skip to Main Content
همانندسازی فرافکنانه و انتقال متقابل: توضیح مختصری در باب رابطه‌ی آنها

همانندسازی فرافکنانه و انتقال متقابل: توضیح مختصری در باب رابطه‌ی آنها

همانندسازی فرافکنانه و انتقال متقابل: توضیح مختصری در باب رابطه‌ی آنها

همانندسازی فرافکنانه و انتقال متقابل: توضیح مختصری در باب رابطه‌ی آنها

عنوان اصلی: Projective Identification and Countertransference: A Brief Commentary on their Relationship
نویسنده: جیمز گراتستین
انتشار در: روانکاوی معاصر
تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
تعداد کلمات: ۴۷۰۰ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۳۹ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

همانندسازی فرافکنانه و انتقال متقابل: توضیح مختصری در باب رابطه‌ی آنها

مقدمه

همانندسازی فرافکنانه مفهومی‌ست که در معنای اصلی خود دست‌خوش تغییرات بنیادینی شده است. این مفهوم نخستین‌بار توسط ویکتور تاوسک (۱۹۱۹) به مثابه مکانیزم زیربنایی ماشین تأثیرگذار[۱] توصیف شد و فروید در مقالاتش «در باب نارسیسیزم» (۱۹۱۴) و «روانشناسی گروهی و تحلیل ایگو» (۱۹۲۱) به شکلی متفاوت به آن اشاره کرد. این کلاین بود که پس از یافتن شواهد بسیار مبنی بر وجود این مکانیسم در زندگی ذهنی بدوی و در بازی درمانی کودکان، این مفهوم را به طور رسمی تعریف کرد. او در ابتدا آن را صرفاً شکلی از فرافکنی می‌شناخت و آن را با تمایل نوزاد برای خلاصی از تکانه‌­های خصمانه‌اش مرتبط می­‌دانست (کلاین، ۱۹۲۱). با این حال، کلاین در سال ۱۹۴۶، فرافکنی را از یک حالت غریزی، به همانندسازی فرافکنانه، یعنی یک حالت ارتباطی روابط اُبژه‌ای (و به ویژه روابط اُبژه‌ای جزئی[۲]) ارتقا داد. از آن زمان تاکنون در باب اینکه آیا تمایزی بین فرافکنی و همانندسازی فرافکنانه وجود دارد یا خیر، بحث‌­هایی بین کلاینی‌­ها و غیرکلاینی‌­ها، به‌طور خاص در بین روانکاوان آمریکایی وجود داشته است. غیرکلاینی­‌ها، که به طور کلی با روابط اُبژه‌ای جزئی بنیادین ناآشنا هستند یا در باب آن آموزش ندیده‌­اند، معمولاً قادر به درک این مفهوم کلاینی نیستند که هیچ شکلی از فرافکنی بدون جابجایی هویت سوژه‌ی فرافکن وجود ندارد.

استفاده‌ی اولیه کلاین (۱۹۴۶) از این مفهوم با اقتباس او از مفهوم فروید (۱۹۱۱) در باب ایگو-لذت‌جوی پالایش­‌یافته[۳] مطابقت دارد که در آن نوزاد تمام جنبه‌­های ناامیدی و نارضایتی را که ناخوشایند هستند به بیرون فرافکنی می­‌کند و فقط احساسات خوبی را که لذت‌بخش هستند نگه می­دارد. کلاین مفهوم فروید را با نسبت دادن احساسات و نیازهای نوزاد و اُبژه‌­های درونیِ از قبل شکل گرفته به تصویر اُبژه‌ی پستان خارجی به کار بست که تصویر آن با جابجایی هویت نوزاد به هویت پستان تغییر می­‌کند و در نتیجه آن را به عنوان یک پستان بد می‌­بیند (اُبژه­‌های جزئی بیرونی به علاوه‌ی جنبه‌­هایی جابجا شده از خود نخواستنی نوزاد). این‌ها توسط نوزاد باز درون‌فکنده می‌­شوند و به اُبژه‌­های درونی دردناک و نکوهش‌گر تبدیل می‌­شوند (در واقع، دگرگونی­‌های خودهای جزئی[۴] و اُبژه‌­های جزئی).

دومین استفاده کلاین (۱۹۵۷) از این مفهوم، به نفرت نوزاد از آگاهی­‌اش از جدایی و تمایل متعاقب آن به ایجاد مجدد فانتزی‌­های آمیختگی با اُبژه‌ی مادرانه مربوط می‌شود. اینها می­‌توانند تمایززدایی[۵] منفعلانه و/یا تصاحب و کنترل اُبژه باشند، انتقالی از اولین نظریه‌ی او در باب همانندسازی فرافکنانه تخلیه کننده و شرح آن. جنبه‌های کنترلی مربوط به این بود که نوزاد مدفوع خود را (و ارتباطات تداعی‌کننده‌ی آن) را به تصویر اُبژه فرامی‌افکند (همانندسازی فرافکنانه) و سپس اُبژه را از راه دور کنترل می‌کند (که اساساً مفهومی خیالی از انکار و جادو است).

مختص اعضای ویژه

محدودیت دسترسی به ادامهٔ مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهٔ تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهٔ آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهٔ آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را باید جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوهٔ فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search