فکر کردن پیرامون و همراه با بیمارانی که از فکر کردن میترسند.
فکر کردن پیرامون و همراه با بیمارانی که از فکر کردن میترسند.
بیمارانی که قادر به تفکر مرتبه بالاتر (نمادین) نیستند غالباً نمیتوانند شواهد وجود مجزای تحلیلگر را تاب بیاورند، بهویژه زمانی که در فرآیند بازتاب تحلیلگر و تفسیر او دربارهی اینکه بیمار چطور تحلیلگر را تجربه یا تجسم میکند، «دگربودگی» (Otherness) هویدا میشود. نابردباری بیمار در برابر تلاشهای تحلیلگر برای فکر کردن (تعمق و تفسیر کردن) مانورهای روانکاوانهای ایجاد میکند که تفکر بازتابی با این بیماران را بیاثر میسازد. چنین بیمارانی باید یاد بگیرند پیش از آنکه بتوانند به تحلیلگر یا خودشان اجازه دهند در حضور دیگری فکر کنند، تحمل چندین چشمانداز را داشته باشند. نویسنده دو تصویر بالینی را مطرح میکند که نشان میدهند از نظر بیمار، تلاشهای تحلیلگر برای فکر کردن دربارهی او، هم به شکل غیر قابل تحملی فاصلهانداز هستند و هم یکی از جنبههای واقعیت ذهنی بیمار را پس میزنند. کار روانکاوانه با این بیماران مستلزم این است که تحلیلگر از به کار بردن تفسیرهای کوتهبینانهای که معنا و انگیزههای ناهشیار را روشن میسازند، به نفع مانورهای فنی جایگزین که قابلیت تسهیل رشد تفکر نمادین و تفکر بازتابی (درونبینی) دارند، چشمپوشی کنند. این مانورها شامل نمایشی از تمایل و توانایی تحلیلگر برای تحمل کردن (به جای «تفسیر یکطرفه») بازنمود روانی خود توسط بیمار است، بدون اینکه شخصیتپردازی بیمار باعث تخریب او شود یا خود را در میان آن گم کند. غیر از الگوسازی تحمل چشماندازهای جایگزین سلف یک فرد، سایر مانورهای غیر تفسیری که به تسهیل رشد تفکر دروناندیشانه (self-reflective) کمک میکنند عبارتند از: تحریک کنجکاوی بیمار دربارهی کارهای ذهن خود از طریق شناسایی رفتارهایی که به طور ناقص درک شدهاند یا واکنشهایی که ارزش روانشناختی بیشتری دارند، و تردید افکندن دربارهی بسندگی توضیحات بیمار دربارهی چنین پدیدههایی.
تحمل تفکرات تحلیلگر توسط بیمار (برای تعمق و تفسیر کردن) تا حد زیادی بستگی به این دارد که بیمار بتواند لحظاتی را که تحلیلگر از حضور کاملاً احساسی خودداری میکند تا بتواند از یک منظر متفاوتتر روی مسئله تعمق کند، تحمل کند. اینکه بیمار درک کند تحلیلگر در چنین مواقعی قصد انجام چه کاری را دارد، بستگی به ظرفیت بیمار برای تفکر مرتبه بالاتر (مثلاً تفکر نمادین و بازتابنده) دارد[۱]. بیمارانی که قادر به چنین تفکری هستند معمولاً تلاش تحلیلگر برای تفکر را بیشتر تحمل میکنند، احتمال اینکه برداشت خوبی از نیت تحلیلگر داشته باشند –از نظر مفید بودن– بیشتر است و بهتر میتوانند در دروناندیشی با تحلیلگر همراهی کنند. در مقابل، بیمارانی که قادر به تفکر مرتبه بالاتر نیستند (آنهایی که به شکل عینیتری فکر میکنند) غالباً زمانی که تحلیلگر به طور لحظهای پای خود را از تعهد احساسی با بیمار در آن زمان و مکان فراتر میگذارد تا به تعمق بپردازد، تحمل این موقعیت را ندارند. همراه با درک بیمار از اینکه تحلیلگر به جای اینکه صرفاً با او باشد دربارهی او فکر میکرده است، این حس به وجود میآید که تحلیلگر دیگر مثل گذشته حضور ندارد. این درک غالباً باعث ایجاد اضطراب جدایی شدیدی میشود که میتواند منجر به ۱) عدم تحمل تلاشهای تحلیلگر برای تفکر، توسط بیمار؛ ۲) مشکوک شدن به انگیزههای تحلیلگر برای تفسیر؛ و ۳) ناتوانی در همراهی با تحلیلگر در دروناندیشی میشود.
محدودیت دسترسی به ادامهٔ مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهٔ تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهٔ آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهٔ آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را باید جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهٔ فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
- 1.فرآیند تفسیریِ رواندرمانیِ روانکاوانه در پاتولوژی شخصیت مرزی | اُتو کرنبرگ
- 2.سازمان ذهنی شخصیتهای بدوی و پیامدهای درمانی آن
- 3.درک بهتر بیماران خشن: استفاده از بدن و نقش پدر | پیتر فوناگی
- 4.فکر کردن پیرامون و همراه با بیمارانی که از فکر کردن میترسند.
- 5.ارتباط ابتدایی و استفاده از انتقال متقابل
- 6.بینش و تأویل انتقال در رواندرمانی تحلیلی اختلال شخصیت مرزی | گلن گابارد