قرن نوزدهم برای اختلالی به‌کار می‌رفت که طی آن فشار روانی از طریق نشانه‌های بدنی نمود می‌یافت.
فروید در کاوش‌هایش این‌گونه دریافت که اختلال دورا در راستای این بود که بی‌وفایی‌های جنسی پدر را بدین‌وسیله هماهنگ و موزون کند. وقتی دورا حین تحلیل به فروید گفت که دوست پدرش _هِر. ک[۱] که چند ده سال از او بزرگتر بود_ به او در ساختمان دفتر کار خالی خود نزدیک شده بود و تلاش کرده بود لب‌های او را ببوسد، فروید چنان در زیست‌شناسی و نظریه‌های علمی‌ای که تعلیم دیده بود غرق بود که نتوانست آن‌چنان که می‌بایست با رنج دورا همدلی کند. یک روز که حدود ۱۱ هفته از آغاز درمان می‌گذشت و همچنان درمان از بهبودی به دور بود، دورا در انتهای جلسه برخاست، برای فروید آرزوی سالی خوش کرد و دیگر هیچ‌گاه پیش او باز نگشت.

پیرامون عصب-روانکاوی
آیا اسکن مغز می‌تواند به نجات روانکاوی فرویدی آید؟ 
در سال ۱۹۰۰ زیگموند فروید، متخصص اختلالات عصبی اهل وین شروع به درمان دختر ۱۸ ساله‌ی یکی از آشنایان ثروتمند خود کرد. فروید ۴۴ ساله، در آن زمان به تازگی شروع به کار روانکاوی کرده بود، روشی که بعدها درمان گفتار محور نامیده شد. دختری که بعدها فروید او را «دورا» خطاب کرد، مجموعه‌ای از علائم مبهم و غیر قابل توضیح داشت: خلق‌اش پایین بود و مستعد این بود که هر آن هشیاری‌اش را از دست بدهد. گاهی حتی هفته‌ها صدایی جز نجوایی آهسته از او شنیده نمی‌شد. تشخیص فروید «هیستریا» بود، واژه‌ای که در اواخر قرن نوزدهم برای اختلالی به‌کار می‌رفت که طی آن فشار روانی از طریق نشانه‌های بدنی نمود می‌یافت.
فروید در کاوش‌هایش این‌گونه دریافت که اختلال دورا در راستای این بود که بی‌وفایی‌های جنسی پدر را بدین‌وسیله هماهنگ و موزون کند. وقتی دورا حین تحلیل به فروید گفت که دوست پدرش _هِر. ک[۱] که چند ده سال از او بزرگتر بود_ به او در ساختمان دفتر کار خالی خود نزدیک شده بود و تلاش کرده بود لب‌های او را ببوسد، فروید چنان در زیست‌شناسی و نظریه‌های علمی‌ای که تعلیم دیده بود غرق بود که نتوانست آن‌چنان که می‌بایست با رنج دورا همدلی کند. یک روز که حدود ۱۱ . . .

محدودیت دسترسی

دسترسی ویژه

برای دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی بایستی اشتراک ویژه تهیه کنید.

با فعال‌سازی اشتراک ویژه، امکان مطالعهٔ آنلاین تمام مقالات تداعی—از نظریات روانکاوی تا تکنیک‌های بالینی—برای شما فراهم می‌شود.
اشتراک ویژه صرفاً برای مطالعهٔ آنلاین است و دانلود پی‌دی‌اف در آن گنجانده نشده است.

برای فعال‌سازی اشتراک، ابتدا وارد حساب کاربری شوید و سپس در بخش «اشتراک ویژه» پلن موردنظر را انتخاب کنید.

0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search