
مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی- فصل دوم

مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی
فصل دوم: تاریخچهی اولیهی نقض مرزها در روانکاوی
در نامهای به تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۱۱، فروید به کارل یونگ در مورد موضوعی چنین نوشت:
خانم سی. به من انواع و اقسام چیزها را راجع به شما و فیستر گفته است، اگر بتوان نکات جسته گریختهی او را «گفتن» نامید؛ استنباط من این است که هیچ یک از شما هنوز به عینیت ضروری در فعالیت خود نائل نشدهاید. شما هنوز درگیر میشوید، از خودتان بسیار مایه میگذارید و انتظار دارید بیمار در عوض، چیزی به شما بدهد. به من در مقام استاد پیر ارجمند اجازه دهید بگویم که این تکنیک همواره غیر عاقلانه است، و بهترین کار، محتاط ماندن و صرفاً پذیرا بودن است. ما هرگز نباید به نوروتیکان بیچارهی خود اجازه دهیم که ما را دیوانه کنند. من اعتقاد دارم که مقالهای در باب «انتقال متقابل» به شدت مورد نیاز است؛ البته ما نمیتوانستیم آن را منتشر کنیم، به اجبار بایستی نسخههایی را در میان خودمان توزیع کنیم (McGuire، ۱۹۷۴، صص. ۴۷۵-۴۷۶).
پس از گذشت بیش از ۱۰۰ سال از آن تاریخ، نگرانیهای مشابهی در مورد فعلیت انتقال متقابل و نقض حد و مرز جنسی، حرفهی روانکاوی را تسخیر کرده است. با این حال، اکثر تحلیلگران معاصر بر خلاف فروید موافقند که بحث در مورد انتقال متقابل دیگر نیاز نیست که در لفافه بماند و پنهانکاری شود. مجلات ما به طور مرتب پژوهشهایی علمی را ارائه میدهند که حاوی افشاگریهای صادقانه از مسائل انتقال متقابل در اثر نویسنده است. فعلیت انتقال متقابل تحلیلگر، به طور گستردهای اجتنابناپذیر و سودمند برای فرآیند تحلیل تلقی میشود (Bass، ۲۰۱۵؛ Chused، ۱۹۹۱؛ Cooper، ۲۰۱۴؛ Gabbard، ۱۹۹۴f؛ Jacobs، ۱۹۹۳a؛ ۲۰۱۳؛ Renik، ۱۹۹۳).
با این حال، بیشتر شور و شوق برای مفهوم فعلیت از این فرض سرچشمه میگیرد که فعلیتها جزئی هستند، و تحلیلگر جلوی خودش را میگیرد پیش از اینکه چنین فعلیتهایی به نقض فاحش و غیراخلاقی مرزها منجر شود. بهراستی، فعلیتها در پیوستاری از تغییرات ظریف در حالت بدن تا تعامل جنسی آشکار با بیمار رخ میدهند. فعلیتهای عمیقتری که شامل نقض قابلتوجه چارچوب تحلیلی میشوند به احتمال کمتری در صفحات مجلات ما و در مجامع عمومی نشستهای علمی ما ظاهر میشوند.
مفهوم مرزهای حرفهای، افزونهی نسبتاً جدیدی به عمل روانکاوی است. فروید و پیروان اولیهی او در حال توسعهی تکنیک روانکاوی، غرق در آزمون و خطای فراوان شدند. اکثر افراد حلقهی فروید در تلاشهایشان برای تعریف تکنیک پشتکار به خرج دادند و اسیر پیچ و خم تجاوزات مهم از حد و مرز شدند. همانطور که فروید در نامهی به تاریخ ۱۹۱۰ به اسکار فیستر اشاره کرد، «انتقال به راستی یک تلاقی است» (منگ و فروید، ۱۹۶۳: ص. ۳۹). همانطور که نامهی فروید در سال ۱۹۱۱ به یونگ که در آغاز این فصل نقل شد بیان میکند، مفهوم انتقال متقابل به طور نظاممند شرح نیافته بود، بنابراین بسیاری از تحلیلگران اولیه فاقد چارچوب مفهومی استواری برای درک اتفاقی بودند که برای آنها میافتاد.
مطالعهی نقض مرزها در تاریخ روانکاوی، بهنوعی مطالعهی تطور مفاهیم انتقال و انتقال متقابل است. همانطور که آندره هینال[۱] (۱۹۹۴) اشاره کرد، مسائل مربوط به انتقال، انتقال متقابل و سطح مطلوب دخالت هیجانی تحلیلگر، همگی در بستر مثلثهایی که شامل نقض مرزها هستند تطور یافتند. ابتدا، فروید شخص ثالث در رابطهی کارل یونگ-سابینا اسپیلرین[۲] بود، و در مدت کوتاهی پس از آن او برای حل رابطهی مسئلهآفرین میان شاندور فرنتسی و الما پالوس[۳] وارد صحنه شد. در نهایت، مثلث مشابهی در هنگامی ایجاد شد که فروید همسر عرفی ارنست جونز را به نام لوئه کان[۴] تحلیل میکرد.
مکاتبات میان فروید و یونگ، میان فروید و فرنتسی، و میان فروید و جونز، بینش فوقالعادهای در زمینهی پویایی اساسی تخطی از مرزها در روانکاوی فراهم کرده است. تحلیلگران این رونوشتها را فقط به خاطر ارزش تاریخی آنها یا به دلیل شایعات جذابی که ارائه میکنند نمیخوانند؛ ما آنها را مطالعه میکنیم تا بکوشیم آسیبپذیریهای بنیادین وضعیت روانکاوی را درک کنیم. با نقل به مضمون از جورج سانتایانا[۵]، کسانی که تاریخ نقض مرزها را مطالعه نمیکنند محکوماند که آنها را با بیماران خودشان تکرار کنند.
فروید در اوایل کار خود با بیماران هیستری متوجه شد که بیماران اغلب عاشق تحلیلگر میشوند و انتظار احساسات متقابل را دارند:
در موارد نه چندان اندکی، بهویژه با زنان و وقتی که مسئله توضیح رشتههای افکار اروتیک است، همکاری بیمار به یک فداکاری شخصی بدل میشود، که باید با جایگزینی برای عشق جبران شود. زحمتی که پزشک به خود میدهد و دوستانگی او باید برای چنین جایگزینی کفایت کند (بروئر و فروید، ۱۹۵۵: ص. ۳۰۱).
همانطور که لارنس فریدمن (۱۹۹۷) تأکید کرد، وضعیت روانکاوی شامل عنصری از اغوا است. تحلیلگر، بیمار را «گمراه» میکند تا انتظار عشق را داشته باشد در حالی که تمایل دارد جایگزینی مبهم برای عشق ارائه دهد. فریدمن به این واقعیت اذعان کرد که تعریف ماهیت دقیق آن جایگزین، دشوار باقی میماند.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی- فصل دوم
- 2.مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی – فصل اول