شخصیتهای سایکوپاتیک
شخصیتهای سایکوپاتیک
ما اصطلاح پیشین «سایکوپاتیک» (psychopathic) (کلکلی، ۱۹۴۱؛ هیر، ۱۹۹۱؛ ملوی، ۱۹۸۸، ۱۹۹۷) را بر اصطلاح کنونی «ضداجتماعی» (antisocial) ترجیح میدهیم. بسیاری از افراد دارای شخصیت سایکوپاتیک آشکارا ضد اجتماعی نیستند؛ یعنی به طور قابل مشاهدهای با هنجارهای اجتماعی در تضاد نیستند. در واقع، بسیاری از افراد دارای شخصیت سایکوپاتیک قادرند برنامههای خود را در زمینههای تأیید اجتماعی و حتی تحسین دنبال کنند. در برخی مشاغل، رفتار سایکوپاتیک پاداش داده میشود (به عنوان مثال، در دنیای مالی پرریسک، همانطور که پوشش خبری رویدادهای منتهی به فروپاشی اقتصادی ایالات متحده در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ نشان داد). اگرچه بسیاری از افراد سایکوپات با مقامات دچار مشکل میشوند، برخی از آنها در فرار از پاسخگویی به خسارات وارده به دیگران بسیار ماهرند.
افرادی که زمانی به «جنون اخلاقی» (moral insanity) (پریچارد، ۱۸۳۵) مبتلا بودند، معمولاً در محدوده مرزی تا روانپریش یافت میشوند (گاکانو و ملوی، ۱۹۹۴). جهتگیری مشخص آنها به سوی جستجوی قدرت به خاطر خود قدرت است. آنها از فریب دادن و دستکاری دیگران لذت میبرند (برستن، ۱۹۷۳). مفهوم کلاسیک «دغلکار» دویچ (۱۹۵۵) در قلمرو سایکوپاتی جای میگیرد. اگرچه کلیشهی شخصیت ضد اجتماعی شامل پرخاشگری و خشونت است، اما نوشتههای بالینی در طول چندین دهه (از هندرسون، ۱۹۳۹ آغاز شده) نسخههای منفعلتر و انگلی سایکوپاتی را نیز مورد توجه قرار دادهاند، مانند فردی که یک کلاهبرداری یا طرح پانزی را در یک ماتریس رابطهای اداره میکند.
شخصیتهای سایکوپاتیک
ما اصطلاح پیشین «سایکوپاتیک» (psychopathic) (کلکلی، ۱۹۴۱؛ هیر، ۱۹۹۱؛ ملوی، ۱۹۸۸، ۱۹۹۷) را بر اصطلاح کنونی «ضداجتماعی» (antisocial) ترجیح میدهیم. بسیاری از افراد دارای شخصیت سایکوپاتیک آشکارا ضد اجتماعی نیستند؛ یعنی به طور قابل مشاهدهای با هنجارهای اجتماعی در تضاد نیستند. در واقع، بسیاری از افراد دارای شخصیت سایکوپاتیک قادرند برنامههای خود را در زمینههای تأیید اجتماعی و حتی تحسین دنبال کنند. در برخی مشاغل، رفتار سایکوپاتیک پاداش داده میشود (به عنوان مثال، در دنیای مالی پرریسک، همانطور که پوشش خبری رویدادهای منتهی به فروپاشی اقتصادی ایالات متحده در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ نشان داد). اگرچه بسیاری از افراد سایکوپات با مقامات دچار مشکل میشوند، برخی از آنها در فرار از پاسخگویی به خسارات وارده به دیگران بسیار ماهرند.
افرادی که زمانی به «جنون اخلاقی» (moral insanity . . .