
جنگهای درمانی: انتقام فروید

CBT به عنوان یک درمان ارزان و مؤثر تبدیل به روش درمانی غالب شد و فروید را به زیرزمین محقر روانشناسی فرستاد. اما پژوهشهای جدید این برتری را زیر سؤال بردهاند و نتایج چشمگیری برای روانکاوی فراهم کردهاند. آیا وقت آن است که به روی کاناپه بازگردیم؟
دکتر دیوید پولنز[۱] روانکاوی است که بیمارانش را در طبقهی همکف مطب سادهاش در بخش شرقی بالای منهتن ویزیت میکند. محلهای که از نظر تراکم رواندرمانگر بر روی زمین شاید فقط با بخش غربی بالای همانجا قابلمقایسه باشد. پولنز که موهای کمپشت سفید دارد و در ابتدای دهه ۶۰ زندگیاش است روی یک صندلی دستهدار در آن سر کاناپه مینشیند. بیمارانش روی کاناپه پشت به او میخوابند تا راحتتر به کندوکاو ترسها و فانتزیهای شرمآور خود بپردازند. خیلی از آنها چند بار در هفته گاهی برای چند سال، طبق سنت روانکاوی، پیش او میآیند. پولنز رکورد قابلتوجهی در درمان اضطراب، افسردگی و دیگر اختلالات کودکان و بزرگسالان از طریق گفتگوی بیسانسور و کاملا بدونساختار دارد.
ملاقات با پولنز –همانطور که من پارسال در یک بعدازظهر زمستانی این کار را کردم- شیرجه زدن ناگهانی در واژگان فرویدی «مقاومت»[۲]، «نِوروز»[۳]، «انتقال»[۴] و «انتقال متقابل»[۵] است. او نوعی خنثایی گرم از خود ساطع میکند، طوری که بهراحتی میتوانید تصور کنید که آزاردهندهترین رازهایتان را به او بگویید. او مانند دیگر همقطارانش، خود را کاوشگر دخمههای ناآگاه میداند: رانههای جنسی که پشت آگاهی کمینکردهاند؛ نفرتمان نسبت به کسانی که ادعا میکنیم دوستشان داریم؛ و دیگر حقایق ناخوشایندی که دربارهی خود نمیدانیم و دوست هم نداریم بدانیم.
اما وقتی سخن از درمان و کاهش رنج به میان میآید روایت مشهوری وجود دارد که پولنز و دیگر همقطاران روانکاوش را قاطعانه جای متهمان تاریخ مینشاند. اول از همه، فروید دیگر رسوا شده است. کودکان پسر به مادرشان شهوت ندارند یا نمیترسند که پدرشان اختهشان کند. دختران نوجوان به آلت برادرشان رشک نمیبرند. هیچ اسکن مغزیای تا حالا جای ایگو، سوپرایگو و اید را نشان نداده است. تحمیل هزینههای گزاف به بیمار برای تعمق طولانی در کودکیاش –درحالیکه به هر نوع اعتراضی برچسب «مقاومت» زده میشود که ضرورت روانکاوی بیشتر را ایجاب میکند- بیشتر شبیه به کلاهبرداری است. «احتمالا هیچ چهرهی شاخصی در تاریخ به اندازه فروید تقریبا در همهی چیزهای مهمی که گفته دچار وهم و اشتباه نبوده است». این را تاد دافرسن[۶] فیلسوف، چند سال پیش بهعنوان خلاصهی نظر دانشمند پرآوازه و مورد اجماعِ برندهی جایزهی نوبل، پیتر مداوار[۷] گفت. مداوار در سال ۱۹۷۵ روانکاوی را «حیرتآورترین شیادی فکری قرن بیستم» نامید و در ادامه آن گفت: «روانکاوی در نهایت چیزی شبیه به دایناسور یا زپلین در تاریخ اندیشه است، ساختار عظیمی که از پایه معیوب است و آیندهای ندارد».
بعد از فروید درمانگران در تقلا بودند پایههای تجربی محکمتری برای خود بیابند. در نتیجه ملغمهای از روشهای درمانی جدید پیدا شد. از بین همهی این روشها –ازجمله درمان انسانگرایانه[۸]، درمان بینفردی[۹]، درمان فراشخصی[۱۰]، تحلیل رفتار متقابل[۱۱] و غیره- عموما مورد اجماع همه است که فقط یکی کامیاب بیرون آمد: رفتاردرمانی شناختی یا CBT. رفتاردرمانی شناختی روشی واقعنگر است که بر حال تمرکز دارد نه گذشته؛ به جای رانههای مرموز درونی، تاکیدش بر تنظیم الگوهای فکری مخرب است که منجر به عواطف منفی میشوند. برخلاف مکالمههای پر پیچوخم روانکاوی، CBT به طور معمول تکالیفی ارایه میدهد که در آن بایستی مثلا یک فلوچارت را پرکنید. از این طریق آن دسته افکار خودآیند خودانتقادگر شناسایی میگردند که پس از رویارویی با ناکامیها -مانند توبیخ سر کار یا شنیدن جواب رد بعد از قرار- سراغتان میآید.
CBT به خاطر ارزانی، تمرکز بر بازگرداندن سریع فرد به کار تولیدی، و بنابراین جذابیت شکبرانگیز برای سیاستمداران طرفدار کاهش هزینهها، همیشه منتقدان خود را بهویژه در میان چپها داشته است. اما حتی آنهایی که بهطور ایدئولوژیک با CBT مخالفاند بهندرت منکر این هستند که جواب میدهد. از همان سالهای دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که CBT ظاهر شد پژوهشهای خیلی زیادی از آن حمایت کردهاند؛ بهطوریکه امروزه اصطلاح «درمانهای دارای حمایت تجربی»[۱۲] معمولا صرفا معادلی برای CBT است: تنها روشی که بر پایهی فکتها است. اگر امروزه دنبال درمان در NHS (خدمات ملی سلامت) بروید احتمالا به انتهای کار میرسید بدون اینکه هیچ چیزی شبیه روانکاوی ببینید، بلکه دورههایی کوتاه از جلسات بسیار ساختارمند با درمانگر CBT میگذرانید یا احتمالا روشهایی برای توقف افکار «فاجعهبار» از روی یک پاورپوینت یا بهصورت آنلاین یاد میگیرید.
البته غرولندهای نارضایتی گارد قدیم شکستخوردهی روانکاوها هیچوقت کاملاً قطع نشد. در محور عقاید روانکاوان، اختلافنظر بنیادی دربارهی ماهیت انسان وجود دارد. دربارهی اینکه چرا رنج میکشیم و به چه نحو –اگر امکانش باشد- میتوانیم امیدوار باشیم به آرامش ذهنی برسیم. CBT تجسم دیدگاهی بسیار خاص دربارهی عواطف دردناک است: آنها در ابتدا چیزهایی هستند که باید حذف شوند یا حداقل قابلتحمل شوند. بنابراین وضعیتی مانند افسردگی تا حدی شبیه به تومور سرطانی است. البته مفید است که بدانیم از کجا آمده اما مسئلهی مهمتر خلاص شدن از دست آن است. CBT دقیقاً ادعا نمیکند که رسیدن به خوشبختی آسان است اما آن را نسبتاً ساده میداند. ناراحتی شما ناشی از باورهای غیرمنطقی است و شما این قدرت را دارید که یقهشان را بگیرید و عوضشان کنید.
روانکاوها در مخالفت میگویند که قضیه پیچیدهتر از این حرفها است. اولاً رنجهای روانی را بایستی فهمید نه اینکه حذفشان کرد. از این دیدگاه افسردگی بیشتر شبیه تیر کشیدن شکم است تا تومور سرطانی: چیزی به شما میگوید که باید کشفش کنید (هیچ پزشک عمومی متعهدی صرفاً مسکن تجویز نمیکند و مریض را به خانه نمیفرستد) و خوشبختی (اگر چنین چیزی دستیافتنی باشد) چیزی بسیار تیره و تارتر است. ما بهراستی ذهن خود را نمیشناسیم و غالباً انگیزهای قوی داریم که چیزها به همان روال باقی بماند. زندگی را با لنز روابط آغازین زندگیمان میبینیم گرچه خودمان متوجهش نباشیم؛ چیزهای متناقضی میخواهیم؛ و به سختی و به کندی تغییر میکنیم. ذهن آگاه قلهی کوه یخی است در اقیانوس تیرهی ناآگاه. واقعاً نمیتوان با مراحل ساده، استانداردشده و علمی CBT این اقیانوس را کاوید.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.آیا عقدهی اُدیپ هنوز سنگ بنای روانکاوی است؟
- 2.سیاست در اتاق درمان
- 3.روانکاوی چه چیزی نیست؟
- 4.بارداری آنالیست
- 5.جنگ سرد در سیاست روانکاوی
- 6.روانکاوی و ابطالپذیری
- 7.جنگهای درمانی: انتقام فروید
- 8.نیمهی تاریک میراث فرویدی ما
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان زحمت کش مجله تداعی
بسیار مقاله جالب و خواندنی بود، آنقدر مطلب خواندنی بود که تصمیم گرفتم یک بار دیگر بخوانم چون فکر میکنم یک قسمت هایی از آن را متوجه نشدم.
تشکر ویژه و سپاس فراوان بابت زحمات شما
با سلام بر بزرگواران
ممنون از مقاله خوب و مفید
خداقوت
ممنونم که تولید محتوای با کیفیت انجام میدین برای من بسیار ارزشمند هست
ممنون