مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی
مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی
محو شدن تمایز بین زبان و عمل در نظریههای روانکاوی معاصر، مرزهای سنتی درمان روانکاوی را بسط داده است. مقالهی حاضر، مفهومپردازی مرزهای روانکاوی را بر اساس این مفهوم دونالد وینیکات (۱۹۷۱) ترسیم میکند که این فضای انتقالی است که فرایند روانکاوی را تعریف میکند. پیشنهاد شده است که مفهوم دونالد وینیکات (۱۹۷۱)، پارادایم روانکاوی را به جای تفسیر، به انطباق به مثابه مهمترین وظیفهی روانکاو تغییر داده است. انطباق روانکاو و محدودیتهای آن، دوگانهی روانکاوی را تعریف میکند، و مرزهای روانکاوی از این منظر تجلی سوبژکتیویتهی روانکاو هستند.
از لحاظ تاریخی، چارچوب روانکاوی به مثابه فرآیندی کلامی مفهومپردازی شده است، و رفتارهای دیگر بیمار باید یا به عنوان سمپتوم تفسیر شود یا ذیل تعیین حدود[۱]. بیمار و درمانگر صحبت میکنند؛ کنش[۲]، تعرض به این مرز محسوب میشود. تمایز بسیار مهم در این مدل میان گفتار و عمل است، و بیان شفاهی مرزی به شمار میآید که این فرایند باید درون آن عمل کند. بازنگریهای معاصر در نظریهی روانکاوی، این تمایز را به درجات مختلف مبهم کردهاند. سه خط جداگانهی اندیشه، منجر به فروپاشی این محک سنتی نظریهی بالینی روانکاوی شده است. نخست، اکنون تقریباً تمام نظریات معاصر روانکاوی تصدیق میکنند که گفتار نوعی کنش است. این اصل از زمانی که ج. ل. آستین (۱۹۶۵) به تمایز میان بیان کردن و انجام دادن حمله کرد، به جزئی استاندارد از فلسفهی امریکایی تبدیل شده است. آستین نشان داد که هر گونه استفاده از زبان به معنای دست زدن به کنش است، به طوری که حتی گزارهای اخباری کاری را انجام میدهد: کسی را از چیزی به دلیلی مطلع میسازد که متناسب با زمینهی رابطهی آنهاست. بیش از ۳۰ سال پس از کار اساسی آستین، روانکاوی به همان نتیجه رسیده است: بیان کردن یعنی انجام دادن. ثانیاً، شمار روزافزونی از روانکاوان، حتی برخی از روانکاوان کلاسیک، تصدیق میکنند که فعلیت[۳] اجتنابناپذیر است. نکته این است که روانکاو معاصر باید الگوی تعاملی را درک کند، نه آنکه در این توهم شرکت جوید که میتوان از آن اجتناب نمود. ثالثاً، از دیدگاههای نظری مختلف همچون روانشناسی «خود»، نظریههای روابط ابژهای، و روانکاوی رابطهای، نقش برجستهی تفسیر در کنش درمانی به نفع اهمیت فزایندهای که روابط بیمار-روانکاو کسب میکنند زیر سؤال رفته است (برای مثال، Bacal، ۱۹۸۵؛ Bacal و Newman؛ ۱۹۹۰؛ Fairbirn، ۱۹۵۸؛ Guntrip، ۱۹۶۹؛ Levenson، ۱۹۹۱؛ Mitchell، ۱۹۸۸؛ Stolorow، Brandchaft و Atwood، ۱۹۸۷؛ Winnicott، ۱۹۶۳/1965b، ۱۹۵۴/1975b). از منظر تمام این دیدگاههای نظری، کنش به بخش مهمی از فرایند روانکاوی بدل شده است، نه انحراف از آن. محو شدن تمایز میان گفتار و کنش بدین معنی است که روانکاو دیگر راهی ساده و روشن برای تعریف مرزهای روانکاوی ندارند. سؤال این است: اگر تمایز گفتار-کنش مرز روانکاوی را تعریف نکند، پس چه چیز تعریف میکند؟
چگونگی پاسخ به این سوال، تابع موضع نظری است. اگر چه نظریات گوناگونی اتخاذ شدهاند که میتوان در نظر گرفت، در این مقاله مسئلهی مرزهای روانکاوی بر اساس مفهومپردازی روابط ابژهای وینیکاتیها از فرایند روانکاوی تعریف شده است.
محدودیت دسترسی به ادامهی مطلب
دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهی تداعی در نظر گرفته شده است.
با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیکهای بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پیدیاف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پیدیاف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.
در این صفحه میتوانید پلنهای عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه میتوانید نحوهی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.
اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.
اگر اکانت ندارید از اینجا ثبتنام کنید.
- 1.ماهیت کنش درمانی روانکاوی
- 2.رویکردهای تکنیکی برای نفرت انتقالی در تحلیل بیماران مرزی
- 3.از فروید تا لکان: پرسشی در باب تکنیک
- 4.تعارض و نقص: اشارات تکنیکی آن
- 5.تفسیر بیمار-محور و روانکاو-محور
- 6.گوش دادن تحلیلی به عنوان کارکرد نگهدارندهی بخشهای ازهمگسستهی بیمار
- 7.چه بر سر رواننژندی آمد؟
- 8.«کالبد تهی»: مادر مرده، کودکِ مرده، تحلیلگرِ مرده
- 9.جوانب اخلاقی خودافشایی در رواندرمانی
- 10.تعامل مادر-کودک در دوران جدایی-تفرد
- 11.وقتی کلمات بیان نمیشوند: پلی فراتر از سکوت
- 12.وقتی تحلیلگر احمق میشود!
- 13.دربارهی موضع افسردهوار
- 14.مَکس ایتینگون
- 15.دربارهی موضع پارانوئید-اسکیزوئید
- 16.رفتار تسهیلکنندهی انتقالی
- 17.روانکاوی و فرهنگ
- 18.وقتی که بدن به تو خیانت میکند.
- 19.انیشتین، زمان و ناهشیار
- 20.پیرامون نژادپرستی | دوام آوردن در برابر نفرتورزی و مورد نفرت واقع شدن
- 21.رویاهای کودکی و تئاترهای درونی
- 22.معنای سکوت بیمار
- 23.مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی
- 24.سکوت و صمیمیت
- 25.کارایی رواندرمانی تحلیلی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
ممنون بابت زحماتتان
ممنون بابت ترجمه خوب