
درسگفتار سوم: لغزشها (ادامه)

لغزشها (ادامه)
مجموع چهار درسگفتار ابتدایی پیرامون لغزشها
خانمها و آقایان – در سخنرانی قبلی به این ایده رسیدیم که لغزشها نه به دلیل ایجاد اختلال در عملکردِ مورد نظر، بلکه آنها را بابت خودشان و تاثیری که ایجاد میکنند، بررسی میکنیم؛ و به نظر میرسد که در موارد خاص، آن تاثیر است که معنی و مفهوم آنها را آشکار میکند. سپس، نشان دادیم که اگر بتوان در مقیاس گستردهتری به این نتیجه رسید که لغزشها معنی و مفهوم خاص خودشان را دارند، بررسیِ معنی آنها جالبتر از بررسیِ شرایطی میشود که در آن به وقوع پیوستهاند.
بیایید یک بار دیگر در مورد درکی که از «معنی و مفهوم»[۱] یک فرآیند روانی داریم، به توافق برسیم. منظور ما چیزی جز مقصود و نیتِ به کارگیری و موقعیت آن در یک پیوستگی روانی[۲] نیست. در بیشتر پژوهشهای ما، میتوانیم از «نیت» یا «هدف» به جای «معنی» و مفهوم استفاده کنیم[۳]. پس آیا صرفاً یک توهم فریبنده یا تمجید شاعرانه از لغزشها است که فکر میکنیم قصد و نیتی در آنها تشخیص دادهایم؟
ما همچنان لغزشهای زبان را به عنوان نمونه در نظر خواهیم گرفت. اگر اکنون نگاهی به تعداد قابل توجه مشاهداتی از این نوع بیندازیم، دستهبندی کاملی از مواردی را خواهیم یافت که در آنها، نیت، و معنای لغزش به وضوح قابل مشاهده است. مهمتر از همه اینکه، مواردی هستند که در آنها، مخالفِ آنچه مورد نظر بود، به وقوع میپیوندد. رئیس مجلس عوام در سخنرانی افتتاحیه گفت: «من پایان جلسه را اعلام میکنم» این جمله کاملاً بدون ابهام است. معنی و نیت لغزش زبانیِ او این بود که میخواست جلسه را تعطیل کند.
[۴]“Er sagt es ja selbst” وسوسه میشویم که این گونه نقل قول کنیم: فقط باید سخنانش را بپذیریم.
در این مرحله سخنان من را با این اعتراض قطع نکنید که غیر ممکن است، ما میدانیم که او نمیخواست جلسه را تعطیل کند، بلکه میخواست آن نشست را افتتاح کند، و با توجه به اینکه خود او که به تازگی به عنوان دادگاه عالی تجدید نظر تشخیص دادهایم، میتواند این واقعیت را تایید کند که میخواسته جلسه را افتتاح کند. اما شما فراموش کردهاید که به این توافق رسیدیم که بررسی لغزشها را به حساب خودشان شروع کنیم؛ ارتباط آنها با قصد و نیتی که مختل کردهاند، فعلاً مورد بحث قرار نمیگیرد. در غیر این صورت، با طفره رفتن از مسئلهای که در حال بحث است – از طریق آنچه که در انگلیسی «مصادره به مطلوب»[۵] نامیده میشود، مرتکب یک خطای منطقی خواهید شد.
در موارد دیگر، هنگامی که لغزش دقیقاً خلاف آن را بیان نمیکند، اما میتوان یک معنی مخالف را با آن بیان کرد. «من مایل نیستم (geneigt) از خدمات مسئول قبلی قدردانی کنم». Geneigt متضاد geeignet
به معنی (شایستگی داشتن) یا واجد شرایط بودن، نیست، اما آشکارا چیزی را بیان میکند که کاملاً در تضاد با موقعیتی است که سخنرانی در آن انجام شده است.
و اما در موارد دیگر، لغزش زبان صرفاً معنای دومی را به معنا و مفهوم مورد نظر اضافه میکند. پس از آن، جمله مانند اختصار، مخفف یا ادغام چند جمله به نظر میرسد. بنابراین، هنگامی که آن بانوی پرانرژی گفت: «او میتواند هر چه من میخواهم بخورد و بیاشامد»؛ درست مثل این بود که آن خانم گفته باشد: «او میتواند هر چه میخواهد بخورد و بیاشامد؛ اما او چرا باید بخواهد؟ من به جای او میخواهم». لغزش زبان اغلب این تصور را ایجاد میکند که نوعی اختصار و کوتاهسازی است. به عنوان مثال، استاد آناتومی در پایان سخنرانی درسیاش در مورد حفرههای بینی پرسید که آیا دانشجویان سخنان او را درک کردهاند و پس از رضایت کلی دانشجویان، ادامه داد: «به سختی میتوانم باور کنم که حتی در شهری با میلیونها نفر سکنه، کسانی که حفرههای بینی را درک کردهاند، بتوان با یک انگشت شمرد … عذرخواهی میکنم، با انگشتان یک دست.» عبارت مخفف نیز دارای معنا است، یعنی فقط یک نفر آنها را درک میکند.
برخلاف این گروه از نمونهها، که در آنها خود لغزش معنایش را آشکار میکند، نمونههای دیگری وجود دارند که در آنها لغزشها چیزی را تولید نمیکنند که دارای معنای خاص خود باشند و بنابراین، در تناقض شدیدی با انتظارات ما قرار دارند. اگر کسی یک اسم خاص را با لغزش زبان تغییر دهد یا مجموعهای غیرعادی از صداها را کنار هم قرار دهد، به نظر میرسد که این رویدادهایِ بسیار عادی، به تنهایی برای دادن پاسخ منفی به پرسش ما کافی باشند که آیا همه لغزشها به نوعی معنا و مفهوم دارند. هرچند که بررسی دقیقتر چنین مواردی نشان میدهد که این انحرافها و تغییرات به راحتی قابل درک هستند و به هیچ وجه تمایز زیادی بین این موارد مبهمتر و موارد سادهی قبلی وجود ندارد.
مردی که از او در مورد سلامتی اسبش پرسیده شد، پاسخ داد: «خب، اسب draut (یک کلمه بیمعنی) است … it dauert (دوام آوردن) … «شاید یک ماه دیگر دوام بیاورد». وقتی از او پرسیده شد که واقعاً چه کلمهای میخواست بگوید، او توضیح داد که فکر کرده بود یک داستان غمگین (traurige) است. ترکیب “dauert” و “traurig” موجب شد تا کلمه بی معنی “draut” تولید شود.
مرد دیگری هنگام صحبت کردن در مورد وقایعی که به آنها اعتراض داشت، ادامه داد: «اما پس از آن، حقایق Vorschwein (کلمهای که وجود ندارد، به جای Vorschein (نور) آشکار شد» … ، در پاسخ به تحقیقات، او این واقعیت را تایید کرد که فکر میکرده این وقایع ‘Schweinereien’ [منزجرکننده، به معنای واقعی کلمه «خوکمانند» است. کلمه ‘Vorschein’ و ‘Schweinereien’ ترکیب شدهاند تا کلمه عجیب ‘Vorschwen’ تولید شود.
مورد آن مرد جوان را به یاد آورید که از یک خانم ناشناس خواست تا او را ‘begleitdigen’ کند. ما این شکل کلامی را به ‘begleiten’ (همراهی کردن) و ‘beleidigen’ (توهین کردن) تقسیم کردیم، و آنقدر از این تفسیر مطمئن بودیم که نیازی به تایید آن ندیدیم. با توجه به این مثالها خواهید دید که حتی این موارد مبهمتر لغزشهای زبانی را میتوان از طریق همگرایی، «تداخل» متقابل[۶] بین این موارد لغزش، صرفاً ناشی از این واقعیت دانست که در برخی موارد، یک نیت به طور کامل جای نیت دیگر را میگیرد، همانطور که در لغزشهای زبانی که برعکس عمل میکند، در حالی که در موارد دیگر، باید یک نیت را با تحریف یا اصلاح نیت دیگر جبران کرد، به طوری که ساختارهای ترکیبی تولید میشوند که کم و بیش، خودشان معنا دارند.
اکنون به نظر میرسد راز تعداد زیادی از لغزشهای زبان را درک کردهایم. با توجه به این کشف، باید بتوانیم گروههای دیگری را نیز که تا کنون ما را متحیر و گیج کردهاند، درک کنیم. به عنوان مثال، در مورد تحریف نامها، نمیتوانیم فرض کنیم که همواره موضوع رقابت بین دو اسم مشابه، اما متفاوت مطرح است. با این حال، حدس زدنِ نیت ثانویه دشوار نیست. تحریف یک نام اغلب کاملاً جدا از لغزشهای زبان رخ میدهد؛ و به دنبال آن است که به یک نام، صدایی توهینآمیز بدهد، یا آن را شبیه چیزی پست و بیارزش جلوه دهد، و این کار شیوهای (اشتباهی) آشنا است که برای توهین طراحی شده است، و افراد متمدن به زودی یاد میگیرند که آن شیوه را رها کنند، اما در عین حال، تمایلی به ترک آن ندارند. هنوز هم به عنوان «جوک» و شوخی مجاز است، اگرچه به صورت کاملاً ضعیفی باشد. به عنوان نمونهای وقیح و زشت برای تحریف نامها، میتوانم در این روزها [جنگ جهانی اول] به نام پوانکاره[۷] رئیس جمهور فرانسه اشاره کنم که به ‘Schweinskarre’[۸] تغییر یافته است. بنابراین، میتوان پذیرفت که همان نیت توهینآمیز در این لغزشهای زبانی وجود دارد و سعی در یافتن عبارتی برای تحریف یک نام دارد.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.درسگفتار پنجم: رؤیاها (دشواریها و نخستین رویکردها)
- 2.درسگفتار چهارم: لغزشها (نتیجهگیری)
- 3.درسگفتار سوم: لغزشها (ادامه)
- 4.درسگفتار دوم: لغزشها
- 5.درسگفتار اول: پاراپراکسیس