skip to Main Content
فروید و تئوری اغوا

فروید و تئوری اغوا

فروید و تئوری اغوا

فروید و تئوری اغوا

عنوان اصلی: Freud and the Seduction Theory
نویسنده: جفری ماسن
انتشار در: آتلانتیک
تاریخ انتشار: 1984
تعداد کلمات: 18500 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 1 ساعت و 45 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

فروید و تئوری اغوا

در سال ۱۹۷۰ به خاستگاه‌های روانکاوی و رابطه‌ی زیگموند فروید با ویلهلم فلیس[۱] علاقه‌مند شدم، پزشک حلق و بینی که صمیمی‌ترین دوست فروید در طول سال‌هایی بود که او نظریات جدید خود را صورت‌بندی می‌کرد.

من برای مدتی با دختر فروید، آنا[۲]، در مورد امکان تهیه‌ی نسخه‌ی کاملی از نامه‌های فروید به فلیس مکاتبه کردم، که نسخه‌ی مختصری از آن در سال ۱۹۵۰ به زبان آلمانی و در سال ۱۹۵۴ به زبان انگلیسی تحت عنوان خاستگاه‌های روانکاوی انتشار یافته بود. این نسخه توسط آنا فروید، ارنست کریس[۳] و ماری بناپارت[۴] ویرایش شده بود. در سال ۱۹۸۰ با آنا فروید و دکتر کی. آر. آیسلر[۵]، رئیس آرشیو زیگموند فروید و مشاور معتمد و دوست آنا فروید، در لندن ملاقات کردم و خانم فروید با نسخه‌ی جدیدی از نامه‌های فروید-فلیس موافقت کرد. در نتیجه به این مکاتبات مهر و موم شده (نسخه‌های اصلی در کتابخانه‌ی کنگره هستند) دسترسی یافتم، که مهمترین منبع اطلاعاتی ما را در مورد سرآغازهای روانکاوی تشکیل می‌دهند.

علاوه بر گنجاندن تمام نامه‌ها و متونی که قبلاً از قلم افتاده بودند (که بالغ بر بیش از نیمی از متن می‌شد)، فکر کردم لازم است به طور کامل برای کتاب حاشیه‌نویسی کنم. بنابراین نیاز به دسترسی به سایر مطالب مربوط نیز داشتم. آنا فروید همکاری کامل خود را ارائه داد، و من اجازه یافتم به باغ مریزفیلد در لندن بروم، که فروید سال آخر عمر خود را در آن‌جا گذرانده بود.

کتابخانه‌ی باشکوه شخصی فروید در آن‌جا بود، و بسیاری از مجلدها، به ویژه از سال‌های اولیه، توسط فروید حاشیه‌نویسی شده بودند. در میز تحریر او دفترچه‌ای را پیدا کردم که توسط ماری بناپارت پس از این که در سال ۱۹۳۶ نامه‌های فروید را به فلیس خریداری کرد نگهداری می‌شد، او در آن دفترچه درباره‌ی واکنش‌های فروید به این نامه‌ها که سال‌ها پیش نوشته بود اظهارنظر می‌کند. همچنین مجموعه‌ای از نامه‌های مربوط به ساندور فرنزی[۶] و آخرین مقاله‌ای که فرنزی در ۱۲مین کنگره‌ی بین‌المللی روان-تحلیلی در ویسبادن در سال ۱۹۳۲ ارائه داد را پیدا کردم، فرنزی در سال‌های آخر عمر فروید نزدیک‌ترین دوست و همکار تحلیلی او بود و این مقاله اخیر مربوط به اغوای جنسی کودکان بود، مبحثی که فروید را در طی سال‌های دوستی‌اش با فلیس مجذوب کرده بود.

در گنجه‌ی بزرگ سیاهی در خارج از اتاق‌خواب آنا فروید، بسیاری از نامه‌های اصلی به فروید و از فروید را یافتم که در طول دوره‌ی اولیه نوشته شده بودند، نامه‌های که سابقاً ناشناخته بودند –نامه‌ای از فلیس به فروید، نامه‌هایی از عصب‌شناس برجسته‌ی فرانسوی شارکو[۷] به فروید، و نامه‌هایی از فروید به همکارش جوزف بروئر[۸]، به خواهر زن او مینا برنایس[۹]، به همسرش مارتا، و به بیماران سابق‌اش.

مدت کوتاهی بعد، دکتر آیسلر از من خواست که جانشین او به عنوان مدیر آرشیوهای فروید باشم. من موافقت کردم و به سمت مدیر پروژه‌های موقت منصوب شدم. آرشیوهای خانه‌ی فروید را در باغ میرزفیلد خریداری کرده بود و من قرار بود این خانه را به یک موزه و مرکز تحقیقاتی تبدیل کنم. آنا فروید دسترسی به مطالب محدودشده‌ای را به من داد که قبلاً به کتابخانه کنگره اهدا کرده بود، تا بتوانم کاتالوگی را از تمام مطالب فروید در کتابخانه (بیشتر آن‌ها از آرشیوها) تهیه کنم، که شامل بیش از ۷۵،۰۰۰ سند می‌شد. کتابخانه موافقت کرد که کپی‌هایی از این اسناد را به موزه‌ی طرح‌ریزی شده عرضه کند. من همچنین یکی از چهار مدیر حق کپی‌رایت زیگموند فروید شدم که به من اجازه می‌داد با انتشارات دانشگاه هاروارد برای انتشار نامه‌های فروید در نسخه‌های علمی، حاشیه‌نویسی شده و کامل مذاکره کنم.

در حالی که مشغول خواندن مکاتبات و تهیه‌ی حاشیه‌نویسی‌ها برای مجلد اول مجموعه، نامه‌های فروید-فلیس، بودم متوجه چیزی شدم که به نظر می‌رسید الگوی حذف‌ها توسط آنا فروید در نسخه‌ی اصلی و مختصر باشد. در نامه‌هایی که پس از سپتامبر سال ۱۸۹۷ نوشته شده بود (زمانی که ظاهراً فروید از نظریه‌ی «اغوا»ی خود دست کشیده بود)، تمام پرونده‌های مربوط به اغوای جنسی کودکان حذف شده بودند. علاوه بر این، هر اشاره‌ای به اما اکشتاین[۱۰]، بیمار اولیه‌ی فروید و فلیس که به نظر می‌رسید به طریقی با تئوری اغوا در ارتباط باشد حذف شده بود. به طور اخص بخشی از یک نامه که در دسامبر ۱۸۹۷ نوشته شده بود توجه من را جلب کرد، که دو واقعیت سابقاً ناشناخته را آشکار می‌ساخت: اِما اکشتاین خودش بیمارانی را در تحلیل می‌دید (احتمالاً تحت سوپرویژن فروید)؛ و فروید تمایل داشت تا بار دیگر به تئوری اغوا باور پیدا کند.

من از آنا فروید پرسیدم که چرا این بخش را از نامه حذف کرده است. او گفت که دیگر نمی‌داند چرا. وقتی نامه‌ای منتشر نشده از فروید به اما اکشتاین را به او نشان دادم، او گفت که می‌تواند علاقه‌ی من را به خوبی درک کند، چرا که اما اکشتاین به راستی برای تاریخ اولیه‌ی روانکاوی مهم بود، اما با این حال این نامه نباید منتشر شود. مکالمات بعدی با خانم فروید نشان داد که از آن‌جا که پدرش در نهایت تئوری اغوا را رها کرده بود، فقط باعث سردرگمی خوانندگان خواهد شد که با تردیدها و شک‌های اولیه‌ی فروید مواجه شوند. از سوی دیگر، احساس می‌کردم که این متون نه تنها از اهمیت تاریخی بزرگی برخوردار بودند بلکه ممکن بود حقیقت را نیز به خوبی نمایان سازند. به نظر من هیچ‌کس حق نداشت با تغییر سوابق، به جای دیگران تصمیم بگیرد که چه چیز خطاست و چه چیز حقیقت دارد. علاوه بر این، تصمیم نهایی فروید هر چه که باشد، اعتقاد من این است که او در تمام عمرش دلمشغول تئوری اغوا بود.

من نامه‌ی ۱۹۳۲ مربوط به آخرین مقاله‌ی فرنزی را که در میز تحریر فروید پیدا کردم به خانم فروید نشان دادم، که با همین موضوع سر و کار داشت. فکر می‌کردم که آشکارا همین مشغولیت مستمر پدرش با تئوری اغوا بود که رویگردانی او را از فرنزی توضیح می‌داد. خانم فروید که بسیار شیفته‌ی فرنزی بود این نامه‌ها را بسیار دردناک یافت و از من خواست که آن‌ها را منتشر نکنم. اما من اصرار داشتم که این نظریه چیزی نیست که فروید به راحتی به عنوان خطایی اولیه و ناچیز رد کرده باشد، چنان که باور داشتیم.

آنا فروید به من اصرار کرد که علائقم را به سمت و سوی دیگری معطوف کنم. در مکالمات با سایر تحلیل‌گران نزدیک به خانواده‌ی فروید، به این نتیجه رسیدم که بر چیزی انگشت گذاشته بودم که بهتر بود به حال خود رها شود (هنگامی که ارتباطات من با آرشیوهای فروید به طور ناگهانی خاتمه یافت، این امر بیشتر آشکار شد). اگر تئوری اغوا در واقع فقط بیراهه‌ای در راستای مسیر حقیقت بود، چنان‌که بسیاری از روانکاوان باور دارند، احتمالاً برای من هم ممکن بود که توجه خود را به مسائل دیگری برگردانم. اما به نظر من فرضیه‌ی اغوا باید خود سنگ‌بنای روانکاوی می‌بود. فروید در سال‌های ۱۸۹۵ و ۱۸۹۶ با گوش دادن به بیماران زن خود متوجه شد که چیزی هولناک و خشونت‌آمیز در گذشته‌ی آن‌ها نهفته است. روانپزشکان پیش از فروید که داستان‌های اغوا را شنیده بودند بیماران خود را به دروغگویی هستریک متهم کرده و خاطرات آن‌ها را به عنوان فانتزی رد کرده بودند. فروید نخستین روانپزشکی بود که معتقد بود بیماران او حقیقت را می‌گویند.

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات پیرامون فروید
0 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search
×