skip to Main Content
سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای

سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای

سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای

سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای

عنوان اصلی: The Three Orders (RSI) and the Borromean Proposition
نویسنده: روملو لاندر
انتشار در: کتاب SUBJECTIVE EXPERIENCE AND THE LOGIC OF THE OTHER
تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
تعداد کلمات: ۱۶۲۴ کلمه
تخمین زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
ترجمه: خشایار داودی‌فر

سه ساحت و مسئلۀ برومه‌ای

مقدمۀ مترجم:

متنی که پیش رو دارید سومین بخش از مجموعۀ «تجربۀ سوژگانی و منطق دیگری» اثر روملو لاندر است (بخش اول با عنوان «منطق میل» را از اینجا و بخش دوم با عنوان «منطق دال» را از اینجا می‌توانید مطالعه کنید). لاندر که روانکاوی عضو انجمن بین‌المللی روانکاوی است هدف خویش از به تقریر درآوردن این متن را «ساده‌تر ساختن خوانشِ لکان» می‌داند و این اثر را جهت معرفی آرای لکان به روانکاوان عضو این نهاد، خصوصاً روانکاوان آمریکایی می‌داند. به همین سبب در باب این اثر می‌بایست دو نکته را نظر داشت. نخست این که این اثر برای روانکاوانی تعبیه شده است که با ایده‌های بدیع لکانی در فضای روانکاوی آشنا نیستند و دوم این که این اثر هرگز مرجع بسنده‌ای برای روانکاوانی که مشتاق به آشنایی بیشتر با آثار لکان‌اند نیست.

در باب خود متن نیز باید دانست که با وجود این که اثر دست به ساده‌سازی ایده‌های لکان زده اما باز هم این ایده‌ها پیچیده و دیریاب هستند و علت آن را می‌بایست در خود انسان جستجو کرد. تجربۀ انسانی به عنوان موجودی که در زبان و فرهنگ زاده می‌شود تجربه‌ای است پیچیده و از این رو هر تئوری که بخواهد در این باب «عمل» کند می‌بایست این پیچیدگی‌های ظریف آدمی را در نظر بگیرد. پس اگر بخشی از متن را متوجه نشدید نگران نشوید، این تجربۀ هر دانش‌آموزی در این حوزه است و باید دانست فهمیدن تنها از راه کنش معوق امکان‌پذیر است.

همچنین در هر فصل ممکن است با اصطلاحاتی رو به رو شوید که آن‌ها را در ادامۀ مجموعه خواهید خواند و این امر به درک بهتر شما کمک خواهد کرد. اگر در باب ترجمه و مشکلات احتمالی آن نظری داشتید حتماً با ما در میان بگذارید.

توپولوژی و سه ساحت (RSI)

کلمات RSI به حروف ابتدایی سه ساحت دایر در روان انسان، یعنی ساحت واقع (the Real)، ساحت نمادین (the Symbolic) و ساحت تصویری (the Imaginary) اشاره دارد. در آغاز (تا ۱۹۵۳) لکان بر مطالعه و توسعۀ ایده‌هایش در باب ساحت تصویری متمرکز بود. اما از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ به مطالعۀ ساحت نمادین و از ۱۹۶۳ تا تقریباً ۱۹۷۲ به مطالعۀ ساحت واقع پرداخت. از این زمان به بعد وی مشغول مطالعات پیشرفتۀ خود در باب توپولوژی و نظریۀ گره برومه‌ای شد. من این دورۀ آخر را «مطالعۀ مطلق»[۱] نامیده‌ام. لکان در سمینار بیستم، به معرفی توپولوژی گره برومه‌ای به عنوان پیکربندی نوین سه ساحت پرداخت. مطرح ساختن گره برومه‌ای مطالعۀ توپولوژی را گسترش داد. از اینجا به بعد در دغدغه‌های پژوهشی لکان، توپولوژی بر زبان‌شناسی چیره شد.

 ساحت تصویری

ساحت تصویری به ظرفیت روان انسان برای درگیری بنیادین با تصویر در ارتباطی دوگانه با دیگری دارد. لکان این اصطلاح را پس از پژوهش‌های خویش در باب مرحلۀ آینه‌ای در سال ۱۹۳۶ مطرح ساخت. آغاز درگیری با تصویر (بصری، شنوایی، بویایی، لامسه) با آغاز برپایی سوژه هم‌راستا است. لکان در طول پژوهش خویش در باب مرحلۀ آینه‌ای و بعدتر، هنگامی که ایدۀ خویش در باب برپایی سوژه را بسط داد این ایده را مطرح کرد که ایگو (moi) اساساً تصویری است. وی در سمینار دوم تصدیق کرده که برای درک دیالکتیک روانکاوانه می‌بایست ایگو را به عنوان بخشی از ساحت تصویری در نظر بگیریم.

سیمای ظاهر

گذار از انعکاس آینه‌ای به ساحت تصویری برای ما این امکان را فراهم می‌کند تا این ساحت را به مثابه «پدیدۀ سیمای ظاهری» در نظر بگیریم؛ یعنی راهی که از طریق آن ایگو بر اساس اوهام خالصی که میان این ساختار و من (I) شکل می‌گیرد به کار افتد. این ساحت خیالی مشخصۀ آن چیزی است که دورۀ نرگسانگی نخستین[۲] نامیده شده است. وضعیت یا پیکربندی تصویری هنگامی مشخص می‌شود که سه ساحت از طریق کیفیت برومه‌ای توصیف شوند. منطق برومه‌ای ساحت تصویری واجد قوامی از تصویر است.

ساحت نمادین

ساحت نمادین به توانایی انسان در استفاده از زبان و کلمات اشاره دارد. آنچه ساحت نمادین را مشخص می‌کند حضور دال و زنجیرۀ دلالت است. همانطور که پیش‌تر اشاره کردم دال امری است که چیزی را برای دال دیگر بازنمایی می‌کند. لکان ایدۀ خویش در باب امر نمادین را در گفتار رم؛ «کارکرد و حوزۀ زبان در روانکاوی» ارائه کرده است که به نوعی مانیفست نظریۀ لکانی است و موجبات گسست وی از انجمن روانکاوی پاریس را فراهم آورد. ده سال بعدی حیات لکان به بررسی امر نمادین اختصاص یافت، که شامل دال‌هایی است که به یاری دالِ نام-پدر امکان‌پذیر می‌شوند. این دال ویژه کارکرد پدرانه را شکل می‌دهد که قانون (نظم نمادین) را در روان سوژه بر می‌سازد و ارتباط دوگانه و تصویری مادر و پسر را درهم می‌شکند. چنین درهم شکستنی برای وصول قانون منع محرم‌آمیزی ضروری است. منطق برومه‌ای ساحت نمادین بر زنجیرۀ دلالت استوار است.

ساحت واقع

این ساحت به چیزی اشاره دارد که نمادین‌سازی آن غیرممکن است و از این رو امری ناشناخته است. ساحت واقع، وجودی فراتر از دانش سوژه دارد. امر واقع نتوانسته در زنجیرۀ دلالت به حرکت درآید. به همین سبب است که لکان تأکید می‌کند امر واقع برون از سوژه ایستاده است.

امر واقع و واقعیت

لازم است میان امر واقع و واقعیتی که از هر طریقی به حواس ما رسیده است تمایز قائل شد. ابژه‌ها با ادراک حسی ما بازنمایی پیدا می‌کنند و این بازنمایی‌ها به مثابه تصرف‌ها[۳] یا سرمایه‌گذاری‌های رانه‌ای برای سوژه هستی می‌یابند. پس باید دانست امر واقع از بدل شدن به واقعیت بازمانده است. ابژه با استفاده از مکانیزم‌های درون فکنی و همانندسازی موجودیت می‌یابد. تفاوت میان واقعیت روانی و واقعیت بیرونی تنها تفاوتی مکان‌نگارانه (توپوگرافیک) است. لکان با استفاده از نظریۀ توپولوژی این امر را مطرح ساخته که چنین تفاوتی نسبی است،  واقعیت بیرونی واقعیت روانی متفاوتی را برمی‌سازد. در حقیقت، واقعیت یکی است اما مکان‌های توپولوژیک نسبی را اشغال می‌کند، مانند دو طرفِ شکل توپولوژیک نوار موبیوس.

امر واقع

امر واقع چیزی دیگر را متعین می‌کند؛ یعنی هرچیزی که بدون اطلاع سوژه وجود دارد. اینجا به امری اشاره دارم که قابل نمادسازی نبوده است، توسط اندام‌های حسی پردازش نشده و سوژه بدان برخورد خواهد کرد. پیشرفت لکان در مطالعۀ امر واقع به پیچیده‌تر شدن این مفهوم منجر شد. مانند فروید، لکان معتقد بود چیزی با کیفیتِ ناشناخته و متفاوت از امر ناآگاه پس‌رانش شده وجود دارد. فروید آن را چیز (Das Ding) نماید. لکان این ایده را به معنای وجود امر واقع فراتر از ضمیر ناآگاه پس‌رانده شده در نظر می‌گیرد و کلمۀ آلمانی (Das Ding) را برای آن نگه می‌دارد. پس «چیز» به جنبه‌های ناآگاهِ (فراتر از امر پس رانده شده) اشاره دارد که نمادین‌سازی آن‌ها غیرممکن است. کلمۀ غیرممکن اینجا بدان معنا است که این امور قابل دسترسی نیستند و بنابراین برای سوژه ناشناخته باقی می‌مانند. با این حال لکان بعداً این نکته را افزود که سوژه راهی نسبی برای دسترسی به این امور دارد و آن را پنجره‌ای به سوی امر واقع؛ یعنی ابژۀ a نامید. منطق برومه‌ای امر واقع بر نوعی برون‌-ایستایی[۴] دلالت دارد.

گره برومه‌ای و توپولوژی

لکان در سمینار بیستم به معرفی این گره که از سه حلقه شکل گرفته است پرداخت و آن را این‌گونه تعریف کرد که باز شدن هریک از این حلقه‌ها باقی را هم از هم منفک می‌کند. در آن زمان لکان به دنبال راهی برای درک هندسۀ تترادی[۵] بود که در متون خویش در باب منطق میل بدان اشاره کرده بود؛ «از شما می‌خواهم»؛ «که رد کنید»؛ «آنچه به شما پیشنهاد می‌دهم»؛ «چون آنطور نیست». لکان از طریق این تتراد بالا به منطق ابژۀ a و کیفیت آن به مثابه ابژۀ علت میل اشاره می‌کند.

کارکرد برومه‌ای

در شب یکم مارس ۱۹۷۲ لکان از طریق یکی از دوستانش گزاره‌ای ریاضیاتی را کشف کرد که توسط ژرژ گیلباد، ریاضی‌دانِ متخصص در توپولوژی بیان شده بود. منظور من گره برومه‌ای و کارکرد برومه‌ای است. هر گره‌ای واجد ویژگی‌های کارکرد برومه‌ای است -یعنی اگر یکی از حلقه‌ها را جدا کنیم دو حلقۀ دیگر هم جدا می‌شوند. این کارکرد مختص هیچکدام از حلقه‌ها نیست، بلکه خاصیت خودِ گره است. به لطف این ویژگی، گره برومه‌ای به لکان این فرصت را داد تا توپولوژی سه ساحت را مطرح ساخته و آن را نشان دهد.

گره برومه‌ای پیچیده‌تر می‌شود.

با این حال در درسگفتارهای اکتبر ۱۹۷۲ لکان نظریۀ گره‌برومه‌ای گسترش یافت و برپیچیدگی آن افزوده شد. لکان تأکید دارد که کارکردهای روانی سوژه تا زمانی که سه حلقه (ساحت) به هم متصل باشند فعال باقی می‌ماند و می‌گوید یافتن مثالی در این جهت که اگر این گره جدا شود چه رخ می‌دهد دشوار نیست. پیامدهای شل شدن یکی از این حلقه‌ها را در می‌توان در فروپاشی روانی به خصوص در روان‌پریشی دید. این امر زمانی رخ می‌دهد که سمپتومی که به عنوان مکمل عمل می‌کرده-حلقۀ چهارم یا تکیه‌گاه مصنوع که حلقه‌ها را کنار هم نگه می‌دارد- از میان می‌رود. این را باید حلقه چهارم در نظر گرفت یا سینتوم؟ این را می‌توان هر سمپتومی در نظر گرفت که کارکرد حلقه‌ها را کنار هم نگه می‌دارد، به عنوان مثال برخی افراد می‌توانند دچار پرخوری عصبی شوند، برخی معتاد به مواد مخدر، قمار یا حتی معتاد به کار شوند.

کارکرد برومه‌ای و سه ساحت

لکان در سمینار بیست و دوم «RSI» بیان کرده است که توپولوژی گره برومه‎‌ای به او اجازه می‌دهد تا نشان دهد این کارکرد برومه‌ای است که سه ساحت را فعال نگه می‌دهد. در آن سمینار است که وی هماهنگی سه ساحت را مطرح می‌کند.

سه ساحتگراف ۱۹۷۲ گره برومه‌ای

این سه ساحت حفره‌هایی هستند که بر پایۀ پارادوکس «عدم ارتباط» از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند.

این مقاله با عنوان «The Three Orders (RSI) and the Borromean Proposition» در کتاب SUBJECTIVE EXPERIENCE AND THE LOGIC OF THE OTHER منتشر شده و توسط خشایار داودی‌فر ترجمه و در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ در بخش آموزش وب‌سایت گروه روانکاوی تداعی منتشر شده است.

[۱] the study of the absolute

[۲] he early narcissistic period

[۳] cathexis

[۴] ex-sistence

[۵] در هندسه، یک تتراد مجموعه‌ای از چهار ناحیه مسطح مجزای ساده در صفحه است که هر جفت در قسمت محدودی مرز مشترک دارند.

مجموعه مقالات روانکاوی لکان
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search