لزومی ندارد درباره ناهوشیار به مثابه یک چیز یا یک مکان فکر شود. در عوض، ناهوشیار یک روش نگاه کردن به چیزهاست: ما فرض میکنیم که مسائل آشکار معنای پنهانی پشت خود دارند. این همان چیزی است که کوهوت بخشی از نیات دروننگرانه ما خواند. فرد تنها به واسطه پیشزمینه تجربیات خود به واقعیت دسترسی دارد، و بخشی از پیشزمینه روانکاو مفهوم ناهوشیار است. هر رویارویی با یک بیمار را میتوان در چارچوبی مطالعه کرد که مشارکتهای عمده از سوی یک فانتزی ناهوشیار یا مشارکت عمده از سوی کنشهای بلاواسطه شرکتکنندگان را لحاظ میکند. مرزی که ما تصمیم میگیریم تعیین کنیم، رویکرد متفاوت ما به بیمار را مشخص میکند (گلدبرگ ۱۹۹۰، ص. ۱۲۷). به نظر میرسد بخش زیادی از روانشناسی خویشتن امروزی در همین راستا مجزا میشود.
بخشهایی از مقالهی «روانشناسی خویشتن از زمان کوهوت»