شخصیت‌های مرزی

• ۳ شهریور ۱۴۰۳
• تشخیص بالینی, مختص اعضای ویژه

شخصیت‌های مرزی

در اولین نسخه  PDMما از اصطلاح «مرزی» فقط برای اشاره به سطحی بالینی از سازمان شخصیت استفاده کردیم. از زمان انتشار آن، مفهوم نوع خاصی از اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder)  که با معیارهای DSM تعریف شده است، چنان فراگیر شده که اکنون از راه‌حل کرنبرگ (Kernberg) برای تمایز بین سازمان شخصیت مرزی (Borderline personality organization)  و اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder) پیروی می‌کنیم. علاوه بر این، شدلر (Shedler, 2015) و وستن و همکارانش (Westen et al., 2012) دریافته‌اند که متخصصان به تشخیص سازه‌ای از اختلال شخصیت مرزی-نامنظم (Borderline-dysregulated personality disorder)  می‌پردازند که با هر دو سازه تشخیصی DSM از اختلال شخصیت مرزی و مفهوم سازمان مرزی کرنبرگ همپوشانی دارد.

در پژوهش‌های مربوط به دلبستگی، محققان به سبک دلبستگی ناایمن (Insecure attachment style)  سازمان‌نایافته/گمراه شده (Disorganized/Disoriented) یا نوع  Dمرتبط با شخصیت‌های مرزی دست یافته‌اند. این الگو با مشکلات مزمن و بلندمدت در تحمل و تنظیم عواطف مشخص می‌شود و شامل نگاه کردن به افرادی که به عنوان فیگورهای دلبستگی (مانند درمانگران) شناخته می‌شوند، هم به عنوان اُبژه ایمن و هم به عنوان اُبژه‌ی هراس است که منجر به رفتار با ترکیبات گیج‌کننده‌ای از چسبندگی مأیوسانه، حملات خصمانه و حالات مشابه جداسازی (Dissociative-like states of detachment)  می‌شود. تحقیقات عصب‌شناختی (Neuroscientific research) (Fertuck, Lenzenweger, Hoermann, & Stanley, 2006; van der Kolk, 2003)  نشان می‌دهد که تروما در اوایل زندگی می‌تواند توانایی‌های کنترل اجرایی (Executive control) و بنابراین تنظیم عاطفی را آسیب بزند.