آسیبشناسی نارسیسیزم در زندگی روزمره | نانسی مکویلیامز
آسیبشناسی نارسیسیزم
هدف از نگارش این مقاله، مطالعهی تظاهرات معمول و روزمرهی پویاییهای نارسیسیستیک بهصورت پدیدارشناسانه است. علیرغم اهمیتی که تبیین دقیق فروید از شواهد روزمرهی فرآیندهای دفاعی ناهشیار (۱۹۰۱) برای روانکاوی دارد، روانکاوان بهطور طبیعی توجه خود را به آسیبهای روانی آشکارتر و جدیتر معطوف میکنند، همان آسیبهایی که افراد به خاطر آنها به روانکاو مراجعه میکنند. در این مقاله قصد داریم سنت فرویدیِ موشکافی چیزهای بهظاهر پیش پا افتاده و معمولی را زنده کنیم، و به جنبههایی از آسیبشناسی نارسیسیستیک در خودمان و دیگران بپردازیم که زندگی روزمره را هم در حوزهی شخصی و هم حرفهای مختل کرده، و غالباً آن را ناخوشایندتر، گیجکنندهتر و تنهاتر از آنچه میتواند باشد، میسازند.
فرض ما بر این است که خوانندهی این مقاله با نظریات روانکاوی دربارهی شرایط نارسیسیستیک آشنایی ابتدایی دارد. هدف ما این نیست که دربارهی سببشناسی اختلالات نارسیسیستیک موضعگیری کنیم، یا یک رویکرد فنی خاص برای درمان آنها ارائه دهیم، یا به رسم کارهای «کریستوفر لَش» (مثلاً در سال ۱۹۷۸) برای افزایش نمایانِ پدیدههای نارسیسیستیک در فرهنگ خودمان به مثابه یک واحد کامل، ابراز تأسف کنیم. برعکس، با این مقدمه آغاز خواهیم کرد که وظیفهی سازماندهی دفاعهای مختلف نارسیسیستیک، محافظت از چیزی است که معمولاً خودبزرگبینی خوانده میشود («کوهوت»، ۱۹۷۱)[۱]، و سپس انواع فعالیتهایی را که این محافظت در پی دارد، به شکل محسوسی به تصویر میکشیم. تمرکز ما بهطور خاص روی درماندگی آشکار فردی است که، چه برای عذرخواهی (یعنی ابراز پشیمانی حقیقی) و چه برای سپاسگزاری (یعنی ابراز قدردانی حقیقی) به حفظ احساس خودبزرگبینی نیاز دارد. سپس تعدادی از مانورهای دفاعی را که یک فرد با انگیزههای نارسیسیستیک ممکن است از آنها بهجای ابراز ندامت یا قدردانی استفاده کند شرح خواهیم داد، و به تفسیر اثرات معمولی خواهیم پرداخت که این عملکردها در دنیای چنین فردی روی سوژهها دارند. به پیروی از دیدگاه «دنبال کردن جزء به جزء» لوینسون (۱۹۸۷) سعی میکنیم به موارد خاص و مشهود بپردازیم.
جالب این است که نوشتههای روانکاوانهی کمی دربارهی فرآیندهای هیجانیِ پیش پا افتاده مثل سپاسگزاری و عذرخواهی وجود دارد. در بررسی نوشتههای موجود برای نگارش این مقاله، توانستیم تنها یک مقاله دربارهی هر یک از این موضوعات، بهترتیب (Heilbun, 1972) و (Kubie & Israel, 1955)، بیابیم. ظاهراً تعداد کمی از روانکاوان به تبیین منابع ناهشیار پدیدههای روزمرهای مثل شوخطبعی یا فراموشکاری به شیوهی نظاممند اما خواندنی که فروید انجام داد علاقه داشتهاند (یک مورد استثنای قابل توجه، تئودور ریک، مثلاً در سال ۱۹۶۳ دربارهی عشق و فراز و نشیبهای آشنای آن است)، شاید به خاطر اینکه تأثیر فراگیر فرآیندهای ناهشیار روی روابط روزمره برای رضایت اکثر ما ایجاد شده است، و علاقهی ما بیشتر به استفاده از برداشتهای خودمان برای بیماران است. احتمالاً آدمهای بذلهگو خیلی بهتر از نظریهپردازان تحلیلی با ریشههای نارسیسیستیک بیشتر ارتباطات انسانی مواجه بودهاند.
دو نکته است که میتواند خواننده را به سمت چشماندازی که این مقاله دارد راهنمایی کند. با اینکه معتقدیم برخی از مشاهدات ما ممکن است معانی ضمنی برای تکنیک رواندرمانی داشته باشند، اما این مقاله دربارهی انجام کارهای درمانی روی بیمارانی که پاتولوژی نارسیسیستیک دارند نیست. تا جایی که نظرات ما با کار بالینی ارتباط دارد، آنها بیشتر به درمان هیجانی مردمی که با افراد متکی به دفاعهای نارسیسیستیک تعامل دارند –یعنی افراد «تحت تأثیر» بهجای افراد «تأثیرگذار»– وابسته هستند (Calef & Weinshel, 1981). با اینکه تمرکز اصلی ما این نیست، اما معتقدیم میتوان یک پروندهی متقاعدکننده ایجاد کرد که اُبژههای فرآیندهای نارسیسیستیک بتوانند خودگردانی خودشان را افزایش دهند، و با نپذیرفتن ایفای نقش دوجانبهی آسیبشناختی که معمولاً رفتار نارسیسیستیک مسبب آن است، اصالت و به دنبال آن عزت نفس واقعی سایر نارسیسیستیکها را افزایش دهند. برای خارج شدن از این نقش، باید قادر باشند آنچه را که «به سمت آنها میآید» بهخوبی درک کنند.
نکتهی دوم این است که ما قصد داریم قدری از حال و هوای متون موجود دربارهی آسیبشناسی نارسیسیزم فاصله بگیریم، چرا که هدف آن درمان بیماران دارای ساختارهای-خودِ آسیبدیده است، و از منظر همانندسازی همدردانه[۲] با فردی که آنها را آشکار میسازد، به فرآیندهای نارسیسیستیک نگاه میکند. بررسی ما از ظرافتهای فرآیندهای نارسیسیستیک اساساً از موضع همانندسازی با اُبژههای این فرآیندهای ظریف و غالباً بدخیم انجام میشود. در توضیح این که چه چیزهایی معضلات معمول «قربانیان» فرآیندهای نارسیستیک تلقی میشوند، نمیخواهیم آنها را با به حداقل رساندن رنج «مرتکبین» اعمالی با انگیزههای نارسیسیستیک اشتباه بگیرید.
خودبزرگبینی در زندگی روزمره
اولین توصیف روانکاوانه از خودبزرگبینی[۳] احتمالاً مقالهی «عقدهی خدا[۴]» از ارنست جونز در سال ۱۹۱۳ است که آنچه را امروزه تحت عنوان اختلال نارسیسیستیک میشناسیم، توصیف میکند. در همان سال فرنزی مقالهی مهمی را دربارهی تغییر تدریجی کودک از فانتزیسازی دربارهی قدرت مطلق به پذیرش واقعیت منتشر کرد، و به وسیلهی آن بهنجاری و عمومیت مرحلهای از رشد را نشان داد که مشخصهی آن فانتزیهای خودبزرگبینانه است. مقالهی مشهور فروید دربارهی نارسیسیزم[۵] که یک سال بعد (۱۹۱۴) منتشر شد، هر دو دیدگاه را با هم تلفیق کرد: نارسیسیزم به مثابه آسیب شخصیت[۶] ساختاریافته و تمایل به نارسیسیزم به عنوان بقایای بلوغ عمومی از یک مرحلهی طبیعی رشد[۷].
اگر نارسیسیزم به عنوان آسیب شخصیت در نظر گرفته شود، به راحتی میتوان آن را توصیف کرد. «شخصیت نارسیسیستیک فالیک» رایش (۱۹۳۳) آشکارا یا به شکل نامحسوسی متکبر، نمایشگر، خودبین، دغلکار، و تشنهی تحسین است. توصیف شخصیت نارسیسیستیک در آخرین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری تا حد زیادی با این تصویر مطابقت دارد. با این حال به خوبی مشخص شده است که این دسته از نارسیسیستهایی که آشکارا از خود تعریف میکنند تنها یک نشانه از سندرومی را بروز میدهند که میتواند فرمهای مختلفی به خود بگیرد، و وجه مشترک همهی آنها تلاش برای تقویت بازنمایی خودبزرگبینانه است. بهعنوان مثال تارتاکوف (۱۹۶۶) انواع بسیار ظریفتری از آسیب نارسیسیستیک را در افراد بهظاهر سالم توصیف کرده است. بورستن (۱۹۷۳) چهار نوع شخصیت نارسیسیستیک رایج را شرح داده است: نارسیسیستیک فالیک کلاسیک، نوع ویاردار[۸]، نوع پارانوئید و نارسیسیستیک دغلکار.
اخیراً در روانکاوی توجه زیادی به نشانههای افسردهوارتر تمایلات نارسیسیستیک نهانی شده است. به پیروی از آنی رایش (۱۹۶۰) که شوریدگیهای عزت نفس حاصل از دست نیافتن به بلندپروازیهای خودبزرگبینانه را به تفصیل بیان کرد، میلر (۱۹۷۹) نشان داده است که افراد دارای مشخصههای عمدتاً افسردهوار، اگر منبع افسردگی آنها حس ناکامی در دستیابی به اهداف بلندپروازانه باشد، در چه صورتی باید آنها را دچار مشکل نارسیسیستیک دانست. استولورو (۱۹۷۹a) و کوپر (۱۹۷۸) انواع خاصی از مازوخیسم را به فانتزیهای ناهشیار قدرت مطلق ارتباط دادهاند. مایسنر (۱۹۷۹) به شباهت نارسیسیزم و پارانویا اشاره کرده است.
در میان روانکاوان، اشتیاقی که به کارهای کوهوت (۱۹۷۱)، (۱۹۷۷)، (۱۹۸۴) نشان داده شده است، و کتاب اُسرای کودکی[۹] میلر (۱۹۸۱) که بهسرعت به کتاب مقدس درمانگران تبدیل شد، نشاندهندهی نگرانی فراگیر ما دربارهی مسائل نارسیسیستیک در خودمان و مراجعین است. در این مقاله فرض را بر این میگذاریم که نهتنها سازماندهی شخصیت نارسیسیستیک میتواند در بسیاری از نشانههای بالینی مختلف نمود پیدا کند، بلکه فرآیندهای دفاعی نارسیسیستیک در افرادی که نمیتوان با دلیل و منطقْ شخصیت بنیادی آنها را نارسیسیستیک تلقی کرد نیز متداول است.
تعریف مادل (۱۹۷۵) از فرد خودبزرگبینی که تحت «توهم خودکفایی» عمل میکند، در این زمینه جذاب است. ظاهراً در همهی ما گرایشی وجود دارد که اعتراف نکنیم چقدر به دیگران نیازمندیم. همچنین، همهی ما برای اقرار به اشتباهات و کاستیهای خود دچار مشکل اساسی هستیم. مفهوم گستاخی (hubris) در یونان باستان، همانند مفهوم گناهِ غرور در مسیحیت، به این گرایشهای انسان اشاره دارد. در راستای هدف این مقاله، جنبههایی از خودبزرگبینی را که میخواهیم روی آنها تأکید کنیم شامل خودبزرگبینی بدون نیاز و بدون گناه میشود. رابطه تا جایی لزوماً نارسیسیستیک تلقی میشود که هدف اصلی آن مستحکم کردن یک خودانگارهی بیگناه و بینیاز باشد. در ادامه نمونههایی از رفتارهای روزمره را که نشاندهندهی عملکرد ناهشیار بازنمایی خودبزرگپندارانه هستند، و پس از آن بحثی دربارهی آسیبشناسی روزمرهی عذرخواهی و سپاسگزاری را آوردهایم.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۳۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.آسیبشناسی نارسیسیزم در زندگی روزمره | نانسی مکویلیامز
- 2.نارسیسیست خجالتی | سلمان اختر
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
لینک دانلود مشکل داره
منظورتان کدام لینک دانلود است؟ لینک دانلود مقاله مشکلی ندارد، ولی اگر مقاله را خریداری کنید، لینک دانلود به ایمیل شما ارسال میشود که تاریخ انقضاء دارد و تا ۲۴ ساعت از بین میرود. اگر این مقاله را خریدهاید و این مشکل برای شما پیش آمده، بفرمایید که دوباره برایتان ارسال کنیم.
مقاله عالى و مفید بود و کاملا ملموس بخشى از مقاله رو من در کتاب خود شیفتگى خوندم . ممنون زنده باد تیم عالى تداعى. سؤال ؛ ایا بخشهایى از مقاله رو میتونم با ذکر منبع (خودتون )تو اینستا استفاده کنم ؟
ممنون
بله بخشهایی با ذکر منبع و لینک به اینستاگرام تداعی اشکالی ندارد طبعاً.
با سلام و احترام من بنا بر ملاحظات پزشکی نمی تونم از روی لپتاب و….مطالعه کنم و باید نسخه کاغذی مطالعه کنم می خواستم بدونم برای گرفتن پرینت در این سایت باید عضو بود و یا نه اصلا چنین تعریفی نشده است؟ممنون از شما
سلام
برخی مقالات آموزشی را به صورت پیدیاف هم ابتدای مقاله میگذاریم برای اینکه بتوانیم هم پیدیاف داشته باشید و هم بتوانید پرینت کنید. ولی امکان پرینت گرفتن از باقی مقالات را برای جلوگیری از کپیکاریهایی که برخی سایتها میکنن بستهایم (در واقع مجبور شدیم ببندیم هرچند ترجیح خودمان هم نیست).