یادگیری از تجربه | مفاهیم نظری روانکاوی ویلفرد بیون
یادگیری از تجربه
یادگیری از تجربه، نخستین تلاش عمدهی ویلفرد بیون در حوزهی فراروانشناسی و معرفتشناسی بود. او در این اثر، شروع به تعیین نحوهی کارکرد ذهن عادی و ذهن سایکوتیک کرد. او برای انجام مأموریت خود، ایدههای معینی را به عنوان ابزارهای درک تعریف میکند. «عامل[۱]» را به مثابه فعالیتی ذهنی تعریف میکند که همراه با عوامل دیگر، زیرمجموعهای از یک «کارکرد[۲]» است. او ادعا میکند: «عوامل نه به طور مستقیم، بلکه از مشاهدهی کارکردها استنتاج میشوند».
کارکرد خاصی که او در این اثر روشن میسازد، و در سراسر آثار بعدی خود مورد شرح و بسط قرار میدهد، کارکرد آلفا است، که چنین نامگذاری شده تا از آن در برابر آلودگی به سایهروشنی از پیشبرداشتها و سایر تداعیها محافظت کند. او در مسیر پروراندن ایدههای خود در مورد نحوهی کار توابع آلفا، ایدهای را میافزاید که از فروید (1911b) وام گرفته است: «کارکرد خاصی ایجاد شد که باید دنیای خارج را به صورت دورهای جستجو میکرد، تا در صورتی که نیاز درونی مبرمی به وجود آید، دادههای حسی بتوانند از پیش آشنا باشند؛ یعنی کارکرد توجه» (ص. ۲۲۰). «فروید تحقیقات خود را در مورد توجه خیلی دور نبرد، اما این واژه، چنانکه او مورد استفاده قرار میدهد، معنایی دارد که به عنوان یک عامل در کارکرد آلفا بررسی خواهم کرد».
بدینترتیب، توجه -و بعداً نشانگذاری، پرسشگری و کنش- به عوامل در کارکرد آلفا تبدیل شدند. و بعدها به اجزای محور افقی شبکهی او بدل گشتند.
بیون مکرراً به دو اصل کارکرد ذهنی فروید، یعنی اصل لذت و اصل واقعیت، بازمیگردد و ظاهراً استدلال میکند که تمایز میان آنها به عنوان فرایندهای اولیه و ثانویه از منظر ارگان حسی توجه که آنها را درک میکند، مصنوعی است. در نتیجه، او کارکرد آلفا را به عنوان ارگان حسی توجه برای هر اصل تعریف میکند. سپس عوامل عناصر بتا را معرفی میکند، یعنی ادراکات حسی پردازش نشدهای که به فعالیت کارکرد آلفا نیاز دارند تا آنها را به عناصر آلفای مناسب برای پردازش ذهنی در حافظه، عناصر رویا و افکار تبدیل کند. او از تجربیات خود با بیماران سایکوتیک به این ایده رسید: «تلاش برای گریز از تجربهی تماس با ابژههای زنده توسط نابودی کارکرد آلفا، شخصیت را از برقراری رابطه با هر جنبهای از خودش که مشابه با یک ماشین خودکار نیست عاجز میسازد. برای هر فعالیتی که جای تفکر را میگیرد فقط عناصر بتا در دسترس هستند، و عناصر بتا فقط برای تخلیه مناسبند؛ شاید از طریق عاملیت همانندسازی فرافکنانه» (۱۹۶۲، ص. ۱۳).
بیون به منظور توضیح انگیزه برای طلب یادگیری از تجربه، به پیوند K (Know) همان منزلتی را میدهد -اگر نه بیشتر- که به پیوندهای L (Love) و H (Hate). او آشکارا سهگانهای را از رانههای غریزی فروید و غریزهی معرفتشناختی کلاین میسازد، و آنها را از رانههای غریزی به پیوندهای سوژه-ابژه تبدیل میکند، که K نقش رهبری آنها را بر عهده دارد.
بر این اساس، او در مورد نیاز به همبستگی نمونهها از تمام ارگانهای حسی به عنوان یک شکل از «عقل سلیم»، علاوه بر «ارگانهای حسی» هم «خود» و هم «دیگری» (تحلیلگر) به عنوان «عقیدهی ثانی»، بحث میکند. هنگامی که این همبستگیها صورت میپذیرند، انتزاع از آنها و «اشاعه» (اجازه به خودش تا آنها را بداند و بر مبنای آنها عمل کند) امکانپذیر میگردد. کارکرد مکمل آگاهی و ناهشیار به عنوان ارگانهای حسی، در قطعهی ذیل از همیشه واضحتر است:
نظریهی آگاهی ضعیف است نه کاذب، چرا که با اصلاح آن به این نکته میرسیم که آگاهی و ناهشیار بدینترتیب دائماً با هم تولید میشوند تا طوری عمل کنند که انگار دوقطبی و بنابراین قادر به همبستگی و ملاحظهی نفس هستند… به این دلایل و سایر دلایلی که ناشی از تجربهی بالینی روانکاوی آن دسته از بیمارانی هستند که بخش سایکوتیک از شخصیت، ایجاد مزاحمت میکند، نظریهی فرآیندهای اولیه و ثانویه را غیر رضایتبخش میدانم. این نظریه ضعیف است زیرا نیاز دارد دو سیستم را فرض بگیرد، درحالی که در نظریهی من از کارکرد آلفا، تجربهی هیجانی به عناصر آلفا تبدیل میشود تا افکار رویا، اندیشهی بیداری ناهشیار و ذخیره در حافظه (خاطره) را ممکن سازند. من ظهور عناصر بتا، ابژههای عجیب در ارتباط نزدیک با آنها، و اختلالات جدی را که معمولاً با مزاحمت بیش از حد عناصر سایکوتیک شخصیت همراه میشوند به شکست کارکرد آلفا نسبت میدهم. |
بنابراین بییان این ایده را میپروراند که کارکرد آلفا موجب به وجود آمدن انتزاع و تفاهیم تصاعدی میشود که سوژه از طریق انتزاعات قادر به کسب آنها میشود: «گزارهی انضمامی ممکن است این باشد: پستان وجود دارد، که میتوان برای ارضای گرسنگی او بر آن اتکا کرد؛ انتزاع از این، ممکن است بدینگونه باشد: چیزی وجود دارد که میتواند چیزی را که او میخواهد، در زمانی که او میخواهد، به او بدهد و میدهد».
بیون بعداً انگارهی واقعیت گزینششده را در نظر میگیرد. او بیان میکند که واقعیت گزینششده با ابژههای چشمانداز پارانوئید-اسکیزوئید مطابقت دارد، و بدینوسیله آغاز افسردگی را با عضویت در شماری از نظامهای استنتاجی امکانپذیر میسازد. او در ادامه اظهار میکند: «رابطهی میان مادر و نوزاد که توسط ملانی کلاین به مثابه همانندسازی فرافکنانه توصیف میشود، درونی میگردد تا ساز و برگی را برای تنظیم یک پیشبرداشت با دادههای حسی فهم متناسب، شکل دهد. این ساز و برگ را این مدل بازنمایی میکند: لقاح پیشبرداشت با دریافت حسی برای تولید یک برداشت. این مدل به نوبهی خود توسط ♂ ♀ بازنمایی میشود… تکرار لقاح پیشبرداشت و دادههای حسی، که به انتزاع همزیست میانجامد، موجب رشد در ♂ ♀ میشود. یعنی قابلیت هضم ادراکات حسی، همراه با قابلیت هشیاری از دادههای حسی رشد مییابد».
سرانجام، بیون به پیوند K بازمیگردد، و در پرتوی تجربیاتش با بیماران سایکوتیک، آن را در تقابل با پیوند –K قرار میدهد، که دادههای حسی را برای ممانعت از رشد تفاهیم، عاری از معنا میسازد.
اشاره: ما میدانیم که این مفاهیم برای برخی از شما دانشپژوهان گیجکننده خواهد بود. بخشی از این گیجکنندگی مربوط به دشواری مفاهیم نظری بیون است، بخشی دیگر مربوط است به ناآشنایی واژههایی که بیون برای تفهیم نظریهاش استفاده میکند. حوصله کنید، هرچه بیشتر با نظریه آشنا شوید، طبعاً از دشواری آن کاسته میشود. اگر یکجایی را به طور کلی نفهمیدید کامنت کنید تا گفتگو کنیم. |
این مقاله با عنوان «Learn from experience» در encyclopedia منتشر شده و در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۹۸ توسط تیم ترجمه تداعی ترجمه شده و در وبسایت تداعی منتشر شده است. |
[۱] factor
[۲] function
- 1.مروری بر دینامیکهای گروهی | ویلفرد بیون
- 2.پیشگفتاری بر چاپ جدید کتاب یادگیری از تجربه نوشتهٔ ویلفرد بیون
- 3.یادگیری از تجربه | ویلفرد بیون
- 4.شبکه | ویلفرد بیون
- 5.در باب تکبر | ویلفرد بیون
- 6.همزاد خیالی
- 7.تمایز بین شخصیتهای سایکوتیک و غیرسایکوتیک
- 8.یادداشتهایی در باب حافظه و میل
- 9.حملات بر پیوند | ویلفرد بیون
- 10.روابط سهگانه | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 11.پیوندهای عشق، نفرت و دانش | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 12.حمله به پیوندها | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 13.ظرف و مظروف | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 14.یادگیری از تجربه | مفاهیم نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 15.تابع آلفا | مفاهیم نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 16.ویلفرد بیون کیست؟
- 17.نظریهی رویاهای بیون
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام، لطفا اسامی رو به صورت لاتین هم بنویسید که خواندن درستش رو بدونیم.
biven? bion?
بله حتماً
Wilfred Ruprecht Bion
با سلام و سپاس
لطفا قسمتهایی که در کادر امده رو بگید از کدام نوشته بیون است.
سلام
برای نوشتن این مطلب ما از «دیکشنری جامع روانکاوی» استفاده کردهایم ولی منبع اصلی مطالب کتاب «Learning from Experience» بیون است.