برگی بر تحول عملکرد روانی | ملانی کلاین
ملانی کلاین مقالهی «برگی بر تحول عملکرد روانی» را در سال ۱۹۵۸ نوشته است و مقاله تلاشی است بر ارائهی تصویری رشدیافته از نظریهی او درباب عملکرد روانی. او مقاله را با مقایسه نگرش زیگموند فروید آغاز میکند:
«صورتبندی فروید از ساختار روان در گزارههای اید، ایگو و سوپرایگو تبدیل به پایه و اساس همهی تفکر روانکاوی شده است. او تصریح کرده که هر یک از این بخشهای وجودِ روانی واضحاً از آن دیگرها جدا نبوده، مضاف بر اینکه در این میان اید شالودهی تمام عملکرد روانی است. ایگو از درون اید است که میروید، اما فروید گواه محکمهپسندی راجع به اینکه در چه مرحلهای این ماجرا رخ میدهد ارائه نداده است؛ دامنهی ایگو در پهنهی زندگی تا ژرفاهای اید کشیده میشود و لذا تحت نفوذ دائمیِ فرآیندهای ناهشیار قرار دارد».
ملانی کلاین در بخش دیگری از مقاله در صورتبندی نظری خود از سوپرایگو چنین مینویسد:
از همان آغاز زندگی غرایز دوگانه خودشان را به ابژهها پیوند میزنند، که اولینِ این ابژهها سینهی مادر است. بنابراین به اعتقاد من میبایست پرتوهایی بر تحول ایگو در ارتباط با عملکرد غرایز دوگانه افکنده شود، با این مفروضهی من که درونفکنیِ سینهی تغذیه کنندهی مادر اساسِ همهی فرآیندهای درونیسازی را بنا مینهد. بسته به اینکه برتری با تکانههای ویرانگر باشد یا با احساسات عشق، سینهی مادر (که شیشهی شیر نیز میتواند بطور نمادین همان باشد( گاهی بهعنوان خوب و گاهی بهعنوان بد ادراک میشود. نیروگذاریِ لیبیدینال بر روی سینه، همزمان با تجارب ارضاکننده، در روان نوزاد ابژهی خوب اولیه را بنا میسازد، و فرافکنی تکانههای ویرانگر بر روی سینه به همان نسبت ابژهی بدِ اولیه را. هر دوی این جنبهها درونفکنی شده و لذا غرایز زندگی و مرگ که فرافکنی شده بود مجدداً در درون ایگو به عمل در میآیند. آنچه انگیزهی دوپارهسازیِ سینه و همینطور مادر، چه به صورت بیرونی و چه درونی، در هیئتِ ابژهی کمککننده و موردِ عشق، و در طرف دیگر سکه ابژهی ترسناک و موردِ نفرت میشود، نیاز به چیرگی بر اضطراب گزند و آسیب است. اینها پیشالگوهای تمامی ابژههای درونی بعدی هستند.
به اعتقاد من توان ایگو -که منعکس کنندهی حالت امتزاج بین دو غریزه است- به صورت سرشتی تعیین شده است. اگر در این امتزاج برتری با غریزهی زندگی باشد، که دال بر استیلای ظرفیتِ عشقورزی است، ایگو نسبتا قوی بوده، و بیشتر قادر به حمل اضطرابِ برآمده از غریزهی مرگ و تقابل با آن خواهد بود. اینکه تا چه حد توان ایگو میتواند حفظ شده و افزایش یابد، بخشیاش متاثر از عوامل بیرونی است، به ویژه نگرش مادر نسبت به نوزاد. با این حال حتی مادامی که غلبه با غرایز زندگی و ظرفیت عشقورزی است، تکانههای ویرانگر همچنان به بیرون منحرف شده و در خلق ابژههای گزند و آسیبزا و خطرناکی که بازدرونفکنده میشوند سهیم هستند. گذشته از این در راستای فانتزیها و عواطف نوزاد همپای تاثیراتِ تجربیات عملیِ او، فرآیندهای ابتدایی درونفکنی و فرافکنی به تغییرات با دوام در روابط ایگو با ابژههایش میانجامد، که با نوسانات میان ابژههای درونی و بیرونی، و خوب و بد همراه است. پیچیدگی این نوسانات آبستن فعالیت مادامالعمر غرایز دوگانهای است که زیربنای تحول ایگو در رابطهاش با جهان خارج بوده و به موازات آن بنای جهان درونی را نیز میسازد. ابژهی خوب درونی شده میآید تا هستهی ایگو حول این محوری که قابل توسعه و تحول است شکل گیرد. چنانچه ایگو توسط ابژهی خوب درونی شده حمایت شود، بیشتر قادر خواهد بود تا بر اضطراب چیره شده و با در عقدِ لیبیدو آوردن غریزهی مرگی که در درون فعال است زندگی را محافظت کند. |
برای دریافت متن کامل ترجمهی شدهی این مقالهی ملانی کلاین روی لینک زیر کلیک (یا تَپ) کنید:
On the Development of Mental Functioning
این مقاله با عنوان «On the Development of Mental Functioning» در سال ۱۹۵۸ منتشر شده و توسط «مهدی کریمی» ترجمه شده و ابتدا در کانال تلگرامی «درمان تحلیلی» و سپس در تاریخ ۳ تیر ۹۹ در مجلهی روانکاوی تداعی منتشر شده است. |
- 1.یادداشتهایی در باب برخی مکانیسمهای اسکیزوئید | ملانی کلاین
- 2.اشارهای به برخی مفاهیم بالینی در آثار ملانی کلاین: رهایی از نارسیسیزم
- 3.دنیای بزرگسالی و سرچشمههای آن در کودکی | ملانی کلاین
- 4.جهتگیرهای جدید در روانکاوی با ملانی کلاین
- 5.برگی بر تحول عملکرد روانی | ملانی کلاین
- 6.حکایت حس تنهایی | ملانی کلاین
- 7.دربارهی معیارهای خاتمه یک روانکاوی | ملانی کلاین