فرآیند تفسیریِ رواندرمانیِ روانکاوانه در پاتولوژی شخصیت مرزی | اُتو کرنبرگ
فرآیند تفسیریِ رواندرمانیِ روانکاوانه در پاتولوژی شخصیت مرزی
در حالی که همهی بیماران عملکردِ روانشناختیشان را در مناطق متعارض، به خصوص در حین فرآیند انتقالِ واپسرو[۱]، به طور ملموستری بروز میدهند، این مقوله در درمان بیمارانی که دارای پاتولوژی حاد شخصیت هستند به شکل چالشِ بالینیِ منحصر به فردی نمایان میشود. در رواندرمانی روانکاوانهی بیمارانِ مبتلا به پاتولوژی حاد شخصیت به طورعام، و مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور خاص، فرآیند تفسیری عملکردهای متعددی را پوشش میدهد. این فرآیند شامل مجموعهای از گامها و مراحلی است که بیمار را در حین فرآیند انتقال از یک تجربهی تکین و خامدستانه، که بر سوژگی چیره میشود و آن را احاطه میکند، دور نگاه میدارد و او را به سوی بازنمودهایی دقیق، پیچیده، ثابت و یکپارچه از روانکاو سوق میدهد که در دنیای درون بیمار میتواند احساسات و عواطفاش را در ارتباط با روانکاو برانگیزاند.
متخصصانِ بالینی از دیدگاه نظری خاطر نشان کردهاند که هنگام درمان بیمارانی که شدیداً دچار آسیبشناسی شخصیت هستند، اغلبْ ماهیتِ تجربهی بیمار از پدیدهی انتقال، کار این متخصصان را در به کارگیریِ تفسیرهای رایج از این فرآیند دشوار میسازد ( آبند، پوردر و ویلیک ۱۹۶۸؛ بالینت ۱۹۷۹؛برومبرگ ۱۹۹۸؛ فوناگی ۱۹۹۱؛ جوزف ۱۹۸۵؛ کرنبرگ ۲۰۰۴؛ اگدن ۱۹۸۸؛ اشتاینر ۱۹۹۳). در حالی که همهی بیماران عملکردِ روانشناختیشان را در مناطق متعارض، به خصوص در حین انتقالِ واپسرو، به طور ملموستری بروز میدهند، این مقوله در درمان بیمارانی که دارای آسیبشناسی شخصیت هستند به شکل چالشِ بالینیِ منحصر به فردی نمایان میشود. ما در این مقاله بر ماهیت و عملکرد فرآیند تفسیر در درمان بیماران مبتلا به پاتولوژی شدید شخصیت به طور کل، و در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور خاص تمرکز میکنیم.
طبیعت محدود، بسته و انباشته شده از عواطف در تجربهی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در حین فرآیند انتقال، با تمایل به بروزِ حالاتِ انتقالِ غالب[۲] ادغام میشود که بیشتر خود را از طریق بازنمودهای غیر کلامی نمایان میسازد تا تداعی آزاد، و این تجربه نیازمند اصلاح رویکردهای استانداردِ روانکاوی در تحلیل انتقال است (کِرنبرگ، ۲۰۰۴). روش بالینی که ما ارائه میدهیم، در نظریهی روانکاوانهی آسیبشناسی شخصیت کرنبرگ ریشه دارد و اساس رواندرمانی مبتنی بر انتقال[۳] (TFP) را پایهریزی میکند، این جلسات روانکاوانهی رواندرمانی دو بار در هفته جهت درمان مبتلایان به اختلالات شخصیت حاد توسط گروه ما طی یک ربع قرن گذشته در موسسهی اختلالات شخصیت[۴] در دانشکدهی پزشکی ویل کورنل[۵] برگزار گردید (کلارکین، یومانس و کرنبرگ ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۶).
فرآیند تفسیریِ رواندرمانیِ روانکاوانه در پاتولوژی شخصیت مرزی
در حالی که همهی بیماران عملکردِ روانشناختیشان را در مناطق متعارض، به خصوص در حین فرآیند انتقالِ واپسرو[۱]، به طور ملموستری بروز میدهند، این مقوله در درمان بیمارانی که دارای پاتولوژی حاد شخصیت هستند به شکل چالشِ بالینیِ منحصر به فردی نمایان میشود. در رواندرمانی روانکاوانهی بیمارانِ مبتلا به پاتولوژی حاد شخصیت به طورعام، و مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور خاص، فرآیند تفسیری عملکردهای متعددی را پوشش میدهد. این فرآیند شامل مجموعهای از گامها و مراحلی است که بیمار را در حین فرآیند انتقال از یک تجربهی تکین و خامدستانه، که بر سوژگی چیره میشود و آن را احاطه میکند، دور نگاه میدارد و او را به سوی بازنمودهایی دقیق، پیچیده، ثابت و یکپارچه از روانکاو سوق میدهد که در دنیای درون بیمار میتواند احساسات و عواطفاش را در ارتباط با روانکاو برانگیزاند.
متخصصانِ بالینی از دیدگاه نظری خاطر نشان کردهاند که هنگام درمان بیمارانی که شدیداً دچار آسیبشناسی شخصیت هستند، اغلبْ ماهیتِ تجربهی بیمار از پدیدهی انتقال، کار این متخصصان را در به کارگیریِ تفسیرهای رایج از این فرآیند دشوار میسازد ( آبند، پوردر و ویلیک ۱۹۶۸؛ بالینت ۱۹۷۹؛برومبرگ ۱۹۹۸؛ فوناگی ۱۹۹۱؛ جوزف ۱۹۸۵؛ کرنبرگ ۲۰۰۴؛ اگدن ۱۹۸۸؛ اشتاینر ۱۹۹۳). در حالی که همهی بیماران عملکردِ روانشناختیشان را در مناطق متعارض، به خصوص در حین انتقالِ واپسرو، به طور ملموستری بروز میدهند، این مقوله در درمان بیمارانی که دارای آسیبشناسی شخصیت هستند به شکل چالشِ بالینیِ منحصر به فردی نمایان میشود. ما در این مقاله بر ماهیت و عملکرد فرآیند تفسیر در درمان بیماران مبتلا به پاتولوژی شدید شخصیت به طور کل، و در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور خاص تمرکز میکنیم.
طبیعت محدود، بسته و انباشته شده از عواطف در تجربهی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در حین فرآیند انتقال، با تمایل به بروزِ حالاتِ انتقالِ غالب[۲] ادغام میشود که بیشتر خود را از طریق بازنمودهای غیر کلامی نمایان میسازد تا تداعی آزاد، و این تجربه نیازمند اصلاح رویکردهای استانداردِ روانکاوی در تحلیل انتقال است (کِرنبرگ، ۲۰۰۴). روش بالینی که ما ارائه میدهیم، در نظریهی روانکاوانهی آسیبشناسی شخصیت کرنبرگ ریشه دارد و اساس رواندرمانی مبتنی بر انتقال[۳] (TFP) را پایهریزی میکند، این جلسات روانکاوانهی رواندرمانی دو بار در هفته جهت درمان مبتلایان به اختلالات شخصیت حاد توسط گروه ما طی یک ربع قرن گذشته در موسسهی اختلالات شخصیت[۴] در دانشکدهی پزشکی ویل کورنل[۵]