skip to Main Content
انتقال متقابل در روان‎درمانی معاصر

انتقال متقابل در روان‎درمانی معاصر

انتقال متقابل در روان‎درمانی معاصر

انتقال متقابل در روان‎درمانی معاصر

عنوان اصلی: Counter-transference in contemporary psychotherapy
نویسنده: گابریل اس. هابدِی
انتشار در: سایک‌سنترال
تاریخ انتشار: 3 می 2012
تعداد کلمات: 2300 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

انتقال متقابل در روان‎درمانی معاصر

درمانگری قرار ملاقات بیمار خود را فراموش می‌کند. او به شکل غیر طبیعی عصبانی، به شکل نامعمولی بخشاینده، به نحوی غیرعادی بی‌حوصله، یا بیش از اندازه چشم‌چران می‌گردد. قضیه از چه قرار است؟

انتقال متقابل[۱] درمانگر خودش را نشان می‌دهد. گابارد انتقال متقابل را به عنوان نشانه‌ای از تفکر روانپویشی توصیف کرد – بیمار و درمانگر دارای دو سوژگی جداگانه هستند که در طی دوره‌ی درمان، به طور معناداری با هم وارد تعامل می‌شوند‎. بنابراین حیطه مطالعه شامل دو انسان پیچیده -دو ذهن- است که هر یک با دیگری تعامل و تأثیر و تأثر متقابلی دارد. بیمار دائماً احساس‌های گوناگونی را در درمانگر بیدار می‌کند.

رواندرمانگر تحلیلی یک دانشمند خونسرد عاری از عواطف نیست، که به شکل عینی نمونه‌ای انسانی را مورد موشکافی قرار دهد. در عوض، او یک انسان دیگر با تعارض‌ها و کشمکش‌های عاطفی خودش است. او به طور ناآگاه بیمار را به عنوان فردی از گذشته‌ی خود تجربه میکند، همزمان که بیمار نیز او را به عنوان فردی از گذشته‌اش تجربه می‌کند.

مختص اعضای ویژه

محدودیت دسترسی به ادامهٔ مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهٔ تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهٔ آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهٔ آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را باید جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوهٔ فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

.

4 کامنت
    1. یک ایده‌ی قدیمی این است که خنثی بودن روانکاو موجب می‌شود که آنالیزان بتواند هر وضعیتی را به روانکاو نسبت دهد و این موجب می‌شود درونیات آنالیزان برون‌ریزی شود. همین فرافکنی‌ها به روانکاو کمک می‌کند تا تجارب آنالیزان را متوجه شود. ولی وقتی روانکاو خنثی نیست و احساساتش را بروز می‌دهد، فرایند برون‌ریزی و فرافکنی از سوی آنالیزان را مختل می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search