skip to Main Content
در باب تکبر | ویلفرد بیون

در باب تکبر | ویلفرد بیون

در باب تکبر | ویلفرد بیون

در باب تکبر | ویلفرد بیون

عنوان اصلی: On Arrogance
نویسنده: ویلفرد بیون
انتشار در: نشریه‌ی بین‌المللی روانکاوی
تاریخ انتشار: ۱۹۵۸
تعداد کلمات: ۲۵۰۰ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۲۲ دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

در باب تکبر

در این مقاله پیشنهاد می‌دهم هنگام بررسی اطلاعات طبقه‌ی خاصی از بیماران، در زمان اشاره به کلماتی مانند کنجکاوی، تکبر، و حماقت، ظاهر آنها مورد توجه قرار گیرد، کلماتی که چنان پراکنده و از هم جدا شده‌اند که احتمالاً نتوان ارتباطی بین آنها یافت. پیشنهاد می‌کنم که روانکاو باید هنگام پرداختن به یک فاجعه روانشناختی[۱]، ظاهر آنها را به عنوان شاهد در نظر بگیرد. معنایی که می‌خواهم به اصطلاح «تکبر[۲]» اختصاص دهم شاید بتوان با این فرض نشان داد که در شخصیتی که غرایز زندگی غالب هستند، غرور به حرمت نفس[۳] تبدیل می‌شود، اما اگر غرایز مرگ غالب باشند، غرور به تکبر تبدیل می‌شود.

جدایی آنها از یکدیگر و عدم وجود شواهد مربوط به رابطه آنها با یکدیگر، گواهی بر وقوع یک فاجعه است. برای روشن کردنِ ارتباط بین این ارجاعات، باید افسانه اُدیپ را از دیدگاهی بازگو کنم که جرم جنسی را به عنصر پیرامونی یک داستان تبدیل می‌کند که در آن، جرم اصلی، تکبر اُدیپ در بستن پیمان برای افشای حقیقت بدون توجه به هزینه‌ای بود که باید پرداخت می‌کرد.

این تغییر در تاکید موجب می‌شود عناصر زیر در مرکز داستان وارد شوند: ابوالهول[۴] (هیولای افسانه‌ای دارای بدن شیر و سر و سینه زن)، که معمایی را می‌پرسد و وقتی که جوابش را می‌دهند، خودش را نابود می‌کند، تیریسیاس نابینا[۵]،  که دارای دانش است و از تصمیم پادشاه برای جستجوی آن ابراز تاسف می‌کند، وحی که موجب این جستجو می‌شود و پیامبر بر آن تاسف می‌خورد، و پادشاهی که با پایان یافتن جستجویش، متحمل کوری و تبعید می‌شود. این داستانی است که عناصر آن در میان ویرانه‌های روان قابل تشخیص هستند، و اشارات پراکنده به کنجکاوی، تکبر، و حماقت دیده می‌شود.

گفتم که این ارجاعات در گروه خاصی از بیماران مهم است؛ گروهی که به آن اشاره می‌کنم، افرادی هستند که در آنها مکانیسم‌های سایکوتیک فعال هستند و باید قبل از دستیابی به یک تعادل پایدار، از نظر تحلیلی کشف شوند. در عمل، به نظر می‌رسد که تحلیل چنین بیمارانی طبق الگوهای خاصی باشند که ما در درمان نِوروز با آنها آشنا هستیم، اما با این تفاوت مهم که به نظر نمی‌رسد بهبود در وضعیت بیمار متناسب با کار تحلیلی انجام شده باشد. به طور خلاصه، روانکاوی که در حال درمان یک بیمار ظاهراً نوروتیک است، باید یک واکنش درمانی منفی را همراه با ظاهر ارجاعات پراکنده و غیرمرتبط به کنجکاوی، تکبر، و حماقت را به عنوان نشانه‌ای در نظر بگیرد که او در حضور یک فاجعه روان‌شناختی است که باید با آن سروکار داشته باشد.

مختص اعضای ویژه

محدودیت دسترسی به ادامهٔ مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهٔ تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهٔ آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهٔ آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را باید جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوهٔ فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

مجموعه مقالات ویلفرد بیون
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search