skip to Main Content
مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی

مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی

مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی

مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی

عنوان اصلی: Psychoanalytic Boundaries and Transitional Space
نویسنده: فرانک سامرز
انتشار در: Psychoanalytic Psychology
تاریخ انتشار: 1999
تعداد کلمات: 4485 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه
ترجمه: تیم تداعی

مرزهای تحلیلی و فضای انتقالی

محو شدن تمایز بین زبان و عمل در نظریه‌های روانکاوی معاصر، مرزهای سنتی درمان روانکاوی را بسط داده است. مقاله‌ی حاضر، مفهوم‌پردازی مرزهای روانکاوی را بر اساس این مفهوم دونالد وینیکات (۱۹۷۱) ترسیم می‌کند که این فضای انتقالی است که فرایند روانکاوی را تعریف می‌کند. پیشنهاد شده است که مفهوم دونالد وینیکات (۱۹۷۱)، پارادایم روانکاوی را به جای تفسیر، به انطباق به مثابه مهم‌ترین وظیفه‌ی روانکاو تغییر داده است. انطباق روانکاو و محدودیت‌های آن، دوگانه‌ی روانکاوی را تعریف می‌کند، و مرزهای روانکاوی از این منظر تجلی سوبژکتیویته‌ی روانکاو هستند.

از لحاظ تاریخی، چارچوب روانکاوی به مثابه فرآیندی کلامی مفهوم‌پردازی شده است، و رفتارهای دیگر بیمار باید یا به عنوان سمپتوم تفسیر شود یا ذیل تعیین حدود[۱]. بیمار و درمانگر صحبت می‌کنند؛ کنش[۲]، تعرض به این مرز محسوب می‌شود. تمایز بسیار مهم در این مدل میان گفتار و عمل است، و بیان شفاهی مرزی به شمار می‌آید که این فرایند باید درون آن عمل کند. بازنگری‌های معاصر در نظریه‌ی روانکاوی، این تمایز را به درجات مختلف مبهم کرده‌اند. سه خط جداگانه‌ی اندیشه، منجر به فروپاشی این محک سنتی نظریه‌ی بالینی روانکاوی شده است. نخست، اکنون تقریباً تمام نظریات معاصر روانکاوی تصدیق می‌کنند که گفتار نوعی کنش است. این اصل از زمانی که ج. ل. آستین (۱۹۶۵) به تمایز میان بیان کردن و انجام دادن حمله کرد، به جزئی استاندارد از فلسفه‌ی امریکایی تبدیل شده است. آستین نشان داد که هر گونه استفاده از زبان به معنای دست زدن به کنش است، به طوری که حتی گزاره‌ای اخباری کاری را انجام می‌دهد: کسی را از چیزی به دلیلی مطلع می‌سازد که متناسب با زمینه‌ی رابطه‌ی آن‌هاست. بیش از ۳۰ سال پس از کار اساسی آستین، روانکاوی به همان نتیجه رسیده است: بیان کردن یعنی انجام دادن. ثانیاً، شمار روزافزونی از روانکاوان، حتی برخی از روانکاوان کلاسیک، تصدیق می‌کنند که فعلیت[۳] اجتناب‌ناپذیر است. نکته این است که روانکاو معاصر باید الگوی تعاملی را درک کند، نه آنکه در این توهم شرکت جوید که می‌توان از آن اجتناب نمود. ثالثاً، از دیدگاه‌های نظری مختلف همچون روان‌شناسی «خود»، نظریه‌های روابط ابژه‌ای، و روانکاوی رابطه‌ای، نقش برجسته‌ی تفسیر در کنش درمانی به نفع اهمیت فزاینده‌ای که روابط بیمار-روانکاو کسب می‌کنند زیر سؤال رفته است (برای مثال، Bacal، ۱۹۸۵؛ Bacal  و Newman؛ ۱۹۹۰؛ Fairbirn، ۱۹۵۸؛ Guntrip، ۱۹۶۹؛ Levenson، ۱۹۹۱؛ Mitchell، ۱۹۸۸؛ Stolorow، Brandchaft و Atwood، ۱۹۸۷؛ Winnicott، ۱۹۶۳/1965b، ۱۹۵۴/1975b). از منظر تمام این دیدگاه‌های نظری، کنش به بخش مهمی از فرایند روانکاوی بدل شده است، نه انحراف از آن. محو شدن تمایز میان گفتار و کنش بدین معنی است که روانکاو دیگر راهی ساده و روشن برای تعریف مرزهای روانکاوی ندارند. سؤال این است: اگر تمایز گفتار-کنش مرز روانکاوی را تعریف نکند، پس چه چیز تعریف می‌کند؟

چگونگی پاسخ به این سوال، تابع موضع نظری است. اگر چه نظریات گوناگونی اتخاذ شده‌اند که می‌توان در نظر گرفت، در این مقاله مسئله‌ی مرزهای روانکاوی بر اساس مفهوم‌پردازی روابط ابژه‌ای وینیکاتی‌ها از فرایند روانکاوی تعریف شده است.

مختص اعضای ویژه

محدودیت دسترسی به ادامهٔ مطلب

دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی صرفاً برای اعضای ویژهٔ تداعی در نظر گرفته شده است.

با عضویت در تداعی و فعال کردن عضویت ویژه به امکان مطالعهٔ آنلاین این مقاله و تمام مقالات تداعی شامل نظریات روانکاوی، رویکردهای مختلف، تکنیک‌های بالینی و مواردی از این دست دسترسی خواهید یافت. عضویت ویژه فقط برای مطالعهٔ آنلاین در سایت است و امکان دانلود پی‌دی‌اف با عضویت ویژه وجود ندارد. اگر نیاز به پی‌دی‌اف مقالات دارید، آنها را باید جداگانه از طریق فروشگاه مقالات تهیه کنید.

در این صفحه می‌توانید پلن‌های عضویت ویژه را مشاهده کنید و از این صفحه می‌توانید نحوهٔ فعال کردن عضویت ویژه را ببینید.

مجموعه مقالات تکنیک در روانکاوی
2 کامنت

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search