skip to Main Content
انتقال­‌متقابل: حوزه‌ی مورد توافق

انتقال­‌متقابل: حوزه‌ی مورد توافق

انتقال­‌متقابل: حوزه‌ی مورد توافق

انتقال­‌متقابل: حوزه‌ی مورد توافق

عنوان اصلی: Countertransference: The Emerging Common Ground
نویسنده: گلن گابارد
انتشار در: نشریه‌ی بین‌المللی روانکاوی
تاریخ انتشار: 1995
تعداد کلمات: 4980 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 29 دقیقه
ترجمه: هدیه عرشیانی

انتقال­‌متقابل[۱]: حوزه جدید مورد توافق

در طی دهه اخیر، ایده روانکاوان پیرو مکاتب نظری مختلف، در مورد مفهوم انتقال­­‌متقابل به­‌هم نزدیک­‌تر شده است. این همگرایی به تکامل دو مفهوم اساسی، یعنی همانندسازی فرافکنانه[۲] و فعلیت[۳] انتقال­‌متقابل مربوط می­‌شود. مفهوم همانندسازی فرافکنانه از یک فانتزی درون­‌روانی[۴] متعلق به بیمار که کلاین برای نخستین بار معرفی کرد، به نوعی تعامل بین‌­فردی (بین بیمار و روانکاو) تکامل یافته است. مفهوم فعلیت انتقال­‌متقابل عمدتاً برای توصیف موقعیت‌­های بالینی­ به­‌کار می­‌رود که در آن واکنش انتقال‌­متقابلِ روانکاو، با تلاش بیمار برای فعلیت بخشیدن به فانتزی انتقالی‌­اش مطابقت داشته باشد. این ایده‌­ها، در کنار آن­چه ساختارگرایان اجتماعی[۵]، نظریه­‌پردازان ارتباطی[۶] و همچنین سندلر با مفهوم­‌سازی خود از «پاسخ­ به نقش‌­گذاری[۷]» ارائه کرده­ است، منجر به فهم انتقال­‌متقابل بعنوان آفرینش مشترک بیمار و روانکاو شده است. البته براساس مکتب نظری مورد حمایت روانکاو، سهم نسبی بیمار و تحلیل­گر متفاوت خواهد بود. بهتر است به این حوزه­‌ی مورد توافق با دید طیفی و مدرج نگاه کنیم، به­‌طوری­که در یک انتهای آن سهم بیشتری به روانکاو داده می­‌شود و در انتهای دیگر بر نقش بیمار تاکید می­‌گردد. اگرچه فعلیت انتقال‌متقابل به­‌طور گسترده بعنوان پدیده‌­ای غیرقابل اجتناب پذیرفته شده، ولی نقش آن در ایجاد تغییرات درون‌­روانی همچنان مورد مناقشه است.

والراشتاین (۱۹۹۰) در پژوهش خود به هدف یافتن حوزه مورد توافق این‌­طور ذکر کرد که سنت­‌های متنوع روانکاوی، بیش از آنکه در تکنیک با هم متفاوت باشند، در تئوری از هم فاصله دارند. از نظر او، توجه سیستمیک به پدیده­‌های هسته­‌ای روانکاوی یعنی انتقال و مقاومت، نشان می­‌دهد که در شرایط بالینی فارغ از تئوری نظری بکار گرفته شده، شباهت این دو بیش از تفاوت آن­هاست. در این مقاله نشان خواهم داد که انتقال­‌متقابل حوزه جدیدی است که توافق بر سر مفهوم آن، در نوشته‌­های اخیر روانکاوی به چشم می‌­خورد.

آبند (۱۹۸۹)  تصریح می­‌کند که مهم بودن انتقال­‌متقابل روانکاو به عنوان منبع اطلاعاتی برای فهمیدن بیمار، در حال حاضر به­‌طور گسترده پذیرفته شده است. همچنین به موازات با آن، اشتراکات کلاینی‌­های معاصر و ایگو سایکالجیست‌­های کلاسیک، نیز به­‌تدریج افزایش یافته است (ریچاردز و ریچاردز).

این تفاهم بین روانکاوان دو سوی اقیانوس اطلس، با تم مورد توافق دیگر در نوشته‌­های روانکاوی معاصر همراه بوده است. هافمن (۱۹۹۴) در یادداشت­‌های خود به تعداد زیادی از گزارش­‌های اخیر اشاره کرده که در آن روانکاو به نوعی از روش­‌های سنتی یا پذیرفته­ شده‌­تر منحرف شده یا به قول هافمن «کتاب را دور انداخته» است. او معتقد است، ورود سوژگی خودانگیز روانکاو در فرآیند تحلیل علت این پدیده بوده است. با نگاه جامع‌­تر به موضوع مشخص می­‌شود که این ایده که روانکاو از طریق سلسله­ فعلیت­‌های مستمر به درون دنیای بیمار کشیده می­‌شود و از جایگاه سنتی روانکاو و لوح سفید بودن خارج می­‌گردد، روز به روز پذیرش بیشتری می‌یابد. بررسی ارتباط دو مفهوم همانندسازی فرافکنانه و فعلیت انتقال­‌متقابل کمک می­‌کند مسیر تکامل این حوزه مورد توافق روانکاوی معاصر که بخشی از آن واقعیت روانشناختی روانکاو را در بر می­‌گیرد، بهتر ردیابی کنیم.

مفهوم همانندسازی فرافکنانه:

در پنجاه سال اخیر، ارتباط بین مفاهیم همانندسازی فرافکنانه و انتقا‌ل­متقابل، تکامل قابل توجهی پیدا کرده است. اگرچه ابداع واژه همانندسازی فرافکنانه به­درستی به ملانی کلاین نسبت داده شده، ولی نوشته­‌های او پیرامون این موضوع نسبتاً پراکنده و مبهم است. این واژه نخستین بار در مقاله او با عنوان «یادداشت‌هایی پیرامون مکانیسم‌­های اسکیزوئید» ظاهر شد که البته در آن نقش یک مبحث جانبی و کم اهمیت را داشت. کلاین در آن مقاله، همانندسازی فرافکنانه را بعنوان یکی از مکانیسم­‌های دفاعی متعددی که فرد در وضعیت پارانوئید-اسکیزوئید به‌­کار می­‌برد، معرفی کرده بود. به این معنا که نوزاد در تلاشی برای کنترل و تصاحب مادر، «بخش­‌های بد» از ایگوی خود را به درون بدن او بیرون می­‌اندازد.

به این ترتیب روانکاوان بریتانیایی پیرو کلاین، همانندسازی فرافکنانه را به­‌صورت نوعی فانتزی درون­‌روانی مفهوم‌­سازی می­‌کنند (سگال ۱۹۶۴ و اسپیلیوس ۱۹۹۲). برخی صاحب‌نظران معاصر آمریکایی (آگدن ۱۹۷۹ و شارف ۱۹۹۲) در زمینه همانندسازی فرافکنانه، به پاورقی کلاین در یکی از مقالاتش اشاره کرده­‌اند که درآن تاکید بر فرافکنی محتوای بد به درون بدن مادر است و نه به روی او. این تلاش کلاین برای ابهام­‌زدایی، می‌­تواند اشاره‌­ای به جنبه­‌ی بین‌­فردیِ فرآیند همانندسازی فرافکنانه باشد. این دیدگاه در مقاله بعدی او یعنی «پیرامون همانندسازی» (۱۹۵۵) تقویت می­‌شود. آگدن (۱۹۹۴) به رمان «اگر من جای تو بودم» نوشته جولین گرین که محور اصلی مقاله کلاین است اشاره می‌­کند که در آن فردی که مورد فرافکنی قرار گرفته در نتیجه فرآیند به­ وضوح دگرگون می­شود.

برخلاف نظر آگدن، اسپیلیوس (۱۹۹۲) چنین برداشتی از مقاله ندارد. به عقیده او، کلاین تغییر در اُبژه بیرونی را از اجزای ضروری همانندسازی فرافکنانه نمی­داند. به اعتقاد او، جایی که روانکاو تحت تاثیر رفتار بیمار قرار می‌­گیرد، درواقع بازتابی از همان انتقال­‌متقابل در معنای محدود فرویدی است و نشان­ می­‌دهد روانکاو به آنالیز بیشتری نیاز دارد.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقاله‌ی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست است دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات انتقال
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×Close search
Search
×