
تروما و رابطهی اُبژهای | مایکل بالینت

تروما و رابطهی اُبژهای
این مقاله برای آخرین شماره از جلد پنجاه مجله تخصصی ما و برای بزرگداشت نزدیک به نیم قرن سابقه نوشته شده است. در میان تمامی نهادهای رسمی انجمن بینالمللی روان–تحلیلی، تنها این مجلهی تخصصی است که توانسته است به چنین سابقهی طولانی و قابل احترامی برسد. اولین نهاد، به نام یاربوخ[۱]، توانست تنها به اندازه انتشار شش جلد فعالیت کند؛ دومین مورد، سنترالبلت[۲]، که چند سال به موازات نشریه یاربوخ منتشر میشد، تنها به چهار جلد رسید و حتی اصالت جلد چهارم آن نیز مورد بحث است، و سرانجام، انتشار نشریات آلمانی اینترناسیوناله سایتشریفت[۳] و ایماگو[۴] در جلد ۲۶ به پایان رسید. درست است که پایان دو نشریه اول به دلیل اختلافات غیر قابل حل بین همکاران ایجاد شد که باعث شد تعدادی از آنها جنبش روانکاوی را ترک کنند، اما در مورد سایتشریفت و ایماگو، این تغییرات سیاسی بود که ادامه کاربرد زبان آلمانی را برای انتشار مقالات علمی در مورد روانکاوی غیر ممکن کرد.
سردبیر به نویسندگان پیشنهاد داد برای این شمارهی سالگرد، آنها باید یک عنوان نظری انتخاب کنند که بحث در مورد آن رشد و توسعهی تفکر روانکاوی را در طی این پنجاه سال نشان دهد. به نظر من، تروما موضوع مناسبی برای این هدف است، زیرا آخرین مطالب اضافه شدهی اساسی به این تئوری توسط فروید در کتاب «فراسوی اصل لذت» صورت گرفته است که در سال ۱۹۲۰ منتشر شد، یعنی همان سالی که این نشریه کارش را آغاز کرد. درست است که از آن تاریخ به بعد، اضافات و توضیحات اندکی وجود داشته است، اما ساختار اصلی نظریه ظاهراً بدون تغییر باقی مانده است. آنچه که من قصد دارم در این مقاله نشان دهم این است که با وجود این تصور، ایدههای ما در مورد ساختار پویای تروما و نقش آن در بیماریزایی[۵] و رشد و توسعهی شخصیت، تقریباً به طور نامحسوسی دستخوش دگرگونی عمیقی شده است که پیامدهای گستردهای، هم در تکنیک و هم در تئوری ما داشته است. این یک بیانیه جسورانه است، بنابراین توصیه میشود که حتی با وجود خطر تکرار حقایق کاملاً شناختهشده، باز هم با پایه و زیربنایی ایمن شروع کنید.
تروما در اصل به معنی زخم شدید ناشی از یک آسیب خارجی بود و هنوز هم در پزشکی به این معنا استفاده میشود، به عنوان مثال در اصطلاح «جراحی تروماتیک». در روانپزشکی و نورولوژی، کلمه «تروما» برای نشان دادن حالتی است که در اثر یک شوک جدی که به طور غیرمنتظرهای بر فرد وارد میشود، مانند یک انفجار یا تصادف راهآهن، یعنی چیزی که هیچ ارتباط قبلی با او نداشته است. بروئر و فروید (۵–۱۸۹۳) دریافتند که افراد هیستریکی که آنها مورد بررسی قرار داده بودند، از پیامدهای برخی اتفاقات و رویدادهای شدید احساسی در گذشته رنج میبردند، که خاطرات آنها از هشیارییشان جدا شده است. آنها کلمه «تروما» را برای نشان دادنِ عامل ایجاد کنندهی این حالات اقتباس کردند. بنابراین، تروما در این معنا یک رویداد بیرونی است که موجب یک تحول روانی شدید با پیامدها و عواقب پایدار میشود که برای درک و درمان به تلاشهای درمانی مداوم نیاز دارد.
زمانی که «مطالعاتی در باب هیستری» پدید آمد، فروید از مرحله دوم رشد و توسعهی ایدههایش در مورد تروما کاملاً دور بود. تجربیات بالینی او به تدریج او را متقاعد کرد که تنها تروماهای جنسی که در دوران کودکی تجربه شدهاند، برای سببشناسیِ نورزها اهمیت دارد؛ همه عوامل دیگر از پیامدهای کمتری برخوردار بودند. شاید بتوان آغاز این ایده را در سال ۱۸۹۲ در مقالات موجود پیشنویس الفِ نامه به فلیس (Draft A of the Fliess papers) جستجو کرد. این مرحله دستکم تا زمان مقاله او «سکسوالیته در علتشناسی نِوروز»[۶] که در سال ۱۸۹۸ نوشته شد، یا شاید تا «سه مقاله در مورد تئوری سکسوالیته»[۷] (۱۹۰۵) ادامه داشت.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.تروما و رابطهی اُبژهای | مایکل بالینت
- 2.لازم نیست خانهای پُر از وحشت باشد
- 3.درمان روانکاوانهی تروما و شخصیت آنالیست | سلمان اختر