skip to Main Content
روانشناسی خود از زمان کوهوت

روانشناسی خود از زمان کوهوت

روانشناسی خود از زمان کوهوت

روانشناسی خود از زمان کوهوت

عنوان اصلی: Self psychology since Kohut
نویسنده: آرنولد گلدبرگ
انتشار در: The Psychoanalytic Quarterly
تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
تعداد کلمات: ۵۲۵۰ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۴۴ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

روانشناسی خود از زمان کوهوت

تغییرات در روانشناسی خود تحلیلی پس از پایه گذاری آن توسط هاینتس کوهوت تحت عنوان تفاوت‌ها در سه شاخه، یعنی شاخه سنتی، بیناسوژگی و ارتباطی، شرح داده شده است. هر یک از آن‌ها مدعی منحصر به فرد بودن و داشتن تاثیری عمده در روانشناسی خود است. این موارد شرح داده شده و مقایسه شده‌اند. این نظر مطرح شده است که اقدام به یکپارچه کردن این سه نامناسب بوده و این‌ها به صورت جداگانه به رشد خود ادامه خواهند داد.

مقدمه

همچون یک شرح پیشرفت (progress note) تاریخی است. برای بسیاری از دانشجویان روانشناسی تحلیلی، ظهور روانشناسی خود لحظه‌ای جالب توجه در رشد و توسعه روانشناسی ژرف‌نگر بود، لحظه‌ای که با انتشار آثار هاینتس کوهوت آغاز شده و با اتخاذ تعداد زیادی از اندیشه‌ها و مفاهیم او ادامه می‌یابد. اکثر روانکاوان با آثار چاپی روانشناسی خود همگام نمی‌شوند، و اکثر آن‌ها تنها آشنایی مختصری با واژگان آن و آشنایی حتی کمتری با کشمکش‌های درونی آن دارند. هدف اولیه کوهوت برای روانشناسی خود یعنی این که جایگاه تثبیت شده‌ای درون سازمان روانکاوی به دست آورد جای خود را به ظهور نسبتا غافلگیر کننده آن، تجسم یافته در گروه منسجمی از پزشکان و محققین خارج از روانکاوی که کوهوت آن‌ها را می‌شناخت، داده است. این امر با کشمکش‌ها، مخالفت‌ها، و شاید به طور قابل پیش‌بینی، شاخه‌های متفاوت همراه بوده است. این که یک همکاری قابل توجه درون دامنه روانشناسی خود پدیدار شده است یکی از آن رویدادهای گریزناپذیر است که بخش بزرگی از روانکاوی را به ستوه می‌آورد اما نباید این واقعیت را پنهان سازد که ظاهراً روانشناسی خود، فی‌نفسه، خطوط ایدئولوژیک آشکارا متفاوتی را طی کرده است.

همیشه بیرون کشیدن مفاهیم نظری خالص از محیط سیاسی دشوار است، اما به نظر می‌رسد یک دسته‌بندی نسبتا واضح وجود دارد از مفاهیمی که با یکدیگر متفاوت‌اند و در عین حال هنوز مدعی تابعیت از روانشناسی خود، ریشه گرفتن از روانشناسی خود، و نیز پیشبرد روانشناسی خود و فراتر از آن بودن، هستند. تنها یکی از این شاخه‌ها نامی مشخص دارد، یعنی، بیناسوژگی، و بنابراین یکی از آن‌ها در تلاش در جهت جدا کردن و توضیح این شاخه‌های منتخب دیگر بدون افتادن در دام‌های سیاسی جدال سازمانی، مستقیماً در موضع ضعف قرار دارد. از این رو تلاش من بر آن خواهد بود که انشعابات مجزای روانشناسی خود را ارائه دهم بدون این که، به هر طریقی، مدعی کمال یا صحت شوم. این لزوماً منجر به از قلم افتادن موارد خاصی خواهد شد، همچون نقش ساختارگرایی اجتماعی، مفهوم سیستم‌های انگیزشی (از لیختنبرگ، ۱۹۸۹)، و نظریه روایت. این‎ها مسائل قابل توجه و مهمی در روانکاوی معاصر هستند، اما از نظر من نسبت به مضامین کلی در روانکاوی، کمتر نمایانگر یک جنبش در روانشناسی خود هستند. با این حال، هر یک نقش قابل توجهی در رشد روانشناسی خود بازی می‌کنند اما هنوز به عضوی از یکی از شاخه‌ها تبدیل نشده‌اند، یعنی عمومی (فراگیر) هستند.

اغلب درباره فانتزی‌ای می‌شنویم که شامل بازگشت یک بنیان‌گذار، همچون فروید، است برای این که آنچه بر سر محصول اندیشه‌هایش آمده را بسنجد. یکی از مثال‌های این امر می‌تواند یادآوری دورانی باشد که قوانین پذیرش برای کاندید شدن آنقدر سختگیرانه بود که ادعا می‌شد فروید هرگز نمی‌توانست پذیرفته شود. درست همانطور که آن دوران گذشت، مسئله این که آیا فروید هر یک از پیشرفت‌ها در روانکاوی، همچون روانشناسی ایگو را می‌پذیرفت یا نه نیز کنار گذاشته شده. این رشته بسیار سیال است. این امر برای روانشناسی خود نیز صادق است، چرا که سیال بودن بیشتر به افراد وابسته است تا به اندیشه‌ها. آن سوی این فریاد که آیا کوهوت با هر اندیشه‌ای موافقت می‌کرد یا مخالفت، منازعه قدرتمندتری وجود دارد مبنی بر این که آیا آن اندیشه یک اندیشه ارزشمند است یا خیر. پاسخ به این مسئله بیش از هر چیز، به دیدگاه تاریخی وابسته است. بخش زیادی از آثار اولیه کوهوت جایگاهی چشمگیر در روانکاوی یافته است. اهمیت انتقال‌های نارسیسیستی، درک بلوغ نارسیسیزم، تمرکز بر پدیدارشناسی اختلالات نارسیسیستی همگی وارد گفتگوی متداول اکثر روانکاوان شده‌اند (گیل، ۱۹۹۴).

تکامل مستمر روانشناسی خود با ظهور تعدادی از دیگر انشعابات روانکاوی همچون آنچه در مفاهیم بین فردی و ساختارگرایی اجتماعی دیدیم، به وضوح مشخص می‌شود (هافمن، ۱۹۹۱). از این رو مسیر روانشناسی خود را می‌توان به عنوان سرنخی برای کل عصر پسامدرن برای روانکاوی دید (بارات، ۱۹۹۳). نگریستن به روانکاوی به عنوان یک سیستم در حال تکامل به ما امکان می‌دهد تا ظهور مجموعه بزرگی از اندیشه‌ها که شاید تحت سختگیری‌های تجربه بالینی دوام بیاورند یا نه را ببینیم.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات روانشناسی خود
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search
×