skip to Main Content
در باب مشغله‌ی مزمن و آشفتگی درونی

در باب مشغله‌ی مزمن و آشفتگی درونی

در باب مشغله‌ی مزمن و آشفتگی درونی

در باب مشغله‌ی مزمن و آشفتگی درونی

عنوان اصلی: The Internal Chaos of Chronically Busy People
نویسنده: Kristen Beesley Ph.D
انتشار در: Psychology Today
تعداد کلمات: ۸۱۶
تخمین زمان مطالعه: ۵ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه تداعی

“من خیلی گرفتار هستم!” این جمله می‌تواند بازتاب مشکلاتی اساسی باشد. در دنیای در حال حرکتِ ما، «مشغول بودن/مشغله داشتن» اغلب باعث افتخار است و افراد، با غرور از آن صحبت می‌کنند. اما چه زمانی مشغول بودن می‌تواند به مشغله‌ی مزمن تبدیل شود و علامت چیزی بسیار عمیق‌تر باشد؟

از طرفی، مشغله داشتن بازتابی از مقتضیات زندگی واقعی‌ست و از طرفی دیگر، اگر به یک «عادت» تبدیل شود می‌تواند معنای عمیق‌تری داشته باشد. تفاوت زیادی بین «مشغول بودن» و آنچه ما «مشغله‌ی مزمن» می‌نامیم وجود دارد. در ادامه، با ۲ سناریو، تفاوت این دو را شرح می‌دهیم.

نفر اول:

قرار است فردا کار جدیدی را شروع کند و آخر هفته‌ی آینده به مکان جدیدی نقل مکان کند. اکنون در حال برنامه‌ریزی برای جشن تولد ۴۰ سالگی دوستش است، همچنین باید ماشین خود را برای تعمیر به آن سرِ شهر ببرد، و به موقع برای آمدن کارگرها و جابه‌جایی اثاث، خود را به خانه برساند. این فرد مشغله دارد، اما زندگی عادی و روزمره‌ی او به این شکل نیست و مشغله‌ی او موقتی‌ست.

نفر دوم:

به تازگی طلاق گرفته است، یک شغل پر تنش دارد، اغلب ناچار است به مسافرت کاری برود، تصمیم گرفته است یک سگ به سرپرستی بگیرد، قول داده است در شروع یک کار جدید به برادرش کمک کند، و کلاس ورزش ثبت‌نام کرده و مربی خصوصی گرفته است.

مثال نفر دوم، چیزی عمیق‌تر از یک مشغله‌ی ‌عادی را نشان می‌دهد و به مشغله‌ی مزمن تبدیل شده است. آیا این راهی برای اجتناب از سایر مسائل پیچیده در زندگی اوست؟

از دید روانکاوی، در عمق این مشغله‌ی مزمن چه چیزی وجود دارد؟ دفاع‌هایی مانند سرکوب، انکار و همه‌توانی.

بسیاری از ما از مشغله‌ی مزمن به عنوان یک راه فرار استفاده می‌کنیم؛ برای اینکه حواس خود را از احساسات ناراحت کننده، ناخوشایند و دردناک پرت کنیم. در واقع مشغله‌ی کاری، حرکت مداوم و تعهد بیش از حد، ما را نسبت به آگاهی از احساسات‌مان مصون نگه می‌دارد.

مشغله‌ی نفر دوم می‌تواند بازتابی از مشکلات اساسیِ مبتنی بر اجتناب باشد. او طلاق دردناکی را پشت سر گذاشته و شریک زندگی‌اش به همراه فرزندشان به ایالت دیگری نقل مکان کرده است. حالا او می‌تواند به کمک مشغله‌ی مزمن، احساسات دردناک ناشی از «فقدان» را سرکوب کند. این یک دفاع در برابر درد است.

عنصر اصلیِ مشغله‌ی مزمن، انکار است.

برای اینکه مشغله‌ی مزمن داشته باشیم باید با منطق خداحافظی کنیم؛ یعنی ماهیت زمان، مسافت، و محدودیت‌های خود را انکار کنیم و طوری برنامه‌ریزی کنیم که هیچ زمان آزادی نداشته باشیم. مثلا می‌دانیم که ساعت ۲ وقت ملاقات با پزشک داریم، با این حال ساعت ۱ ظهر برای صرف نهار در آن طرف شهر برنامه‌ریزی می‌کنیم.

مشکل اینجاست که هرچه این رفتار بیشتر ادامه پیدا کند، همراه با آن رنج نیز افزایش پیدا می‌کند؛ چون هرچه بیشتر در حرکت باشیم، زمان کمتری برای فکر کردن به رنج حقیقی و دلیل مشغله‌ی خود داریم.

آیا شما یا یکی از عزیزان‌تان دچار مشغله‌ی مزمن هستید؟

اولین قدم این است که مشغله‌ی مزمن را به رسمیت بشناسید. می‌توانید این سوالات را از خود بپرسید:

۱. آیا احساس می‌کنم زندگی‌ام دائما شلوغ و آشفته است؟

۲. آیا عزیزانم دائما از «دیر رسیدنم» عصبانی می‌شوند؟

۳. آیا عزیزانم جملاتی مانند «انگار حواست نیست» یا «خودت اینجایی و روحت جای دیگر» را به زبان می‌آورند؟

۴. آیا عزیزانم می‌گویند همیشه بهانه‌ای برای دیر رسیدن دارم؟

۵. آیا چندین نفر از اطرافیان (خانواده، دوستان، همکاران) در مورد مشغله‌ی مزمنِ من چیزهای مشابهی می‌گویند؟ آیا این یک الگو است؟

در مورد مشغله‌ی مزمن چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

از خود بپرسید آیا چیزی وجود دارد که قصد دارید به کمک مشغله‌ی مزمن از آن اجتناب کنید یا نادیده‌اش بگیرید؟

به یاد داشته باشید که هدف افراد پرمشغله این نیست که با تأخیرِ دائمی یا انباشته کردن کارها روی هم، خودشان را بیش از حد خسته کنند. هدف آنها ارضای یک نیاز درونی و عمقی مانند پنهان کردن درد، داشتن احساس بهتر نسبت به خود، یا احساس شایستگی و ارزشمندی‌ست.

یکی از راه‌هایی که به شما کمک می‌کند متوجه شوید دچار مشغله‌ی مزمن هستید یا نه، این است که استراحت کنید؛ اما استراحت واقعی، نه استراحت کوتاه و ۵ دقیقه‌ای.

زمانی که در حال استراحت هستید به احساساتی که در آن موقعیت دارید دقت کنید. غمگین هستید؟ آشفته؟ یا بی‌قرار؟

مهم است که کمی آرام باشید و به این فکر کنید که ممکن است در پس مشغله‌ی مزمن چه چیز دیگری پنهان باشد. به این ترتیب‌ می‌توانید در جهت شناسایی و رفع این مسائل اساسی گام‌هایی بردارید.

این مقاله با عنوان «The Internal Chaos of Chronically Busy People» در وب‌سایت Psychology Today منتشر شده و توسط تیم تداعی ترجمه و در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۲ در بخش مجله وب‌سایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است.
4 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search