skip to Main Content
رفتار تسهیل‌کننده‌ی انتقالی

رفتار تسهیل‌کننده‌ی انتقالی

رفتار تسهیل‌کننده‌ی انتقالی

رفتار تسهیل‌کننده‌ی انتقالی

عنوان اصلی: Transition Facilitating Behavior Bridging Attachment Theory and British Object Relations
نویسنده: پاملا سورنسن
انتشار در: نشریه‌ی رواندرمانی نوزاد، کودک و نوجوان
تاریخ انتشار: 1 ژوئیه‌ی 2008
تعداد کلمات: 5400 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 30 دقیقه
ترجمه: آلاله آطاهریان

رفتار تسهیل‌کننده‌ی انتقالی؛ پُل بین نظریه دلبستگی و روابط اُبژه‌ای بریتانیایی

جو حاضر در رشته ما (روان‌شناسی) به همکاری بین شاخه‌های مختلف کمک کرده و به ما اجازه می‌دهد تا دغدغه مشترک دیدگاه‌های مختلف را بررسی کنیم. این مساله بنا نیست به راحتی به کنار گذاشتن تفاوت‌ها بیانجامد، بلکه می‌تواند رهنمونی به فهم نقش تفاوت‌ها در دانش ما باشد.

در ادامه، نوع خاصی از رفتار مادرانه را مطرح می‌کنم که می‌تواند از دیدگاه نظریه دلبستگی و کلاینی‌های معاصر مورد بررسی قرار گیرد. سپس آن را توصیف کرده و به دیگر رفتارهای همنوایانه‌ی مادر ارتباط می‌دهم و منشاء و کارکرد آن را برحسب دیدگاه کلاینی‌های مدرن بررسی خواهم کرد. نیز مشاهده‌ای از نوزاد را در بیان این رفتار و دو نمونه بالینی از فقدان آن را به تصویر می‌کشم.

کلاین و بالبی هر دو به ترس و فقدان توجه نشان دادند. علاقه‌ی بالبی به ترس پیرامون مفهوم شکار بوده و سیستم دلبستگی نوزاد را به مثابه روشی برای اجتناب از شکار به منظور حفظ بقا می‌داند. کلاین به ترس از نابودی به عنوان اضطراب نخستین اشاره کرد. او به مکانیزم‌هایی ذهنی پرداخت که به خلاص شدن از اضطراب کمک می‌کردند. با اینکه در نظریه دلبستگی به انتخاب طبیعی پرداخته شده، در دیدگاه کلاین نیاز کودک به رهایی از اضطراب نابودی –یا اضطراب گزند و آسیب– از چنین منظری مورد بررسی قرار نگرفته است. لیکن کلاین اضطراب گزند و آسیب را به مثابه حالتی درونی، به شکل نیروی انگیزشی بهنجار در رشد روانی مدنظر قرار می‌دهد.

بالبی نظریه دلبستگی را با استفاده از دوگانه‌ی خطر-ایمنی چارچوب‌بندی کرد. کلاین نیز دوگانه‌ای را برای توصیف شکل اولیه‌ی کارکردی ذهنی درنظر گرفت، دوپاره‌سازی به خوب و بد. او دوپاره‌سازی اولیه را به مثابه نوعی مکانیسمِ دسته‌بندی می‌دانست برای تحمل حجم زیاد تجربه‌های جدید و فشرده‌ای که از درون و بیرون می‌آیند.

در اینجا مثالی از مشاهده‌ی نوزاد آورده‌ام:

نوزاد ۵ ماهه‌ای به نام الاین در تخت‌خوابش بیدار بود. او زانوهایش را بالا می‌آورد و مشتش را در دهانش فرو می‌کرد. ابروهایش را در هم کشیده و شروع به پیچ و تاب خوردن می‌کرد. نفسش تند می‌شد و بلافاصله به شدت گریه می‌کرد. پوستش پر از لکه بود و حرکات دیوانه‌واری داشت.

مادر الاین به تخت نزدیک شد. سعی کرد که از زیر ژاکتش سینه‌اش را بیرون بیاورد. او بی‌درنگ نوزاد را بلند کرد. دستش را پشت سر نوزاد گذاشت و بدن او را در مقابل قفسه سینه‌اش قرار داد. در حالیکه الاین در حال خوردن شیر زیر ژاکت بود، مادر خودش را در میز آشپزخانه جا داد. او با الاین صحبت می‌کرد: «بخور عزیزم، ما کاری می‌کنیم که گرگ گرسنه بدجنس بره». زمانی که الاین سرش را بیرون آورد، به فردی که به عنوان مشاهده‌کننده آنجا بود نگاه کرد. چشم‌های نوزاد براق و پوستش صاف بود.

اشاره به شکار را در این توصیف کوتاه در نظر داشته باشید. مادر تجربه گرسنگی کودک را به گرگ درون نسبت داد. او به نحوی شهودی گرسنگی عذاب‌آور را با ترس توأم دانسته و عاشقانه نه تنها احساس سیری بلکه احساس ایمنی را هم به نوزاد بازگرداند. گرگ بد است، پستان خوب است. تجربه‌های مکرری از این ترتیب دوگانه‌ی دنیا تایید می‌کنند که چیزی بد و چیزی خوب وجود دارد و این دو مشابه نیستند. کلمه «چیز» هم به اُبژه و هم به ویژگی ارتباطش با ذهن نوزاد اشاره دارد.

تجربه بد با غیاب اُبژه‌ی خوب همراه است. معنایی که این تجربه بد دارد، اینکه چطور توسط عوامل درونی و بیرونی شکل داده می‌شوند و اینکه چه معنایی در خصوص رفتار انسان دارند، همگی سوالاتی هستند که کلاین و بالبی به آنها پرداخته‌اند و بعدها نظریه‌ی روابط اُبژه‌ای و نظریه دلبستگی آنها را مورد بررسی قرار داده‌اند. دیدگاه روان‌کاوی کلاسیک رایج در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نوزادان را قادر به تجربه افسردگی‌ای که به سبب فقدان اُبژه‌ی عشق رخ می‌دهد نمی‌دید. تحلیل‌های کلاین از کودکانی با سن کم نشان داد که نوزادان در واقع از افسردگی مرتبط با فقدان رنج می‌برند و این رنج بر روابط درونی و بیرونی آتی آنها تاثیر انتقالی خواهد بود. با استفاده از روش بررسی متفاوتی، مطالعه‌ی اولیه بالبی از مجرمان جوان و کار بعدی او با رابرتسون بر کودکان کم سن در زمینه جدایی کوتاه‌مدت کمک کرد تا توجه عموم به دنیای سوگ شخصی در کودکان جلب شود. طبق گفته رابرت کارن: «بالبی به باور کلاین در مورد توانایی نوزاد برای شکل دادن روابط اولیه توجه کرد و نه تنها تحت تاثیر تاکید او بر ابزار قدرتمند فانتزی دوران کودکی و تغییرات دوسوگرایانه به عشق و نفرت قرار گرفت، بلکه تمرکز کلاین بر فقدان، سوگواری و افسردگی نیز او را متاثر کرد».

موضوع ترس و فقدان در کار بالبی و کلاین مفاهیمی محوری باقی ماندند. با اینکه آنها به شیوه‌های متفاوتی به این موضوع‌ها پرداختند، هر دو به آن چیزی اهمیت می‌دادند که بالبی بدین‌گونه توصیف می‌کرد: «پرخاشگری و تمایل به آسیب رساندن به همان شخصی که بیش از همه دوست داشته می‌شود، عریانیِ ناخوشایند و سادگی تعارض‌آمیزی است که طبیعت بشری با آن سرکوب می‌شود».

محدودیت دسترسی به ادامه‌ی مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژه‌ی تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه‌ به امکان مطالعه‌ی آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی ‌خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعه‌ی آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را بایستی جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوه‌ی فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

اگر اکانت دارید از اینجا وارد شوید.

اگر اکانت ندارید از اینجا ثبت‌نام کنید.

مجموعه مقالات تکنیک در روانکاوی
2 کامنت
  1. خیلی مقاله ی جالبی بود .ممنونم از شما که زحمت ترجمه رو می کشین. ما واقعا به این مقاله های پژوهشی احتیاج داریم.
    لطفا در مورد نظریه ویلفرد بیون بیشتر مقاله و مطلب بگذارین. چون متاسفانه منبع یا کتاب ترجمه شده ای که چاپ شده باشه پیدا نکردم.

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search
×