
روانشناسی خود معاصر: مصاحبهای با جیمز فاسهاگی

روانشناسی خود معاصر: مصاحبهای با جیمز فاسهاگی[۱]
مصاحبهگر: دنیل شاو[۲]
دنیل شاو: جیم، مقالهی شما خلاصهای از تفکر امروزه روانکاوی معاصر را ارائه میدهد. با وجودی که کار شما تقریباً رابطهای تنگاتنگ با روانشناسی خود تحلیلی دارد، در مقالهی شما مشارکت نظریهپردازان از مکاتب گوناگون روانکاوی به رسمیت شناخته شده است. به عنوان رئیس منتخب شورای بینالمللی روانشناسی خود، فکر میکنم شما در جایگاهی مناسب قرار دارید تا به خوانندگان ما در خصوص وضعیت کنونی روانشناسی خود، و این که روانشناسی خود چگونه تحت تاثیر جامعهی روانکاوی، به طور کل، قرار میگیرد و چگونه بر آن تاثیر میگذارد، بگویید.
جیمز فاسهاگی: فکر میکنم روانشناسی خود امروز کاملاً زنده و پابرجا است. همانطور که میدانید ما کنفرانسهای سالانهای داریم که همیشه پانصد تا هفتصد نفر در آن شرکت میکنند. این نشاندهنده علاقه زیاد به روانشناسی خود است و فکر میکنم آثار معاصر در روانشناسی خود آن را به نظریهای بسیار قدرتمند تبدیل کرده است. به طور کلی روانشناسی خود را یکی از رویکردهای ارتباطی عمده (رویکردهای ارتباطی را به عنوان یک طبقه گسترده در نظر میگیریم)، در کنار نظریات رابطه با اُبژه، بین فردی، بیناسوژگی، و نظریه ارتباطی آمریکایی میدانم.
این که روانشناسی خود چگونه تحت تاثیر جامعه وسیعتر روانکاوی قرار گرفته و چطور روی آن تاثیر میگذارد سوالی بسیار دشوار و پیچیده است، و خوانندگان شما را به مقالهام با عنوان «بسترسازی روانشناسی خود و روانکاوی ارتباطی: تاثیر دو سویه و تلفیق پیشنهادی» ارجاع میدهم که در نسخه جولای نشریه روانکاوی معاصر منتشر خواهد شد. در آن مقاله، جزئیات مفاهیم گوش دادن و تجربه کردن، مفهوم «خود» و کنش درمانی، به ویژه نظریات تغییر و مشارکت روانکاو را مورد بررسی قرار دادهام.
به طور کلی، روانشناسی خود در قرار دادن سوبژکتیویته فرد در کانون توجه نقش چشمگیری بازی کرده است، جایگاهی که به طور سنتی اغلب توسط سوبژکتیویته روانکاو تصاحب میشد. علاوه بر این، روانشناسی خود در تعامل انسانی آزادانهتری که درمان روانکاوی را نوآورانهتر (برای هر دو شرکتکننده) و موثرتر میسازد نقش داشته است. یکی از تفاوتهای عمده میان روانشناسی خود و دیگر نظریات ارتباطی، و یکی از مشارکتهای عمده آن، مدل انگیزش است، که به تکاپوی بنیادین برای تحول یا رشد میپردازد.
این به اصطلاحی دیگر که چند سال پیش استفاده میشد نزدیک است یعنی خودشکوفایی (self actualization). فرض تکاپویی برای رشد و تحول با تاکید بر تکاپویی برای دلبستگی، که کانون تمرکز نظریه رابطه با اُبژه است، تفاوت دارد. این دو مدل انگیزشی متفاوت، از نظر عملی و بالینی اثرات فزونگری دارند. روانشناسی خود روی تلاشهای بیمار برای رشد و نیز الگوهای تکرار شونده سازماندهی تاکید میکند، با وجودی که نظریه ارتباطی آمریکایی بر الگوهای تکرار شونده دلبستگی و فعلیتهای تکرار شونده تاکید بیشتری دارد. با وجودی که نظریهپردازان ارتباطی معمولاً به طور مستقیم به مسئله انگیزش نمیپردازند -میچل، گرینبرگ، و گنت استثنا هستند- احساس میکنم، از لحاظ بالینی، نظریات ارتباطی آمریکایی به تدریج در حال ادغام این اندیشه مضاعف هستند -معمولا، بدون اشارهای به روانشناسی خود- که بیمار برای رشد نیز تلاش میکند. به هر حال فکر میکنم که این نیرو در نظریه ارتباطی مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
دنیل شاو: بنابراین اگر درست متوجه شده باشم، تمرکز روانشناسی خود بر تکاپوی بیمار نسبت به تمرکزی که نظریات ارتباطی بر تکاپو برای دلبستگی و فعلیتهای تکرار شونده دارند، میتواند برای رشد کاربستهای متفاوتی داشته باشد.
جیمز فاسهاگی: نظریهپردازان ارتباطی معمولاً صراحتاً درباره انگیزش صحبت نمیکنند، چرا که نمیخواهند فرض را بر وجود «جوهرههایی» درون بشر -مفروضات سرشتی- بگذارند. با این حال هر نظریهای نوعی از مفروضات سرشتی را فرض میکند، مسئله درجه آن است. نظریهپردازان ارتباطی روی تکاپوی اساسی برای دلبستگی تاکید میکنند، هر چند که تاکید آنها آشکار نباشد – یعنی یک مدل انگیزشی دلبستگی. این مدل حساسیت بالینیای را ایجاد میکند که فعلیتهای تکرار شونده را برجسته میسازد – یعنی، فعالسازی الگوهای عقلانی تکرار شونده درون رابطه تحلیلی. الگوهای ارتباطی تکرار شونده در روانشناسی خود نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. به باور من از این نظریه گاهی اوقات بدین لحاظ به طور فاحشی سوءبرداشت شده است، شاید به دلیل مدل انگیزشی آن. مثلا روانشناسی خود را متضمن آن میدانند که نیازهای سلفاُبژه بیمار کاملا ثبات یافته و آماده باشند که به آنها پاسخ داده شود. مدل کوهوت بسیار پیچیدهتر است. این الگوهای تکرار شونده، چیزی که کوهوت آن را انتقالهای اُبژه-ارتباطی مینامید، تا حد زیادی بخشی از روانکاوی هستند. او فکر میکرد که انتقالهای اُبژه-ارتباطی به عنوان مقاومتهای اولیه در برابر پیدایش و ابراز نیازهای سلفاُبژه عمل میکنند. زمانی که یک انتقال سلفاُبژه برقرار شود، مدل جابجایی کلاسیک که کوهوت با آن کار میکرد (و تنها مدل انتقال موجود در آن زمان بود) تشخیص این که گسسیختگیهای سلفاُبژه توسط فعالسازی مجدد همان درونمایههای تروماتیک تکرار شونده مشابه (به بیان کوهوت، انتقالهای اُبژه-ارتباطی) تحریک میشود را دشوار میساخت. در نتیجه، یک مدل انتقالی جدید، که من آن را مدل سازماندهی مینامم (و هافمن به آن مدل ساختارگرا میگوید)، پدیدار شده است که روانشناسان خود، بیناسوژگیها و ارتباطیهای معاصر همگی در آن مشارکت دارند. این مدل به ما روشی را برای درک این که فعالسازی الگوهای تروماتیک تکرار شونده تجربه (سازمانبندی)، چیزی است که باعث از هم گسیختگی پیوند سلفاُبژه (یا احیاگری) میشود، ارائه میدهد. به همین ترتیب، به منظور ترمیم پیوند سلفاُبژه، این الگوی تروماتیک تکرار شونده باید درک شود.
دنیل شاو: نگاهی بیندازیم به محتویات بالینی که در مقاله کوتاهتان راجع به مسئله دیدگاهها ارائه کردهاید، و در آن لحظات عاطفی تکاندهنده، لحظات ملاقات، را توصیف میکنید. اختصاصا، در درمان یک نقطه تحول وجود دارد، لحظهای که در آن درماندگی خود از این که بر سر راه شما مانع ایجاد شده را با بیمار مطرح میکنید. شما میگویید: «من عصبانی هستم، مدام تلاش میکنم به نحوی به تو بپیوندم» – به بیان ساده میگویم – «و احساس میکنم انگار که تو راه ورود مرا میبندی» شما شرح میدهید که این چطور به یک لحظه ملاقات مهم بالینی تبدیل شده است. با در نظر گرفتن این امر از چارچوب روانشناسی خود معاصر، فکر میکنید چه اتفاقی در این لحظه افتاد که جهشزا بود؟
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۴۰۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.تأویل درمانی: دیدگاههای روانشناسی خود
- 2.روانشناسی خود از زمان کوهوت
- 3.روانشناسی خود و جنبش روانکاوانه: مصاحبهای با دکتر هاینتس کوهوت
- 4.روانشناسی خود معاصر: مصاحبهای با جیمز فاسهاگی
- 5.روانشناسی خود رواندرمانی حمایتی نیست.
- 6.روانشناسی خود پس از کوهوت
- 7.در باب همدلی
- 8.اختلالات خود و درمان آنها
- 9.رویکرد روانشناسی خود
- 10.وضعیتهای تروماتیک در بیماران نارسیسیستیک
- 11.عواطف و سلفاُبژهها | سایکوپاتولوژی بوردرلاین
- 12.ملاحظات کلی درباب انتقالهای نارسیسیستیک
- 13.روانشناسی خود: خاستگاه و مرور کلی
- 14.روانشناسی خود تحلیلی
- 15.چشمانداز روانشناسی خود
- 16.آفرینش خود: رواندرمانی تحلیلی و هنر امکان (مرور کتاب)