
عواطف و سلفاُبژهها | سایکوپاتولوژی بوردرلاین

سلفاُبژه (مفهوم مرکزی و بنیادین در روانشناسی روانکاوانه خود) را میتوان به لحاظ پدیدهشناختی به عنوان ابژهای تعریف کرد که شخص به مثابه جدایی ناتمام از خود تجربه میکند و در خدمت حفظ فهم او از خود عمل میکند (کوهوت، ۱۹۷۱، ۱۹۷۷). به زعم ما این مفهوم از سوی دو عارضه در معرض آسیب است که میتوانند اندیشههای نظری مهمی را در مراحل نخستین تحولشان متأثر کند. از یک سو، در این مفهوم گرایشی به بیجهت ایستا و کوتهاندیش ماندن هست، گرایشی به این که محدود به آرمانیسازی و آینگی[۱] خاص بماند و علایقی که پدیدآورندهاش ترسیم نموده را بازنماید. از دیگر سو، در شوقِ بسطِ نظری، این خطر وجود دارد که مفهوم بیش از اندازه کلی و نادقیق شود، همچون زمانی که بسط مییابد تا هر فعالیت مراقبتی را شامل شود که کودک یا بزرگسالِ دچار وقفه رشد نیاز دارد. قصد ما در مقاله حاضر این است که بسط و پالایشی از مفهوم سلفاُبژه ارائه دهیم که باور داریم قادر است هم سکولای رخوت نظری و هم خاروبدیس[۲] فراکلیسازی[۳] را پوشش دهد. بحث ما بر سر این است که کارکردهای سلفاُبژهها بنیاناً مربوط به یکپارچگی عواطف است و این که نیاز به سلفاُبژهها[۴] به ویژه در بطن خود مربوط است به نیاز پاسخدهیِ مقتضیِ-مرحله[۵] تا وضعیتها را در تمام مراحل چرخه زندگی متأثر کند. به منظور بسط این مدعا بایستی نخست نقش اساسی عاطفه و یکپارچگی عاطفه در ساختاریسازی خود[۶] را به ایجاز بررسی کنیم.
ما خود[۷] را به عنوان سازمانی از تجربه درک میکنیم که مشخصاً به ساختار تجربه شخص از خویش ارجاع دارد (اَتوود و استولورو، ۱۹۸۴، فصل ۱). خود، از این چشمانداز، ساختاری روانشناختی است که از خلال آن تجربه-خود بههمپیوستگی و امتداد مییابد و به لطف آن تجربه-خود[۸] شکل مشخصهاش و سازمانیافتگی دیرپایش را به خود میگیرد. نقش بنیادین هیجانپذیری در سازماندهی تجربه-خود مورد اشاره نسلهای پژوهشگران تحلیلی قرار گرفته و در مطالعات اخیر در باب طرحیابی تعاملات اولیه مراقب-نوزاد، تأیید قابل ملاحظهای یافته است (ن.ک لیشتنبرگ، ۱۹۸۹، و باش، ۱۹۸۴). از اینرو تعریف خود به مثابه ساختارِ تجربه، اهمیت مرکزی یکپارچگی عاطفه در تحکیم تحولاش را شایان توجه ویژه میسازد.
اگر واکنشهای تأیید، پذیرش، تمایزگذاری، بههمپیوستگی[۹] و دربرگیرندگی[۱۰] پاسخ مناسب از سوی مراقب حاصل شود، عواطف میتوانند به مثابه سازماندهندهی تجربه-خود در سرتاسر رشد دیده شوند. فقدان پاسخدهی همآهنگ و یکنواخت به وضعیت عاطفهی کودک منجر به انحراف از یکپارچهسازی بهینه عواطف و گرایش به قطع ارتباط یا رد واکنشهای عاطفی شود چرا که این امور ساختاریابیهای مشروط و در معرض خطری که به دست آمده را تهدید میکند. به بیان دیگر، کودک در معرض آسیبِ چندپاره شدنِ خود[۱۱] قرار میگیرد؛ زیرا وضعیت عواطفش با پاسخدهی بهینه از پوشش مراقبتی حاصل نشده و لذا نمیتواند با سازمانی از تجربه-خود یکپارچه شود. از این رو دفاعها علیه عواطف برای حفظ یکپارچگی خود-ساختاری شکننده، ضروری میشود.
نهادهی (تز) این مقاله این است که کارکردهای سلفاُبژه بنیاناً مربوط به بعد عاطفی تجربه-خود است و نیز نیاز به سلفاُبژهها مربوط به نیاز به پاسخدهی بهینه مشخصی به وضعیت عواطفی متغیر در طول رشد است. مفهومپردازی کوهوت (۱۹۷۱،۱۹۷۷) از آینگی[۱۲] و آرمانیسازی سلفاُبژهها را میتوان به مثابه نمونههای ویژه بسیار مهمی از این مفهوم مبسوط از کارکردهای سلفاُبژه برای یکپارچگی عواطف دید. کشف اهمیت رشدیِ آینگی در تجارب بزرگمنش-نمایشگرانه[۱۳] مقتضیِ-مرحله، از دیدگاهِ ما به نقش خطیر پاسخدهی سلفاُبژه در یکپارچهسازی وضعیت عاطفی اشاره دارد که شامل غرور[۱۴]، گستردگی[۱۵]، اثربخشی[۱۶] و هیجانِ لذتبخش میشود. همانطور که کوهوت نشان داده، یکپارچهسازی چنین وضعیتهای عاطفی برای تحکیم عزتنفس و جاهطلبیِ اعتمادبهنفس تعیینکننده است. از دیگر سو اهمیت تجربیات نخستین از یکیبودگی با منابع ایدهآلشده قدرت، امنیت و آرامش نشانگر نقش مرکزی واکنشهای آرامشبخش و آسایشبخش از سلفاُبژهها در یکپارچگی وضعیتهای عاطفی در ارتباط با اضطراب، آسیبپذیری و پریشانی است. همانگونه که کوهوت نیز نشان داده، چنین یکپارچگی اهمیت بسیاری در رشد ظرفیت تسکینِ-خود دارد که در تحمل اضطراب و مهمتر از همه احساسِ بهزیستی فرد نقش حیاتی دارد.
کوهوت (۱۹۷۷) در بحث خود درباره دو روشی که والدین در آن میتوانند به خصائص وضعیتهای عاطفی مرحله ادیپی واکنش نشان دهند خود را در مسیر مفهومی وسیعتر از سلفاُبژه میبیند:
میل عاطفی و رقابتِ جرأتمند-سبقتجوی کودک ادیپی از سوی والدین معمولاً همدل به دو طریق واکنش مییابد. والدین به امیال جنسی و رقابت سبقتجویانه کودک به این ترتیب واکنش نشان میدهند که به لحاظ جنسی برانگیخته شده و پرخاش متقابل[۱۷] پیشه میکنند و در همین حال با خوشی و غرور نسبت به دستاوردهای رشد کودک، به این قدرت و جرأت واکنش نشان میدهند [ص ۲۳۰].
اینکه دوره ادیپی رشد افزا یا بیماریزا باشد به تعادلی بستگی دارد که کودک میان این دو حالت واکنش والدین به احساسات ادیپیاش تجربه میکند:
برای نمونه اگر پسرِ کوچک، احساس کند که پدرش به او همچون قطرهای از دریای خویش مینگرد و او را مجاز میدارد تا با او و عظمتِ بزرگسالیاش یکی شود، در آن صورت مرحله ادیپی او گامی قاطع در تثبیت-خود[۱۸] و استحکام-الگوی-خود[۱۹] است که شامل پذیرش یکی از گونههای متعدد یکپارچگی مردانگی است… با اینهمه، اگر این وجه از طنین والدینی در طی مرحله ادیپی غایب باشد، تعارضات ادیپی کودک حتی در غیاب واکنشهای مشخصاً تحریفشدهی والدانه به تقلاهای لیبیدویی و پرخاشگرانهی کودک، کیفیتی بدخیم به خود میگیرد. بهعلاوه، واکنشهای تحریفشده والدانه همچنین تحت چنین شرایطی احتمال وقوع بیشتری دارند. به بیان دیگر، والدینی که توان ایجاد رابطهای همدلانه با خودِ رشد کنندهی کودک را ندارند، گرایش به این خواهند داشت که اشتیاقهای ادیپی کودک را در انزوا قرار دهند -آنها گرایش خواهند داشت… سکسوالیتهای هشداردهنده و خصومتی هشداردهنده در کودک ببینند، به جای آنکه شکلگیریِ عواطف جرأتمندانهی بزرگتر و رقابتجوییِ جرأتمندانه را ببینند- و در نتیجه تعارضات ادیپی کودک تشدید خواهد شد [صص ۲۳۴-۲۳۵].
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی که در حال حاضر بیش از ۳۵۰ مقالهی تخصصی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست است دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.تأویل درمانی: دیدگاههای روانشناسی خود
- 2.روانشناسی خود از زمان کوهوت
- 3.روانشناسی خود و جنبش روانکاوانه: مصاحبهای با دکتر هاینتس کوهوت
- 4.روانشناسی خود معاصر: مصاحبهای با جیمز فاسهاگی
- 5.روانشناسی خود رواندرمانی حمایتی نیست.
- 6.روانشناسی خود پس از کوهوت
- 7.در باب همدلی
- 8.اختلالات خود و درمان آنها
- 9.رویکرد روانشناسی خود
- 10.وضعیتهای تروماتیک در بیماران نارسیسیستیک
- 11.عواطف و سلفاُبژهها | سایکوپاتولوژی بوردرلاین
- 12.ملاحظات کلی درباب انتقالهای نارسیسیستیک
- 13.روانشناسی خود: خاستگاه و مرور کلی
- 14.روانشناسی خود تحلیلی
- 15.چشمانداز روانشناسی خود
- 16.آفرینش خود: رواندرمانی تحلیلی و هنر امکان (مرور کتاب)