
روانکاوی مناسب چه کسانی است؟

زندگی شما علاوه بر سلامت جسمی و توانایی پاسخدهی به نیازهای اولیه، بر پایه سلامت روان بنا شده است. بنابراین وقتی میخواهید تحت رواندرمانی قرار بگیرید دنبال درمان مناسبی میگردید. عاقلانه نیست اعتماد، تلاش، وقت و هزینهتان را صرف درمانی کنید که کمکی به شما نمیکند. بنابراین سؤال «آیا روانکاوی برای من مناسب است؟» سؤال مهمی است.
اگر در اینترنت «آیا روانکاوی برای من مناسب است؟» را جستجو کنید به وبسایتهایی میرسید که جوابهایی سرراست به این پرسش میدهند. وبسایت انستیتو روانکاوی نیوانگلند غربی اطلاعات خوبی ارائه میدهد که آن را از اطلاعات جامعتر صفحهای در وبسایت انجمن روانکاوی آمریکا گرفته است. این وبسایتها برای شروع خوباند.
برای کندوکاو بیشتر این سؤال از حکمت دونالد وینیکات روانکاو کمک گرفتم. وینیکات مینویسد: «رویهمرفته، روانکاوی مناسب کسانی است که آن را میخواهند، به آن نیاز دارند و میتوانند تحملش کنند». برای من این نقطهی شروع خوبی بود.
روانکاوی برای کسانی است که آن را میخواهند
تجربهی روانکاوی برای بعضیها مناسب است، نه برای هر نوع شخصیتی. بهویژه مناسب آنهایی است که میخواهند به فهم عمیقتری از خودشان برسند. کسانی که میخواهند بدانند چطور تکههای داستانشان، گذشته و حال، و زندگی درونی و بیرونیشان، با هم جور میشود.
روانکاوی مناسب کسانی است که آن را میخواهند، به آن نیاز دارند و میتوانند تحملش کنند.
اگر بخواهید تجربههایتان را درک کنید، اگر کنجکاوید که ذهنتان چطور کار میکند و اگر میخواهید با مشکلاتتان بهطور ریشهای دستوپنجه نرم کنید روانکاوی احتمالاً رویکرد درمانی مناسبی برای شماست. اگر میخواهید در زمانی کوتاه آرام بگیرید، بله درمان مناسبی است اگر هم میخواهید تغییراتی پایدار ایجاد کنید باز همینطور است. حتما هم متوجه تفاوت این دو هستید.
روانکاوی مناسب کسانی است که به آن نیاز دارند
به زبان ساده، روانکاوی درمانی است برای کسانی که درد و رنج عاطفی دارند. روانکاوی کمک بیمانندی است برای کسانی که تلاش کردهاند با مشکلاتشان کنار بیایند ولی به تنهایی از پسش برنیامدهاند و با روشهای درمانی دیگر هم به موفقیت محدودی رسیدهاند.
روانکاوی میتواند برایتان مناسب باشد اگر نیازتان به دریافت کمک را جدی بگیرید بهویژه اگر مشکلات روانی پایداری مثل افسردگی مزمن یا عودکننده، اضطراب، خشم، مشکلات ارتباطی یا عزت نفس پایین دارید. روانکاوی میتواند از سطح ظاهر فراتر برود و به آن پویاییهای عمیق اصلی برسد که منجر به این شده احساس کنید زندگیتان را گم کردهاید، در چرخهای معیوب گیر کردهاید یا نمیتوانید زندگیتان را به طور سازندهای پیش ببرید.
ممکن است برایتان جالب باشد که برای خیلی از افراد روانکاوی اولین تجربهی رواندرمانی نیست. تقریباً تمام بیماران من قبلاً پیش کس دیگری تحت درمان بودهاند. در بیشتر موارد تجربه درمان قبلی آنها خیلی بد نبوده و آنقدر مثبت بوده که بهکلی از کار نیفتند. با وجود این آنها را به اندازه کافی راضی نکرده بود و این احساس را داشتند که باز هم به کمک احتیاج دارند. بیمارانم تشخیص داده بودند که به چیزی عمیقتر نیاز دارند وطی درمان توانستند به تفاوت رویکرد درمانگر قبلی با رویکرد من پی ببرند. با مشاهده چنین تفاوتهایی بیمارانم به این باور رسیدهاند که روانکاوی چیزی منحصربهفرد در اختیار آنها قرار میدهد، که هم آن را میخواهند و هم واقعاً به آن نیاز دارند.
روانکاوی مناسب کسانی است که بتوانند تحملش کنند
روانکاوی راحت نیست. افراد، فارغ از اینکه چقدر آن را میخواهند یا به آن نیاز دارند، باید بتوانند از پسش بر بیایند. نهتنها به زمان و منابع مالی نیاز است بلکه بایستی حرارت سوزان آن را تاب بیاورند، طاقت خودسنجی کامل و بازخوردهای روانکاو را داشته باشند. بایستی بتوانند با احساسات، افکار و تکانههای دردناک و ناخوشایند مواجه شوند. بایستی مشتاق باشند تا بتوانند سفر طولانی بهبود را اگر چه دو گام به پیش و یک گام به پس بپیمایند.
روانکاوی میتواند از سطح ظاهر فراتر برود و به آن پویاییهای عمیق اصلی برسد که منجر به این شده احساس کنید زندگیتان را گم کردهاید، در چرخهای معیوب گیر کردهاید یا نمیتوانید زندگیتان را به طور سازندهای پیش ببرید.
ظرفیت تحمل درمان را معمولاً به عنوان «سرسختی» روانشناختی در نظر میگیرند. ممکن است ترکیبی ضدونقیض به نظر برسد: کسانی که از دردهای عاطفی عمیق رنج میبرند، برای اینکه تحت روانکاوی قرار بگیرند درعینحال باید آنقدر سرسخت باشند که دردهای عاطفی عمیق را تحمل کنند. ممکن است در همان ابتدا تشخیص سرسختی یک نفر برای تحمل روانکاوی دشوار باشد اما وقتی پیش میروید مشخص میشود. سرسختی روانشناختی معمولاً با توانمندی فرد برای بهبود و اراده برای غلبه بر موانع سر راه آشکار میگردد. بعضیاوقات بهصورت غیرمستقیم به شکل نوعی خیرهسری و شهامت خودش را نشان میدهد. با پیشرفت فرایند تحلیل، امیدواریام بیشتر و بیشتر میشود وقتی خودم را مقابل مبارزی میبینم که به مصایبش اهمیتی نمیدهد.
در پایان
اگر بعد از خواندن این مطلب فکر میکنید که روانکاوی چیزی است که ممکن است بخواهید، نیاز داشته باشید و بتوانید تحملش کنید توصیه میکنم به آن جدیتر فکر کنید. بگردید تا روانکاوی بیابید که در موسسه روانکاوی محل زندگیتان آموزش دیده باشد. اگر از طرف آشنایان کسی را برای مراجعه به شما معرفی نکردهاند وبسایت FindAnAnalyst.org منبع آنلاین خیلی خوبی است (یا به سایت جانبی ما www.tadaei.org مراجعه کنید). وقتی یک روانکاو مناسب پیدا کردید تماس بگیرید و یک جلسهی مشاورهی اولیه بگذارید. اجازه بدهید روانکاو به شناختی از شما برسد و بگوید که به نظرش روانکاوی برای شما مناسب است یا نه. اگر به نظرش مناسب نباشد شما را به کسی با رویکرد درمانی دیگر ارجاع میدهد که ممکن است برایتان مناسبتر باشد. اگر به نظرش مناسب بود توصیه میکنم یک نفس عمیق بکشید و امتحانش کنید.
سلام. اول ممنوع بابت همه چیز. دوم تنومندی روانشناختی به نظر کلمه مناسبی نمیرسه. در متون تخصصی به عنوان سر سختی یا نستوهی ترجمه میشه
بله درسته، ممنون از اشارهتون، اصلاح شد.
سوزان بودنش اونقدر زیاد هست که بنظر من نمی ارزه با در نظر گرفتن به اینکه مسیر درستی رفته باشیم یا نه تا بخواد منجر به رشد بشود . روشهای مدرن تر مثل کوچینگ ، هنر درمانی یا کار درمانی موثر ترند .
مگه چقدر قراره زندگی کنیم !
من ۱۱ ماه روانکاوی رفتم . عالی بود . بااینکه سخت ارتباط یرقرار میکردم ولی روانکاوم دلسوزانه و مهربانانه دستمو گرفت و کمکم کرد. الانم بشدت دلتنگ اون اتاق و کاناپه ام 🙁