پیوندهای عشق، نفرت و دانش | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
پیوندهای عشق، نفرت، دانش (پیوندهای L/H/K)
ویلفرد بیون[۱] در دههی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مفهوم پیوند را در خلال سه اثر که در این دوره به چاپ رسیدند، پروراند: یادگیری از تجربه (۱۹۶۲)؛ عناصر تحلیل روان (۱۹۶۳)؛ و استحالهها (۱۹۶۵). در این کتابها او سه نوع پیوند را توصیف کرد: پیوندهای عشق (Love)، پیوندهای نفرت (Hate) و پیوندهای دانش (Know)؛ مدلی که به این ترتیب از مدل فرویدی رانههای جنسی عشق (با کارکرد وحدتبخش آنها) و رانههای جنسی نفرت (با کارکرد تقسیمکنندهی آنها) فراتر میرفت.
این مفاهیم به ویژه در فصول ۱۴ و ۲۷ یادگیری از تجربه، و فصل ۶ استحالهها، بسط و گسترش یافتند.
بیون میگوید:
«به نظر میرسد احساساتی که تحت اسامی «عشق» و «نفرت» میشناسیم گزینههایی بدیهی باشند، اگر معیار را «هیجان اساسی» در نظر بگیریم. حسادت و قدردانی، افسردگی، احساس گناه، اضطراب، همگی جایگاهی برجسته در نظریات روانکاوی اشغال کردهاند و میکنند، و به نظر میرسد که همراه با سکس، گزینههایی باشند که در کنار عشق و نفرت قرار میگیرند. در واقع من سه عامل را ترجیح میدهم، که در ذات پیوند میان ابژههایی که تصور میشود در رابطه با یکدیگر باشند قلمداد میکنم. تجربهای هیجانی را نمیتوان در منفک از یک رابطه به تصور درآورد. روابط اساسی که من فرض میکنم عبارتند از: ۱) X عاشق Y است؛ ۲) X از Y نفرت دارد؛ و ۳) X با Y آشنا است» (۱۹۶۲، ص. ۴۲-۴۳).
در واقعیت، به گفتهی کلئوپاترا آتاناسیو[۲]: «ویلفرد بیون نه تنها شکلگیری پیوندها را در تضاد با هر آنچه آنها را از هم میگسلد قرار میدهد؛ بلکه آنها را در تقابل با نوع دیگری از اتحاد نیز میداند، یعنی تجمع، شکلگیری گروه به معنای دقیق کلمه». او اضافه میکند: «عناصر اساسی یک شخص را میتوان از طریق مداخلهی شخص دیگری دگرگون ساخت. این مواجهه به اصلاح در شیوهی پیوند عناصر (روانی) با همدیگر منجر میشود: به جای شکلگیری تجمعات، آنها نوعی از پیوندهای راستین را تشکیل خواهند داد تا پردهی آهنین که فعلا مادهای منعطفتر را میپوشاند، جای آن را بگیرد، و قادر به گذر از یک سوی مانع (تماس) به سوی دیگر است» (۱۹۹۷).
به عبارت دیگر، پیوندها به صورت پویا در قلب رابطهی متقابل ابتدایی شکل میگیرند. بر آن اساس، ویلفرد بیون سه پیوند عشق، نفرت و دانش را توصیف میکند، و این پیوندها را به ابزارهای کارآمدی تبدیل میکند که درک آسان محتوای یک جلسه را میسر میسازند: «معنا تابعی از عشق به خود، نفرت به خود یا دانش از خود است» (۱۹۶۵، ص. ۷۳).
بنابراین بیون بر اساس جستجوی «کلید» برای درک جلسه، و تأمل بر نظریهی تفسیر، ماهیت این سه نوع پیوند را شفافسازی و تعمیق میکند. او بر این واقعیت که در نگاه او بنیادین است پا میفشارد که هیچ دانشی از ابژه وجود ندارد که در وهلهی نخست دارای ریشههای عمیقی در پیوندهای هیجانی نداشته نباشد. کشف ابژه اساساً با احساس پیش میرود، که فینفسه از پیش نوعی مواجه با ابژه و دانش از آن است؛ ایدهای که دونالد ملتزر[۳] بعداً از طریق مفهوم «تضاد ایستا»ی خود پروراند. برای بیون، در واقع تمام تجربهی هیجانی یک پیوند است، زیرا یک «خود» و ابژه را در حضور یکدیگر قرار میدهد.
پیوندهای L، H، و K، مناسب با حیات و جداییناپذیر از مکانیسم همانندسازی فرافکنانه هستند. به خاطر داشته باشید که برای ملانی کلاین، ابژهی فرافکنی نه تنها ماده برای دفع هر چیزی است که در خود شخص نامطلوب گشته است، بلکه در واقع به رابطهای راستین با خود فرد فقط بر مبنای بیان خارجی یک پیوند درونی وارد میشود. ابژه بدینترتیب در ارتباط مستقیم با نوع پیوندی که سوژه با ابژههای درونی خود برقرار میکند ،خودش را مایهگذاری شده با یک پیوند عشق، نفرت یا دانش مییابد.
در نهایت، بیون روابط برابر اما منفی را برای هر یک از سه پیوند توصیف میکند: -L، -H و –K. مشخص میشود که:
–L همارز با H نیست («دوست نداشتن» به معنای «نفرت ورزیدن» نیست)
-H برابر با L نیست («عدم نفرت» به معنای «عشق» نیست)
و –k، یا تمایل به سوءتفاهم، گاهیاوقات برتر از تفاهم است.
«رابطهی k با –K را میتوان در این گفته خلاصه کرد که در K، جزئیسازی و انضمامیسازی امر انتزاعی و کلی امکانپذیر است، اما در K- نیست، زیرا احساس میشود که امور انتزاعی و کلی، تا جایی که وجود دارند، به اشیای فینفسه تبدیل میشوند» (۱۹۶۲، ص. ۹۸).
تصور میشود که پیوندهای K و –K در اسلوب خود، گواه بر تأثیر کانت بر بیون در مفهوم شیء فینفسه هستند.
این مقاله با عنوان «The links between love, hate and knowledge» در encyclopedia منتشر شده و در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ توسط تیم ترجمه تداعی ترجمه شده و در وبسایت تداعی منتشر شده است. |
[۱] Wilfred Ruprecht Bion
[۲] Cléopatre Athanassiou
[۳] Donald Meltzer
- 1.مروری بر دینامیکهای گروهی | ویلفرد بیون
- 2.پیشگفتاری بر چاپ جدید کتاب یادگیری از تجربه نوشتهٔ ویلفرد بیون
- 3.یادگیری از تجربه | ویلفرد بیون
- 4.شبکه | ویلفرد بیون
- 5.در باب تکبر | ویلفرد بیون
- 6.همزاد خیالی
- 7.تمایز بین شخصیتهای سایکوتیک و غیرسایکوتیک
- 8.یادداشتهایی در باب حافظه و میل
- 9.حملات بر پیوند | ویلفرد بیون
- 10.روابط سهگانه | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 11.پیوندهای عشق، نفرت و دانش | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 12.حمله به پیوندها | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 13.ظرف و مظروف | مبانی نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 14.یادگیری از تجربه | مفاهیم نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 15.تابع آلفا | مفاهیم نظری روانکاوی ویلفرد بیون
- 16.ویلفرد بیون کیست؟
- 17.نظریهی رویاهای بیون