skip to Main Content
رشد هیجانی اولیه

رشد هیجانی اولیه

رشد هیجانی اولیه

رشد هیجانی اولیه

عنوان اصلی: primitive emotional development
نویسنده: دونالد وینیکات
انتشار در: Psychoanalytic Quarterly
تاریخ انتشار: 1945
تعداد کلمات: 5000 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 29 دقیقه
ترجمه: مانا علوی

رشد هیجانی اولیه

در نگاه اول، عنوان مقاله مشخص می‌کند که موضوع بسیار وسیعی را انتخاب کرده‌ام. تنها کاری که می‌توانم انجام دهم بیان شرحی مقدماتی است گویی مقدمۀ کتابی را می‌نویسم.

در ابتدا نمی‌خواهم ایده‌ام را به لحاظ تاریخی بررسی کنم یا پیشرفت آن را از منظر دیگران نشان دهم، چراکه ذهن من به این شکل کار نمی‌کند. اتفاقی که می‌افتد این است که چیزهای مختلفی که اینجا و آنجا می‌شنوم کنار هم جمع می‌کنم، به تجربۀ بالینی خودم تکیه می‌کنم و نظریاتم را شکل می‌دهم و در آخر مشتاق این می‌شوم که ببینم چه‌چیز را از کجا برداشته‌ام. شاید این روش به اندازۀ روش‌های دیگر خوب باشد.

دربارۀ رشد هیجانی اولیه چیزهای زیادی وجود دارد که حداقل من آن را نمی‌دانم یا به‌درستی درک نکرده‌ام، و می‌توان به‌راحتی ادعا کرد که این بحث به پنج یا ده سال پیش برمی‌گردد. این حقیقت وجود دارد که کج‌فهمی‌ها دربارۀ رشد هیجانی دائماً در نشست‌های انجمن‌های علمی تکرار می‌شوند، و شاید با فهم کافی دربارۀ عواطف اولیه‌مان بتوانیم مانع از این کج‌فهمی‌ها شویم.

در ابتدا علاقه به بیماران کودک و نوزاد باعث شد تا تصمیم گیرم به بررسی سایکوز در روانکاوی بپردازم. تا کنون حدود دوازده بیمار سایکوتیک بزرگسال داشته‌ام و نیمی از آن‌ها تحلیل شدند. این اتفاق هنگام جنگ رخ داده بود و می‌توانم بگویم من به‌سختی متوجه حمله‌های ناگهانی بودم، تمام مدت درگیر تحلیل بیماران سایکوتیک می‌شدم، بیمارانی که به‌طرز دیوانه‌وار و ناخوشایندی نسبت به بمب، زمین‌لرزه و سیل بی‌توجه بودند.

در نتیجۀ این کار، با تئوری‌های فعلی ارتباط و همسویی زیادی داشتم و شاید این مقاله مقدمه‌ای بر این کار بود.

با شنیدن آنچه می‌گویم و نقد آن، به من کمک می‌کنید تا قدم بعدی خود را بردارم، که مطالعۀ ایده‌هایم چه در کار بالینی و چه در نوشته‌های منتشرشدۀ روانکاوی را شامل می‌شود. در حقیقت توجه به مطالب بالینیِ مستخرج از این مقاله کار دشواری است، بااین‌حال امیدوارم نگاه گذرایی کرده باشم تا زمانی به بحث مفصل در این‌باره بپردازیم.

اول باید مسیر را آمادۀ حرکت کنم. در ابتدا می‌خواهم انواع مختلف روانکاوی را توصیف کنم. می‌توان بیماری را با شرح ارتباطش با دیگران، همراه با فانتزی‌های هشیار و ناهشیار که روابط را برای افراد غنی و پیچیده می‌کند، تحلیل کرد. این شکل اصلی روانکاوی است. در دو دهۀ گذشته علاقۀ ما به فانتزی و فانتزی بیمار دربارۀ سازمان درونی‌اش و همچنین اهمیت منشاء آن در تجربیات غریزی، بیشتر شده. علاوه بر این مشخص شده که در مواردی فانتزی بیمار دربارۀ سازمان درونی خودش اهمیت بسیاری دارد، بنابراین شناسایی افسردگی و دفاع‌هایی که در مقابل آن وجود دارند، نمی‌تواند تنها بر پایۀ بررسی روابط بیمار با افراد حقیقی و فانتزی‌اش دربارۀ آن‌ها انجام شود. این تاکید تازه بر فانتزی بیمار در رابطه با خودش بستری برای تحلیل خود‌بیمارانگاری[۱] مهیا کرد، که فانتزی بیمار دربارۀ دنیای درونی خودش، شامل فانتزی‌ای می‌شود که درون بدن خودش جای می‌گیرد. در تحلیل برای ما این امکان فراهم شد که تغییرات کیفی در دنیای درونی فرد را به تجربیات غریزی او مربوط کنیم. کیفیت این تجربیات غریزی به ویژگی‌های خوب و بد آنچه در درون است برمی‌گرد، و همچنین به وجود آن‌ها.

این اتفاق پیشرفتی در روانکاوی بود؛ و شامل درک جدیدی می‌شد و نه تکنیک جدیدی. این امر منجر به مطالعه و تحلیل روابط اولیه شد، و این چیزی است که در این مقاله می‌خواهم آن را مطرح کنم. هرگز وجود شکل ابتدایی رابطه با اُبژه مورد تردید نبوده.

من این را مطرح کردم که در گسترش تحلیل لزومی به تغییر در تکنیک فروید برای مقابله با افسردگی و خودبیمارانگاری نیست. همچنین تجربه به من نشان داده که همین تکنیک می‌تواند ما را به سمت عناصر ابتدایی‌تر ببرد، البته به شرط آن‌که تغییر در ماهیت انتقال را در نظر داشته باشیم.

بیماری که در روابط بیرونی دچار دوسوگرایی است، فانتزی‌اش در تحلیل دربارۀ روانکاو و عملکرد او متفاوت از شخصی است که دچار افسردگی است. پیش از این تصور می‌شد عدم عشق در روانکاو نسبت به بیمار و نفرت، خود را به صورت چیزهای نفرت‌انگیز نشان می‌دهد. بیمار افسرده روانکاو را این‌طور درک می‌کند که کار روانکاو تلاشی است برای مقابه با افسردگی خودش (افسردگی روانکاو)، یا باید گفت احساس گناه و سوگواری نتیجۀ عناصر مخرب خود اوست (روانکاو). برای توضیحات بیشتر در این راستا باید بگویم، بیمار که برای احساسات اولیه‌اش تقاضای کمک می‌کند و به خاطر رابطۀ افسرده‌وار اولیه با اُبژه نیاز دارد تا بتواند ثبات و تقارن نفرت و عشق را در روانکاو ببیند. در چنین مواردی پایان وقت، پایان تحلیل، قوانین و مقررات و همۀ این‌ها تجلی نفرت‌اند، همان‌طور که تفسیر خوب تجلی عشق است و نمادی از غذا و مراقبت خوب. این موضوع به شکلی سودمند به بسیاری از مواقع بسط می‌یابد.

پیش از این‌که به توصیف تحولات هیجانی اولیه بپردازم، باید این نکته را روشن کنم که تحلیل روابط اولیه ممکن نیست، مگر به عنوان تحلیل افسردگی. این شکل از روابط اولیه که در کودکان و بزرگسالان ظاهر می‌شوند، نادیده گرفتن مشکلات ناشی از مراحل بعد است که پیش از این روانکاوی کلاسیک آن را بازگشت به نقطۀ شروع می‌دانست. این درست است که دانشجویان روانکاوی در ابتدا مقابله با دوسوگرایی در روابط درونی و بیرونی همراه با سرکوب ساده را یاد می‌گیرند و با پیشرفت در تحلیل، فانتزی بیمار دربارۀ شخصیت درونی و بیرونی‌اش و طیف وسیعی از دفاع‌ها در برابر افسردگی، از جمله منشاء عناصر آزارگر. روانکاو می‌تواند این موارد آخر را در هر تحلیلی پیدا کند، اما مقابله با روابط افسرده‌وار بی‌فایده است مگر این‌که برای تحلیل دوسوگرایی آمادگی داشته باشد. به این ترتیب درست است که بگوییم تحلیل روابط-پیش از افسردگی اولیه و همچنین تفسیر آنچه در انتقال به چشم می‌خورد بی‌فایده و خطرناک است، مگر این‌که روانکاو کاملاً آماده باشد تا با موضع افسرده‌وار، دفاع‌های علیه افسردگی، و عقاید آزارگرانه که با پیشرفت بیمار در تفاسیر به وجود می‌آید، مقابله کند.

در شش ماه تغییری در نوزاد اتفاق می‌افتد که راحت‌تر می‌توانیم آن را به اصطلاح رشد هیجانی که برای انسان به‌کار برده می‌شود، نسبت دهیم. آنا فروید این مسئله را مطرح کرد و بر آن تاکید داشت که نوزاد کوچک به دنبال مواظبت خاصی است تا فرد خاصی. بالبی اخیراً اظهار داشته که نوزادان پیش از شش ماهگی فردیت ندارند، بنابراین جدایی از مادرشان به اندازۀ بعد از شش ماهگی روی آن‌ها تاثیری نمی‌گذارد. من خودم پیش از این گفته‌ام که نوزادان در شش ماهگی به چیزی دست پیدا می‌کنند، نوزاد در پنج ماهگی به چیزی چنگ می‌زند و آن را در دهانش می‌گذارد و بیشتر نوزادان در شش ماهگی با پرت کردن اُبژه‌ به عنوان بخشی از بازی خود، آن را دنبال می‌کنند.

در مشخص کردن پنج تا شش ماه نیازی نیست خیلی دقیق باشیم. اگر نوزادی از سه ماه یا دو ماه یا حتی کمتر به مرحلۀ رشدی برسد، که در توصیف کلی راحت‌تر این است که در پنج ماهگی قرار گیرد، مشکلی ایجاد نمی‌کند.

به  نظرم مرحله‌ای که توصیف می‌کنیم و فکر می‌کنم دیگران این توصیف را می‌پذیرند، بسیار مهم است. کودک در پنج ماهگی توانایی این را پیدا می‌کند که به چیزیی که می‌بیند چنگ بزند و سپس می‌تواند آن را در دهان خود بگذارد و این اتفاقی در راستای رشد جسمانی است. کودک پیش از این نمی‌تواند این کار را انجام دهد. (البته ممکن است خواسته باشد که این کار را انجام دهد. بین توانایی و آرزو هیچ برابری‌ای وجود ندارد، و می‌دانیم که بسیاری از پیشرفت‌های جسمی مثل توانایی راه رفتن، نگه داشته می‌شوند تا رشد هیجانی باعث رهایی دستاور جسمی شود. به همان اندازه که جنبۀ جسمی اهمیت دارد، جنبۀ هیجانی هم مهم است.) می‌توانیم بگوییم که در این مرحله کودک قادر به نشان دادن این مسئله است که می‌تواند‌ درک کند که درونی دارد، و این‌که چیزها از بیرون می‌آیند. او نشان می‌دهد که درک می‌کند او با آنچه درون اوست ارزشمند است (چه از لحاظ جسمی و چه روانی). علاوه بر این، به نظر می‌رسد که او می‌داند وقتی چیزی را که می‌خواهد و به دست می‌آورد، می‌تواند از دست بدهد. همۀ این‌ها نشان‌دهندۀ پیشرفت چشمگیری است. در ابتدا کودک گاه‌به‌گاه به این وضعیت می‌رسد، و با تجربۀ اضطراب همۀ این پیشرفت‌ها به حالت قبل بازمی‌گردد و از بین می‌رود.

نتیجۀ امر این است که کودک فرض می‌کند مادر هم درونی دارد که می‌تواند غنی باشد یا ضعیف، خوب باشد یا بد، مرتب باشد یا درهم. بنایراین نگرانی او برای سلامت روانی و روحی مادر شروع می‌شود. در مواردی بسیاری نوزادان در شش ماهگی به عنوان یک فرد کامل ارتباط برقرار می‌کنند. زمانی انسان حس می‌کند که فرد منسجمی است و با فرد دیگری در ارتباط است، که پیش از این در مسیر رشد اولیه راه طولانی‌ای را طی کرده باشد.

وظیفۀ ما این است که احساس و شخصیت نوزاد را پیش از این مرحله، که پنج یا شش ماهگی درنظر می‌گیریم و ممکن است دیرتر یا زودتر به آن برسیم، بررسی کنیم.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقاله‌ی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست است دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات دانلد وینیکات
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×Close search
Search
×