skip to Main Content
منطق اضطراب

منطق اضطراب

منطق اضطراب

منطق اضطراب

عنوان اصلی: The Logic of Anxiety
نویسنده: روملو لاندر
انتشار در: کتاب SUBJECTIVE EXPERIENCE AND THE LOGIC OF THE OTHER
تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
تعداد کلمات: ۱۲۶۸
تخمین زمان مطالعه: ۷ دقیقه
ترجمه: خشایار داودی‌فر

منطق اضطراب

مقدمۀ مترجم:

متنی که پیش رو دارید چهارمین بخش از مجموعۀ «تجربۀ سوژگانی و منطق دیگری» اثر روملو لاندر است (بخش اول با عنوان «منطق میل» را از اینجا، بخش دوم با عنوان «منطق دال» را از اینجا و بخش سوم با عنوان «سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای» را از اینجا می‌توانید مطالعه کنید). لاندر که روانکاوی عضو انجمن بین‌المللی روانکاوی است هدف خویش از به تقریر درآوردن این متن را «ساده‌تر ساختن خوانشِ لکان» می‌داند و این اثر را جهت معرفی آرای لکان به روانکاوان عضو این نهاد، خصوصاً روانکاوان آمریکایی می‌داند. به همین سبب در باب این اثر می‌بایست دو نکته را نظر داشت. نخست این که این اثر برای روانکاوانی تعبیه شده است که با ایده‌های بدیع لکانی در فضای روانکاوی آشنا نیستند و دوم این که این اثر هرگز مرجع بسنده‌ای برای روانکاوانی که مشتاق به آشنایی بیشتر با آثار لکان‌اند نیست.

در باب خود متن نیز باید دانست که با وجود این که اثر دست به ساده‌سازی ایده‌های لکان زده اما باز هم این ایده‌ها پیچیده و دیریاب هستند و علت آن را می‌بایست در خود انسان جستجو کرد. تجربۀ انسانی به عنوان موجودی که در زبان و فرهنگ زاده می‌شود تجربه‌ای است پیچیده و از این رو هر تئوری که بخواهد در این باب «عمل» کند می‌بایست این پیچیدگی‌های ظریف آدمی را در نظر بگیرد. پس اگر بخشی از متن را متوجه نشدید نگران نشوید، این تجربۀ هر دانش‌آموزی در این حوزه است و باید دانست فهمیدن تنها از راه کنش معوق امکان‌پذیر است.

همچنین در هر فصل ممکن است با اصطلاحاتی رو به رو شوید که آن‌ها را در ادامۀ مجموعه خواهید خواند و این امر به درک بهتر شما کمک خواهد کرد. اگر در باب ترجمه و مشکلات احتمالی آن نظری داشتید حتماً با ما در میان بگذارید.

اضطراب چیست؟

لکان در سمینار دهم (۱۹۶۳) بیان کرده است که اضطراب «فعلیت بخشی اختگی» است. بعدها هنگامی که نمودار RSI را توسعه داد (سمینار ۲۲، ۱۹۷۵) ایدۀ اولیۀ خویش را تکمیل کرد و اضطراب را به عنوان تهاجم امر واقع به امر تصویری توصیف کرد که از این رو هم بر بدن و هم بر ایگو اثر می‌گذارد. از دیدگاه پدیدارشناسی بالینی اضطراب «عاطفه‌ای ناخوشایند» است که به راحتی نمی‌توان آن را بر زبان آورد. حتی هنگامی که ماهیتش متفاوت باشد نیز، این عاطفه با ترس، وحشت و هراس شباهت دارد.

اضطراب به طور معمول تظاهراتی جسمانی را نشان می‌دهد که شدت و نوع آن با توجه به ویژگی‌های سوژه متفاوت است. اضطراب می‌تواند به شکل‌های بی‌شماری نشان داده شود. این تجربه ممکن است به شکل احساسی دردناک در معده ظاهر شده که همچون انقباضی در یک بخش از بدن است، یا تپش قلبی غیر منتظره و خشکی دهان، چیزی مثل تنگی نفس و کمبود هوا، نیاز فوری به تخلیه مدفوع یا ادرار، تعریقی آزاردهنده، انقباض آزاردهندۀ اسفنکتر مقعد، یا احساس غریب الوقوع غش و از دست دادن هشیاری، لحظه‌ای از کاهش حواس بینایی یا شنوایی، فلجی عضلانی، ادراکات شنیداری و دیداری غریب، تحریف در درک زمان و مکان حالت‌های سردرگمی مسخ شخصیت و مسخ واقعیت و الی آخر.

اضطراب و فقدان در فروید

فروید سه بار مفهوم اضطراب را مورد بازبینی و تغییر قرار داد. ما این امر را در ۱۹۱۷ (مجموعۀ درسگفتارهای مقدماتی روانکاوی)[۱]، در کار مهم دیگر وی (بازداری‌ها، سپمتوم و اضطراب)[۲]، در سال ۱۹۳۲ (درس‌گفتارهای نوین روانکاوی) و نهایتاً در کار پایانی وی (چکیده روانکاوی) قابل مشاهده است که طی آن فروید اضطراب را پاسخی عمومیت یافته از سوی ایگو به نالذتی در نظر گرفت که از طریق برانگیزش[۳] افزایش می‌یابد. فروید ایگو را تا زمان مرگ به عنوان مکان طبیعی اضطراب در نظر می‌گرفت. فروید اضطراب را به عنوان عاطفه‌ای برانگیخته شده از طریق فقدان یا جدایی از ابژه در نظر می‌گرفت و ایدۀ «اضطراب به عنوان سیگنال خطر» را که مقدم بر اختگی و فقدان است نگه داشت.

گونه‌های اضطراب

فروید در درس‌گفتار خویش «اضطراب و زندگی رانه‌ای» بیان کرده است که در هر مرحلۀ رشدی نوعی اضطراب وجود دارد. پس می‌توان اضطراب را در سه سطح متوالی بررسی کرد که با سه شکلِ از دست دادن ابژه که فروید توصیف کرده است مطابقت دارد؛ نابودی و تخریب در مرحلۀ دهانی، جدایی در مرحلۀ مقعدی و اختگی در مرحلۀ تناسلی.

اضطراب نابودی

اضطراب نابودی که به اضطراب مرگ نیز شناخته می‌شود با اضطراب‌های نخستینِ سوژه مطابقت دارد. این شبیه به اضطراب نخستینی است که با تولد (نخستین جدا شدن از مادر) همراه است. این نوع اضطراب هنگامی پدیدار می‌شود که سوژه معتقد باشد انسجام ذهنی‌اش در خطر است، یعنی به هنگام احساس خطر فروپاشی و اضمحلال روانی. این نوع از اضطراب را می‌توان در کودکان بسیار کوچک و بعدها در نوجوانان و بزرگسالانی که ساختار ذهنی نرگسانه که درگیر توانایی اندک در تمایز نهادن میان خود و ابژه هستند مشاهده کرد. بنابراین اضطراب نابودی مشخصۀ ارتباط مبتنی بر هم‌زیستی و نرگسانگی است که در آن سوژه از طریق مضاعف‌‌سازی تصویری عمل می‌کند. ملانی کلاین در سال ۱۹۳۲ با قضاوتی تیزبینانه اذعان کرد که نابودی ذهنی رخ می‌دهد چرا که کودک فانتزی‌های تخریب‌گرانه‌ای که معطوف به ابژه هستند را به سوی خود بازمی‌گرداند. کلاین، بیون، وینیکات، ملتزر، تاستین و استر بیک مکانیزم‌های نکات مهمی در باب مکانیزم‌های ذهنی ارائه کرده‌اند که به کودک کمک می‌کنند تا مصاعب ناشی از اضطراب نابودی را مدیریت کرده و از آن جان سالم به در برند. این ایده‌ها که روانکاوی امروزی به مفاهمی کلاسیک بدل شده‌اند عبارت از سه گانۀ منیکِ کلاین (همه‌توانی، تحقیر و کنترل ابژه)، لحظۀ ادغام و انفصال بیون، پدیدۀ گذاری وینیکات، مفهوم رشد پوست دوم بیک، پدیدۀ روان‌نژندی اوتیستیک تاستین و همانندسازی چسبندۀ ملتزر هستند.

اضطراب جدایی

اضطراب جدایی هنگامی رخ می‌دهد که سوژه به شکلی غیرمعمول جدایی از ابژۀ دلبستگی را تجربه کند. این اضطرابی است که سوژه در مواجهه با جدایی و از دست دادن ابژه با آن رویارویی می‌شود و زمانی پدید می‌آید که سوژه پیشاپیش خود را از ابژه متمایز کرده باشد؛ یعنی هنگامی که ایگو و ابژه از هم جدا شده‌اند.

اضطراب اختگی

اضطراب اختگی زمانی وارد ماجرا می‌شود که سوژه معتقد باشد شکست خورده است. این احساس شکست ذهنی بوده و به آرمان‌های سوژه وابسته است- چیزی که برای یک نفر به عنوان شکست در نظر گرفته می‌شود ممکن است برای شخص دیگر اینگونه نباشد. پندارِ از دست دادن «دالِ فالیک» منجر به ظهور اضطراب اختگی می‌گردد. اضطرابِ جایگاه موردی معمول از اضطراب اختگی است.

اضطراب و جایگاه آن در ساختار

مفهوم‌سازی لکان از اضطراب با فروید بسیار متفاوت است. در سمینار دهم که به مطالعۀ همین موضوع اختصاص دارد لکان بر این امر تأکید داشته که به جای توصیف یا تعریف اضطراب بایست موقعیت ساختاری آن را بیابیم. او بیان کرده که اضطراب عاطفه‌ای است که کارکردش نشان از نزدیک بودن بیش از حد ابژۀ a است- حضوری در همه جا، حضوری «بیش از حد» که کمبود را پر می‌کند. وقتی لکان می‌گوید اضطراب «تهاجم امر واقع به امر تصویری است» بر این نکته صحه گذاشته است که مکان طبیعی اضطراب ایگو و بدن هستند.

حضور بیش از حد و کمبودِ کمبود

در نظر فروید اضطراب نشان دهندۀ از دست دادن ابژه است. اما در نگاه لکان این امر متفاوت است، لکان معتقد است اضطراب نشان‌دهندۀ «حضور بیش از اندازۀ» ابژه است. چنین حضوری مانعِ پدیدار گشتن دال کمبود خواهد شد. بدون کمبود، میل ناپدید می‌شود. لکان در نقطه‌ای خاص، در هنگام اشاره به این موضوع از «کمبودِ کمبود» سخن گفته است. در غیابِ برنوشتِ کمبود، سوژه در تجربه‌ای بی‌نهایت بی‌مرز غرق می‌شود. بدون دال کمبود، سوژه به امر غریب (Unheimlich) بر می‌خورد. بازی دیالکتیکی میان حضور و غیاب (فورت دا فرویدی، پنهان شدن و جستن) به سوژه اجازه می‌دهد تا دال کمبودی که برای حفظ میل و نظم بخشیدن به جهان روانی‌اش ضروری است را تثبیت کند.

اضطراب و «حضورِ غیاب»

هنگامی که لکان می‌گوید اضطراب یگانه مسیرِ سوژگانی برای جستجوی ابژۀ از دست رفته است، به تعریف یک پارادوکس دست می‌زند. آنچه اینجا طلب می‌شود ابژه نیست، بلکه غیاب آن است، زیرا غیابِ کنونی ابژه، دال کمبود را مشخص می‌کند. فالوس (به عنوان دال کمبود) از دالی استعاری به دالی مجازِ تغییر می‌کند؛ چرا که کمبود (به مثابه دال فالیک) در حرکت است و از جایی به جای دیگر می‌رود. {فالوس} همه جا هست و هیچ‌جا نیست. همه قادر به حملش هستند و در عین حال هیچ‌کس قادر به حملش نیست.

اضطراب و ابژۀ a

این ابژۀ گم‌شده- ابژۀ a که مسبب میل و سازمان‌دهندۀ سوژه است- می‌تواند به عنوان ابژه‌ای فالیک هم مفهوم‌پردازی شود. ابژۀ a ابژه‌ای است که بدون آن اضطرابی هم وجود ندارد. هر تجربه‌ای که سوژه از آن لبریز شود منجر به اضطراب می‌گردد. بنابراین در سمینار دهم، درسگفتارِ روز ۵ دسامبر ۱۹۶۲، لکان می‌گوید که اضطراب در اوج حضورِ ابژه‌هایی رخ می‌دهد که غایب نیستند، و این را اضافه کرده است که اضطراب امری است فریب نمی‌دهد، چیزی که انتظارش می‌رود و در آن تردیدی نیست. اضطراب تحقق وحشت‌آفرین چیزی است که به ما می‌نگرد و ما را بدون حضور کلمات، وابستۀ دیگری می‌کند. اضطراب زمانی رخ می‌دهد که ابژه غایب نباشد. لکان به گرگ مرد اشاره می‌کند که در اضطرابش از دیدن پنج جفت چشمی که در آستانۀ پنجره به او می‌نگریستند وحشت کرد.

این مقاله با عنوان «The Logic of Anxiety» در کتاب SUBJECTIVE EXPERIENCE AND THE LOGIC OF THE OTHER منتشر شده و توسط خشایار داودی‌فر ترجمه و در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۳ در بخش آموزش وب‌سایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است.

[۱] این مجموعه توسط علی الوند، نشر قطره به فارسی برگردانده شده است {م}.

[۲] این اثر توسط سیاوش طلایی‌زاده، نشر نگاه به فارسی برگردانده شده است {م}.

[۳] Excitation

مجموعه مقالات روانکاوی لکان
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search