skip to Main Content
پویایی‌های انتقال | زیگموند فروید

پویایی‌های انتقال | زیگموند فروید

پویایی‌های انتقال | زیگموند فروید

پویایی‌های انتقال | زیگموند فروید

عنوان اصلی: The Dynamics of Transference
نویسنده: زیگموند فروید
انتشار در: نسخه معیار مجموعه آثار روانشناختی زیگموند فروید
تاریخ انتشار: 1912
تعداد کلمات: 4060 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

پویایی‌های انتقال

موضوع تقریباً پایان‌ناپذیر انتقال به تازگی توسط ویلهلم استکل (۱۹۱۱ب) در این نشریه[۱] به صورت مشروح، مورد بحث قرار گرفته است. من نیز به همین شیوه در صفحات پیش رو اظهاراتی را اضافه خواهم کرد تا توضیح دهم که چرا انتقال ضرورتاً طی درمان روانکاوی ایجاد شده، و چطور نقش آشنایش را در درمان بازی می‌کند.

باید دانست که هر فرد، به واسطه کنش مشترک خلق و خوی ذاتی خود و تاثیراتی که در سال‌های اولیه زندگی‌اش روی او اعمال شده، شیوه‌ای مخصوص به خود را برای مدیریت زندگی اروتیک خود اکتساب کرده است – یعنی، در پیش‌شرط‌هایی که برای عاشق شدن وضع می‌کند، در رانه‌هایی که ارضا می‌نماید و در هدف‌هایی که در سیر آن، برای خود تعیین می‌کند[۲]. این موجب چیزی می‌شود که می‌توان به عنوان یک کلیشه (یا چندین قالب) توصیف کرد، که در طول زندگی فرد، مرتباً در حال تکرار هستند – دائماً از نو تجدید می‌شوند، تا آنجا که شرایط بیرونی و طبیعت اُبژه‌های عشقِ در دسترس او اجازه دهند، که بی‌شک کاملاً مصون از تغییر در مواجهه با تجربیات اخیر نیست. مشاهدات ما نشان داده است تنها بخشی از این برانگیختگی‌ها که سیر زندگی اروتیک را تعیین می‌کنند دستخوش فرایند کامل رشد روانی می‌شوند. این بخش به سوی واقعیت معطوف است، و در دسترس شخصیت آگاه قرار داشته، و بخشی از آن را شکل  می‌دهد. بخش دیگری از این برانگیختگی‌های لیبیدویی در طول رشد بی‌تغییر باقی مانده‌اند؛ آن‌ها از شخصیت آگاه و از واقعیت دور نگه داشته می‌شوند، و یا از گسترش بیشتر آن‌ها جز در فانتزی، جلوگیری می‌شود یا به طور کامل در ناهشیار می‌مانند به طوری که برای آگاهیِ شخصیت ناشناخته‌اند. اگر نیاز کسی برای عشق از طریق واقعیت به طور کامل ارضا نشود، او به ناچار به هر شخص جدیدی که ملاقات می‌کند با اندیشه‌های پیش‌نگرانه لیبیدویی نزدیک می‌شود؛ و بسیار محتمل است که هر دو بخش لیبیدوی او، بخشی که قادر به آگاه شدن است همراه با بخش ناهشیار، در شکل دادن این نگرش سهم داشته باشند.

این یک امر کاملاً بهنجار و عقلانی است که سرمایه‌گذاری روانی لیبیدویی کسی که تا اندازه‌ای ارضا نشده باقی مانده، سرمایه‌گذاری روانی‌ای که پیشاپیش آماده است، باید به سوی پیکره پزشک نیز معطوف شود. این امر از آن فرضیه قبلی ما منتج می‌شود که این سرمایه‌گذاری به پروتوتایپ‌ها دسترسی خواهد داشت، خودش را به یکی از قالب‌هایی که در سوژه موجود است متصل می‌کند؛ یا، به بیان دیگر، این سرمایه‌گذاری پزشک را وارد یکی از «مجموعه‌های» روانی می‌کند که بیمار از پیش شکل داده است. اگر «ایماگوی[۳] پدر» اگر از اصطلاح شایسته‌ای که توسط یونگ مطرح شد استفاده کنیم (۱۹۱۱، ۱۶۴)، در به باور آوردن این امر عاملِ سرنوشت‌ساز باشد، نتیجه با روابط واقعی سوژه با پزشکش، مطابقت خواهد داشت. اما انتقال به این پروتوتایپ خاص وابسته نیست: بلکه می‌تواند در راستای ایماگوی مادر یا ایماگوی برادر نیز روی دهد. خصوصیات انتقال به پزشک، که به لطف آن هم در مقدار و هم در ماهیت از هر چیزی که بتوان بر اساس عقلانی یا منطقی بودن توجیه کرد فراتر می‌رود، اگر در ذهن داشته باشیم که این انتقال دقیقاً نه فقط توسط اندیشه‌های پیش‌نگرانه‌ی آگاه بلکه همچنین به واسطه اندیشه‌هایی که منع شده‌اند یا ناهشیار هستند، ایجاد شده است.

در خصوص این رفتار انتقال، هیچ چیز دیگری برای بحث یا نگرانی وجود نمی‌داشت اگر دو نکته درباره آن، که به طور ویژه برای روانکاوی شایان توجه هستند، بدون توضیح باقی نمی‌ماندند. اولاً، ما درک نمی‌کنیم که چرا انتقال در سوژه‌های نوروتیک در روانکاوی نسبت به سایر افراد از این دست که تحت روانکاوی نیستند، بسیار شدیدتر و فشرده‌تر است؛ و دوماً، این یک معما باقی مانده است که چرا در روانکاوی انتقال به عنوان قوی‌ترین مقاومت دربرابر درمان پدیدار می‌شود، در حالی که خارج از روانکاوی باید آن را عاملی شفابخش و شرط موفقیت دانست. چون تجربه به ما نشان داده است که –و این واقعیت را هر چند بار که بخواهیم می‌توان تایید کرد– اگر تداعی آزاد یک بیمار با شکست مواجه شود[۴]، وقفه یا مکث به طور تغییرناپذیری می‌تواند به واسطه اطمینان‌بخشی از این که او در حال حاضر تحت سلطه یک خطور[۵] است که با شخص پزشک یا چیزی مرتبط با او سر و کار دارد، حذف شود. به محض این که این توضیح ارائه شود، وقفه حذف می‌شود، یا وضعیت از حالتی که در آن تداعی‌های فرد شکست می‌خورند، به وضعیتی که در آن تداعی‌ها بروز داده نمی‌شوند، تغییر می‌کند. در نگاه اول یک کاستی عظیم در روانکاوی به نظر می‌رسد که آنچه در هر جای دیگری قوی‌ترین عامل به سوی موفقیت است، به نیرومندترین واسطه مقاومت تبدیل می‌شود. با این حال، اگر شرایط را دقیق‌تر ارزیابی کنیم، می‌توانیم حداقل اولین مسئله از میان دو مسئله را از میان برداریم. این واقعیت ندارد که انتقال طی روانکاوی در مقایسه با خارج از آن، با شدت بیشتر و بدون قید و بند پدیدار می‌شود. در موسساتی که در آن‌ها بیماران نوروتیک به روش غیر روانکاوی تحت درمان قرار می‌گیرند، می‌توانیم ببینیم که مقاومت با بیشترین شدت و در نابرازنده‌ترین اشکال رخ می‌دهد، و به چیزی جز اسارت ذهنی گسترش نمی‌یابد، و افزون بر این نشان‌دهنده آشکارترین جلوه اروتیک است. گابریل رویتر، با قدرت زیرکانه مشاهده‌اش، در زمانی که چیزی شبیه روانکاوی وجود نداشت، این را در کتابی جالب توجه، که از هر جهت روشن‌ترین بینش به پیدایش نِوروز‌ها را افشا می‌سازد، شرح می‌دهد[۶]. از این رو، این مشخصه‌های انتقال را باید نه به روانکاوی بلکه به خود نِوروز نسبت داد.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات نظری فروید
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search
×